نظرات کاربران درباره کتاب رویای مردی مسخره
۴٫۰
(۲۴)
Mohammad
(۳-۱۰-[۱۸])
این کتاب شامل سه تا داستانه؛ داستان اول (رویای مردی مسخره) شروعِ خیلی خوبی داره و باعث میشه خواننده از همون اول جذبش بشه؛ داستایفسکی در این داستان، یه جورایی نگاهی اگزیستانسیالیستی به زندگی داره.
دو تا داستان دیگه ی کتاب هم، به یک سری مسائل اخلاقی می پردازه که این کار در ادبیات روسیه خیلی متداوله.
Zeinab
این کتاب حاوی سه داستان بود که دو داستان اول رو بیشتر دوست داشتم. یعنی داستان «رؤیای مردی مسخره» و «شومترین حادثه».
۱- «رؤیای مردی مسخره» روایت فردی است که تصمیم به خودکشی میگیرد و زمانی که در فکر خودکشی است به خواب میرود و رؤیایی میبیند که نگاهش را عوض میکند.
۲- «شومترین حادثه» ماجرای ژنرالی را تعریف میکند که به اعتقادش برای جذب آدمها، به ویژه زیردستان، باید از راه دل وارد شد و از این طریق بر آنها مسلط شد. برای اثبات نظریهاش یک شب برحسب اتفاق متوجه مراسم ازدواج یکی از کارمندان ادارهاش میشود و تصمیم میگیرد که ناخوانده وارد آن مجلس شود، توجه همه را به خود جلب کند و همه را به تحسین خود وا دارد، اما اتفاقات طور دیگری رقم میخورند...
۳- «بزدل» حکایت دو رفیق صمیمی است به نامهای «واسیا» و «آرکادی». واسیا مدتی است که عاشق دختری شده و همین باعث شده در انجام کارش سستی کند. شغل وارسیا رونوشتنویسی است و تنها یکی دو روز بیشتر به زمان تحویل کار باقی نمانده و همین استرس فراوانی به او وارد میکند. علیرغم تلاشهای آرکادی، دوستش، نمیتواند بر این استرس غلبه کند...
کاربر 1509061
salam
mashver
قهرمانان داستان خیلی شخصیت های جذابی داشتند انتظار اتصال داستان ها رو داشتم که اتفاق نیافتاد حرف های شخصیت اول داستان خیلی جذاب و فلسفی و به فکر فرو برنده بود بعضی از حرف هاش از قبل جز فکر ها و تصورات خودمم بود.
فاطیما
کتاب جالبی بود.
رؤیای مردی مسخره رو خیلی دوست داشتم و باهاش همزاد پنداری کردم..
تفکراتش و توصیفاتش رو دوست داشتم.
داستان دوم، شومترین حادثه خیلی آموزنده بود.
داستان سوم، برای من کمی غریب بود.
ترجمهی کتاب هم خیلی خوب بود...
YaSaMaN
دوست خوبم همذاتپنداری صحیحه 💜
Reza Rahmani
سلام. بسیار خلاقانه و زیبا بود
ارنستو داستایوفسکی
منی که داستایوفسکی بازم خیلی حال کردم
ول پیشنهادمیکنم اگه باقلمش اشنانیستید بااین کتاب شروع نکنین
گربه ی پیرزنه همسایه هستم=)
همه چی عالی
RK
با خودم فکر میکنم اگه زمین هم روزی مثل سیاره ای که مرد مسخره در رویایش دید، بوده، در این صورت با تمام وجود حرف داستایوفسکی را قبول دارم، چون من به عنوان یک ساکن سیاره از گذشته چیزی یادم نمیاد، نمیتونم روزی را به یاد بیاورم که زمین،سیاره ی کهنه من، روزی بهشت بود، درست مثل تمام ساکنان سیاره، حتی نمیتونم باور کنم روزی همچین گذشته ای وجود داشته است.
ندا
به نظرم واقعا آموزنده بود. اما برای من زیاد کشش نداشت و به زور خوندم.امانهایتا از خوندنش خوشحالم و درس گرفتم.
sajad
من که خیلی دوستش نداشتم .
وحید
خوب بود.
کاوه
این کتاب هم مثل بقیه آثار داستایوسکی نویسنده نابغه روس،عالیه.
اوستا
من این کتاب را بخاطر داستان رویای مردی مسخره (داستان اول کتاب) گرفتم و بعد از همون یکی دو صفحه اول گذاشتمش کنار چون پر از اشتباهات در ترجمه هست. متن ترجمه شده روان بنظر میرسه ولی اشتباه ترجمه شده. کافیه با ترجمه روسی به انگلیسی داستان مقایسش کنید تا متوجه اشتباهات بشید.
AS4438
عالی بود
حجم
۱۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۳۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد