نظرات کاربران درباره کتاب مسافر جمعه

به نام خدا این کتاب عالیییییی بود. من که خیلی خوشم اومد. یک روز از خوندن کتاب گذشته اما هنوز روحم تو داستان مونده و داره همراه رسول خوابیدن کنار چرخ‌دستی کفاش رو تجربه می‌کنه. داستان حوادث سال 41 و 42 ایران به خصوص قم رو توصیف میکنه. حوادثی مثل هجوم به فیضیه در سالروز شهادت امام صادق ع که به دستور امام خمینی ره، با اینکه عید نوروز هم بوده، ولی تو مدرسه عزاداری برگزار میکنن. و.. خوندنشو از دست ندید. 😉👌

کتابی قشنگ که تمامی ماجراها رو به چشم میبینید.

کتاب قشنگی بود. داستان درباره حمله به فیضیه قم ه و از دید یک پسر روستایی به نام رسول تعریف میشه. رسول پس از ماجراهایی که در روستا براش اتفاق میفته، به قم میره و به طور اتفاقی با چند انقلابی آشنا میشه. این آشنایی باعث میشه رسول بیشتر با مسایل روز درگیر بشه.

داستان خوبی بود؛ مخصوصا اونجاش که دردسرهای آدم های عاشق 50 سال پیش را متوجه میشی. :) در کنار داستان گریزی به حوادث سال 41_42 مخصوصا حوادث مدرسه فیضیه میزنه. دوستانی مطالعه میکنن توجه داشته باشن فصل آخر داستان تموم نمیشه!!شاید نویسنده بخواد ادامه را در یه کتاب یا جلد دوم ادامه بده، شایدم نه! #2

موضوع و سوژه هایی که کمتر بهشون پرداخته می شه. داستان پسر صاف و ساده ی روستایی که خواسته و ناخواسته اتفاقاتی براش می افته و تقسیم زمین های کشاورزی. ماجرای عاشقانه و مبارزات انقلابی نه خیلی کمرنگ بود و نه خیلی پررنگ، به جا و مناسب بود. اتفاقات دیگر هم همین طور. مبارزات از دید یک مبارز بیان نمی شه، از دید همون پسر ساده ی روستایی بیان می شه که چیز زیادی نمی دونه. نگارش تمیز و روانه و باعث می شه به راحتی با شخصیت ها همراه بشید و از داستان لذت ببرید. گرفتار جمله های بد و گنگ و غلطهای املایی نمی شید. پایان بندی خوب و مناسب بود. اکثرا داستان رو کش می دن و یکدفعه همه چیز تموم می شه یا ماجراها رو به حال خودشون رها می کنن.

قصه اش قشنگه. هم یک خط عاشقانه داره هم یک خط گوشه کنایه هایی به حوادث انقلاب داره

کتاب خوبی بود روایت ساده ولی زیبایی داشت.

اگه گشتید و کتابی برای خواندن پیدا نکردید این کتاب رو بخوانید