نظرات کاربران درباره کتاب بیچارگان
۴٫۱
(۵۵)
bfs
یه قسمت مهم و جالبی کتاب داره که متاسفانه اینجا سانسور شده و حذف شده.برای اینکه دوستان از این تعبیر زیبا استفاده کنند اینجا متنو میارم:
همه ملتها سقف آزادی دارند سقف آزادی رابطهی مستقیم با قامت فکری مردمان دارد، با همت بلند مردمان سقف بلند میشود، در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی هم به همان نسبت کوتاه میشود.وقتی سقف آزادی کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان میدهند، بعضی از آدمهای بزرگ هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله میشوند.آن وقت سقف ها هی پایین تر و پایین تر می آید و مردم هی بیشتر و بیشتر قوز میکنندتا اینکه تا کمر خم میشوند و دیگر نمیتوانند قد راست کنند. مردم نیز آزادی شان میشود یواشکی و زندگی شان میشود جهنم!
Khosro Jalalmanesh
من هم به سهم خودم از شما سپاسگذارم
mohan
من با چند نسخه معتبر مقایسه کردم در هیچ جا نبود.
قلم هم به داستایوفسکی نمیخورد....
samira
👍
اِل
گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟
بالله که زنده بودن ما شاهکار ماست...
سیمین برومند
جدا که کلام معجزه میکنه مخصوصا اگر کوتاه و مختصر باشه
بهنام
به عنوان اولین داستان ، ایده خیلی خوبی داشته ، و نبوغش رو میرسونه ،،، معضل اصلی این دو شخصیت ( ماکار الکسیویچ و واروارا الکسیونا ) تنهایی و غربت آن دو است که باعث شده این ارتباط و عشق بین آن دو ایجاد بشه . از یکطرف فقر و از طرفی دیگر زخم زبان و آزار مردم ، آنها را از پا درمی آورد اگر مونس تنهایی همدیگر نمیشدند ، وجود یک همزبان و همدل و کسی که بتواند انسان را درک کند ، همه سختیهای دنیا را برای انسان قابل تحمل میکند و به محض خطر از دست دادنش همچنان که در آخر داستان این اتفاق می افتد ، انسان را به هرکاری وامیدارد تا این اتفاق نیفتد.
A.l.i.70
پایان باز به این میگن. 170 سال پیش پایان باز میذاشتن وقتی پایان باز داشتن مد نبود😆
واقعا داستان تاثیرگذار و محکمیه. جالب اینجاست داستایفسکی توی سن بیست و سه چهار سالگی اینو نوشته.
مرحبا. روحت شاد
فاطیما
همهی شخصیتهای بیچارگان، بیچارگانیاند که از همه جا مانده و از همه کس راندهاند، یکی از دیگری بیچارهتر و درماندهتر،
خواندن بیچارگان هر چند روان اما تلخ است ولی از آنهاییست که باید خوانده شود.
Fatemeh Karimian
واقعا دوستش داشتم..
به حدی با شخصیت های کتاب درگیر شده بودم که وقتی برای ماکار یا واروارا اتفاقی می افتاد اونها رو خیلی دقیق حس می کردم، طوری که انگار در حال مشاهده اونها هستم..
با گرسنگی و غصه اونها بسیار ناراحت می شدم و با رسیدن پول به اونها عمیقا خوشحال می شدم..
شیلا در جستجوی خوشبختی
زندگی ما ها هم الان اینجوریه که به زور داریم چیز های ضروری مونو فراهم میکنیم دقیقا مثل شخصیت های این کتاب😕
53.
Zeinab
این رمان شامل نامههایی است که بین مرد مسنی به نام «ماکار آلکسییویچ» و دختر جوانی به نام «واروارا آلکسییونا» مبادله میشود. این دو در دو مکان مجزا اما نزدیک به هم زندگی میکنند، به ندرت یکدیگر رو میبینند، هر دو از طبقهٔ فقیر جامعه هستند، و محل زندگیشان هم پر است از افرادی شبیه خودشان.
متن نامهها توصیفات خیلی خوبی دارند که وضعیت زندگی و دغدغههای مردمان آن زمان رو کاملاً به خواننده نشون میده.
در کل بد نبود و خوندنش خالی از لطف نیست.
تام ریدل
کتاب خوب دردناک و جالبیه ....
اگه میخاین شرو کنید به خوندن داستایفسکی از این کتاب شرو کنید
br
شاید در ابتدا فضایی ک بر رمان حاکمه و نامه نگاری های پی در پی ماکار آلکسییویچ و واروارا آلکسیونا به نظر خسته کننده بیاد ولی درواقع همین نامه نگاری ها هستن ک رمان رو تشکیل میدن و ب نظر من شرح جزییات و تعریف جز به جز و به تصویر کشیدن فقر و یا بعبارتی بیچارگی به زیبایی در این رمان شکل گرفته و جملات ساده و روان و صمیمانه ای ک این دو شخص بکار میبرن فوق العاده زیبا و بی الایش هست و این داستان, واقعا,واقعا غم انگیزه خلاصه اگه بخوام بگم با خوندن این رمان بهیچ وجه وقتتون رو تلف نکردید
Faeze
با توجه به اینکه نامه ی آخر، آخری شد، میتوان دو پایان برای آن متصور شد که یکی شیرین و دیگری احتمالا تلخ خواهد بود. البته فکر میکنم چیزی که در داستان داستایوسکی اهمیت داشت، نامه ها است و عشقی حقیقی که هیچ چیز نمیتواند آن را تغییر دهد.
رمان بیچارگان برایم از آن دسته کتاب هایی شد که تا مدت ها در ذهنم میماند.
AS4438
خیلی خوب، تشکرازطاقچه.
Akbar Aghaii
دردناک اما زیبا و خواندنی
Elahe Khanloo
رمان بیچارگان که داستان زندگی آدمهای بدبخت و ببچاره ایی رو به تصویر میکشونه که از شدت فقر و تنگدستی راضی به مرگشون هستن.شخصیت اصلی داستان یک دختر جوان و پیرمردی هست که در تمام داستان با هم فقط مکاتبه و نامه نگاری میکنند.که در تمام این مکاتبات فقر و درماندگی این دو شخصیت داستان رو میشه با تمام وجود احساس کرد...قلم نویسنده بسیار زیبا و پر ازاحساس رو به خوانندش منتقل میکنه
samira
ماکار کارمند فقیر با وجدانی است که از دسیسه های همکارانش کناره میگیرد و غم های خود را در قالب نامه به واروارا دختر جوان فقیری می نویسد؛
نامه های معمولی اما پر احساس،سرشار از محبت و عاطفه!
(ارزش خوندن رو داره.)
mona-p
میشه ترجمه خشایار دیهیمی رو هم بیارید؟
داریوش
من دو ماه پیش این کتاب زیبا رو با همین ترجمه خانم نسرین مجیدی خوندم ترجمه ی خیلی خوب و روانی داره
هانیه سادات
به پشتیبانی قسمت پیشنهاد کتاب پیام بدید
کاوه
مثل همه آثار داستایوسکی عالی و الهام بخشه.
Saeid Ghorbani
نمیدونم چی بگم... کتاب رو با اشک تموم کردم.
چه بر سر ماکار اومد...
مردی که تمام فکرو ذکرش و زندگی اش و کارش همه چیاش بخاطر واروارا بود و در آخر واروارا به خاطر نداری، فقر، تنگدستی و بیماری تن به چه کاری داد...
امان از فقر که چه بر سر مردم میآورد :).
چقدر خوب و ماهرانه فقر رو به تصویر کشید... چقدر غم انگیز. الان که مجدد به داستان فکر میکنم و به مصیبتهای این دو نفر فکر میکنم واقعا حیرت زدهام و این داستان تا مدت ها ذهن من رو درگیر خودش میکنه...
مرسی از ترجمه خوب خانوم نسرین مجیدی.
mohammad alimohamadi
این چهارمین اثری بود که از داستایوفسکی خوندم و واقعا چیزی نصیبم نشد از خواندن این کتاب این کتاب شامل یه سری نامه بین یک پیرمرد و یک دختر جوان که همسایه هستن و این نامه ها بینشون رد و بدل میشه یه سری کار عادی روزانه انجام میدن رو برای هم بازگو میکنن
بین این همه نامه فقط دو سه تا از نامه ها که در مورد فقر صحبت میکرد خواندنی بود همین.
habiib
سرنوشت عدهای این است که لباسهای ژنرالها بر تن کنند و عدهای بهعنوان هیئت رایزنی خدمت کنند. برخی فرمان دهند و دیگران فرمان برند و از ترس و تواضع دم برنیاورند. همه اینها براساس توانایی افراد مقرر میشود. هرکسی شایستگی کاری دارد، خواست خداوندگار است.
.
بیچارهها این کتاب رو خوب میفهمند. باهاش جوری ارتباط میگیرن که انگار در حال خواندن تکههایی از زندگیه خودشانند.
حجم
۱۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان