نظرات درباره کتاب تاریخچه خوشبختی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب تاریخچه خوشبختی اثر نیکلاس وایت

نظرات کاربران درباره کتاب تاریخچه خوشبختی

۴٫۲
(۱۷)
Pouya66
میترسم اونقدر در شناخت مفهوم خوشبختی گم شیم که یادمون بره خوشبخت باشیم. راستی برای خوشبخت بودن باید مفهوم خوشبختی رو لزوما درک کنیم؟؟!! یعنی تا به درک واضح و مشخصی از خوشبختی نرسیم طعم آن را نباید چشید؟ درست مثل این که من تا دکترای مهندسی خودرو ، طراحی و تعمیرات اش رو نداشته باشم خودم رو مجاز به روندن ماشینم ندونم...!!!😕 من ترجیم میدم سوار بر مرکب خوشبختی بزنم به دل جاده های سرسبز زندگی و فراز و فرود این تجربه رو معنی خوشبختی قلمداد کنم 😊
وحید
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ...
پروا
مقایسۀ مفهوم خوشبختی با وسیله ای به نام ماشین ، مقایسۀ نادرستی است.ماشین یک وسیلۀ کاربردی است که برای اهداف تعریف شده ساخته گردیده است اما خوشبختی یک مفهوم ذهنی است که هیچ تعریف درستی از آن وجود ندارد.چنین برداشتهایی از موضوع خوشبختی نه تنها به شناخت آن کمک نمی کند بلکه موجب یک نوع ساده سازی کودکانه از یک مفهوم ذهنی(روانی)می شود که سردرگمی انسان را در مورد آن پیچیده تر می کند
رسول
کاش کتابا اینقدر گرون نبودن!
Hemmat
« خوشبختی » چیست و چه چیزهایی خوشبختی نیست ؟ چه چیزهایی خوشبختی می آورند و آیا اینکه آن امور برای همه یا بیشتر افراد یکسان هستند ؟ خوشبختی هرچند مفهومی عمومی است اما امری ؛ « ذهنی » ، « روحی و روانی » ، « فرهنگی » ، « تربیتی » ، « فردی » و حتی اجتماعی است .! امروزه همه از خوشبختی حرف زده و یا بدنبال آن هستند .اما واقعیت این است که بسیاری نمی دانند که خوشبختی چیست و یا کجاست ؟ یا اینکه اموری که از نظر آنان خوشبختی در آنها است آیا خوشبختی می آورند .؟ یکی از نکات اساسی آن است که بدست آوردن چیزی بنام خوشبختی مرهون امور و معیارهای خاص است . یعنی خوشبختی بعنوان یک پدیده و« فنومن » مستلزم کیفیات و اِعراضی است که در ذهن بسیاری از مردم باید دارای یک ارزش برابر باشند .! این در حالیست که چنین بنظر نمیرسد. زیرا اگرچه امور متکثر ارزشمند بسیاری در هر جامعه ای از نظر مردم وجود دارند اما ارزش آنها برای بعضی از مردم تا زمانی است که آن امور تحقق نیافته اند. زیرا تجارب عینی و عملی نشان می دهد که بسیاری از امور تا زمان عدم دسترسی بدانها برای بعضی ارزشمند هستند . یک سوال اساسی تر آن است که از میان امور گسترده ی ارزشمند اجتماعی کدامیک در تحقق خوشبختی و نیل به رضایت ذهنی و درونی با اهمیت تر هستند ؟ بدون تردید بعضی امور به تنهایی نمی توانند شرایط ذهنی و روحی افراد را در کنار تأمین ویژگی‌های اقتصادی_ اجتماعی برآورده سازند.! در اقتصاد اجتماعی مجموعه ای از ترجیحات و اولویت ها وجود دارند که نه تنها رضایت درونی افراد را برآورده می سازند بلکه « هزینه » های اقتصادی ، اجتماعی بالایی داشته که تأمین آنها چندان عقلانی بنظر نمی رسند . مثلا ؛ شخصی تمام وقت خود را صرف امری می کند که بنظر او بسیار ارزشمند و رضایت بخش است اما هزینه ی « فرصت » های از دست رفته به مراتب بسیار بیشتر از ارزش اجتماعی امر به دست آمده است !! بنابراین باید گفت که در کنار امور تبیین شده ی فوق ، خوشبختی پدیده ای است که باید از دیدگاه « فلسفی » مورد بررسی قرار گرفته و تمام ابعاد « متکثر و متضاد » آن مورد بحث و دقت نظر قرار گیرد که در کتاب حاضر این امر تا حدود لازم انجام شده است . همت نوری
غریبه
خیلی ممنونم از توضیحاتتون، سعادتمند و خوشبخت باشید ، در پناه حق
Hemmat
عرض ادب و احترام سپاس بیکران از توضیحات سودمند شما . با نظر شما دوست بسیار عزیز و فرهیخته کاملا موافق هستم . کسانی که می خواهند به به اندیشه های مبسوط شادکامی ، خوشبختی و در نهایت « سعادت » از دیدگاه اندیشمندان اسلامی دست یابند حتما باید کتاب ارزشمند جناب آقای پسندیده را مطالعه بفرمایند . البته اگرچه میان اصطلاحات : شادکامی ، خوشبختی و سعادت از دیدگاه معنا شناسی رابطه و قرابت هست اما از دیدگاه ذات گرایی یک تفاوت خاص میان آنها وجود دارد . خوشبختی ، معادل واژه ی سعادت عربی است اما از دیدگاهی نیز معنای کامل و دقیق آن نمی باشد.! هر دو سازه « هدف » تلقی می شوند و یقینا برای دستیابی به هدف روش ، متغیر و مقیاس های خاصی لازم است . « سعادت » بیشتر یک واژه ی ارزشی و یک هدف مبتنی بر « کمال » است . اگرچه نمیتوان ابعاد و سطوح مادی و دنیوی آنرا نادیده گرفته و یا امحا کرد . اما آنچه که متفکرین اسلامی برای سعادت و رسیدن به آن بیان کرده اند بیشتر مفاهیم و ابزارهای دینی ، فرهنگی ، اخلاقی و « آن جهانی » است . هرچند این به معنای نفی رویکرد « این جهانی » سعادت نیست . زیرا در دین اسلام ، دنیا و آخرت ، جسم و روح با هم و مکمل یکدیگر در نظر گرفته شده اند . اما در نهایت و غایت مسئله تکامل روحی و معنوی انسان است . اما دیدگاه های فلسفی غرب حتی در دوره ی قرون وسطی و حاکمیت کلیسا نیز چندان غایت گرایانه نیست و این البته بی ارتباط با ماهیت مذاهب سه گانه ی مسیحیت [ ارتدوکس ، کاتولیک و پروتستان ] نیست . اما بطور کلی کتاب الگوی اسلامی شادکامی جناب عباس پسندیده ، کتاب بسیار ارزشمند و قابل توجهی است . سپاس بیکران از شما همت نوری ۹۵ /۳ /۳۱
غریبه
💠شادکامی و سعادت در اندیشه متفکران اسلامی 🔸کنْدی، نظریاتی شبیه به نظریات افلاطون و ارسطو داشت. او که نفس و روح انسان راجاوید میداند، معتقد است که سعادت کامل انسان، پس از مفارقت روح از تن و ماده حاصل می شود و مادام که روح با بدن مرتبط است، به سعادت کامل نمی رسد. «سعادت این است که نفس، آنچه راکه خدا میداند یا نزدیک به آنرا درک کند». ولی ادراک نفس، وقتی به کمال میرسد که نفس، ازشهوت و غضب، پاک شود او راه رسیدن به کمال و معرفت و در نتیجه، سعادت را فضیلت مند شدن و تزکیۀ نفس میداند . او نفسانسانرا نوری از انوار باری تعالی میداند که چون از تن وشهوت فاصله گیرد، به هر آنچه درجهان است آگاه میشود و هیچ چیزی از او پنهان نمی ماَند. 🔹فارابی، راه رسیدن به سعادت را داشتن ملکات اخلاقی میداند و خلق نیکو را اعتدال و میانه روی، و یا حد وسط افراط و تفریط بر میشمرد و میگوید: وقتی انسان، اعمال صالح را تکرار کرد و انجام دادن آنها برای او عادت شد، خلق نیکو به دست می آید. در نظر ایشان لذت ها دو دسته اند: محسوس و غیر محسوس. انسان چون به محسوسات آشناتر است و آنها را بهتر درک می کند و آسانتر به آنها میرسد، گمان میکند که لذت های محسوس، غایت اوست. 🔸غزالی نیز سعادت انسان را معرفت میدانست؛ ولی معرفتی خاص. او سعادت هر موجودی را درچیزی میدید که از آن لذت می برد و لذت هر موجودی را درچیزی میدید که موافق و مقتضای طبع او باشد. وی معتقد بود که اقتضای طبع هر موجودی، غایتی است که برای آن آفریده شده است. پس اگر موجودی به غایت آفرینش خود دست یابد، به سعادت خود رسیده است. در نظر او غایت آفرینش انسان، «شناخت خدا» است. غزالی، استفاده از لذات مادی و بهره مندی از آن را به شرط آن که درحّداعتدال و در راستای سعادت باشد،جایز میداند؛ ولی چون عقل را از تشخیص حّد اعتدال و آنچه ضامن سعادت اوست ناتوان میداند، میگوید تنها راه، این است که زمام اختیار را به دست بصیرترین خلق که پیامبرخداصلی االله علیه و آله است بدهیم و تنها راه رسیدن به سعادت، پیروی ازشریعت است. 🔹خواجه نصیرطوسی و ابن مسکویۀ رازی ،سعادت را دارای مراتبی میدانندکه پایینترین آن، مربوط به حیات مادی انسان، و والاترین مرتبۀ آن، مربوط به آخرت است که آن را «سعادت تام» میدانند. آنها نیز معتقدند که در دنیا سعادت تام (درجۀ نهایی سعادت)حاصل نمیشود؛ زیرا درد و رنج وحسرت و حرمان، وجود دارد و سعادت را این دانسته اند که انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش» دست یابد و بالاترین مرتبۀ فضیلت این است که افعال انسان، الهی وخیِر محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این،خیر محض است که غایتی لنفسه است. 📚الگوی اسلامی شادکامی ، عباس پسندیده
ف
ای کاش این مجموعه کتاب هنر و تجربه زندگی رو وارد بی نهایت کنیذ لطفااااا
نیوشا
چقدر زود تخفیفش تموم شد
reza
طاقچه لطفا دوباره تخفیف دارش کن
کاملان
منتظر این کتاب بودم. ممنون از آقای دیهیمی ، نشر گمان و طاقچه.
mahsa
وای این مجموعه عالی هستن
Amir Moosavi
خیلی گنگ بود. من نتونستم ازش لذت ببرم از یه جایی به بعد گذاشتمش کنار
tahereh
باحال

حجم

۱۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۱۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۹۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد