نظرات کاربران درباره کتاب در سینهات نهنگی میتپد
۴٫۵
(۷۱)
محمد شریعتی
«در سینهات نهنگی میتپد»، «پیامبری از کنار خانه ما رد شد» و «من هشتمین آن هفت نفرم» سه کتاب از خانم نظرآهاری هستند که مفاهیم عمیق و ناب دینی عرفانی رو که با زندگی چندین هزار ساله انسان آمیخته شدند، با تضمین و تلمیح و به شیوه کاملا هنرمندانه و شاید کودکانه (کودکانهای شبیه به کودکانهٔ شازده کوچولو!) و با قلمی بسیار جذاب بیان کردند.
کتب کوچک ۶۰ صفحهای که شاید در عرض یک ساعت خونده بشند اما قطعا مفاهیمی به عمق زندگی رو دارند.
محمد شریعتی
بله 👌
آرام
بله, خانم عرفان نظر آهاری, قلمی بسیار دلنشین دارن 🌹
🌻سپیده 🌻
"عرفان نظر آهاری" :
-وقتی راه رفتن آموختی،دویدن بیاموز.
وقتی دویدن آموختی،پرواز را...
راه رفتن بیاموز...
زیرا راههایی که میروی جزئی از تو می شود و سرزمین هایی بر مساحت تو اضافه می کند.
دویدن بیاموز...
چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر...
پرواز را یاد بگیر،
نه برای اینکه از زمین جدا باشی!
برای آن که به اندازه زمین تا آسمان گسترده شوی...
آرام
یا لطیف !
این رسم دنیاست که اشک, سنگ ریزه شود و روح , سنگ و صخره ؟
این رسم دنیاست که شیشه ها بشکند و دل های نازک شرحه, شرحه شود؟
وقتی تیره ایم , وقتی سروپا کدریم , به چشم می آییم و دیده می شویم اما لطافت هر چیز که از حد بگذرد , ناپیدا می شود ...
یا لطیف ! کاشکی دوباره مشتی تنها مشتی از لطافتت را به من می بخشیدی تا می چکیدم و می ورزیدم و ناپدید می شدم, مثل هوا که ناپدید است مثل خودت که ناپیدایی...
یا لطیف !
مشتی تنها مشتی از لطافتت را به من ببخش...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
......لطیف و دوست داشتنی بود 🌹
آرام
up:💖🌹
up
لطافت هر چیز که از حد بگذرد،ناپدید می شود😍👏
آرام
هاجیک خانوم 😊🌹💖
"Shfar"
هنوز آخرین جمله خدا، در گوشم زنگ می زند:
از قلب کوچک تو تا من، یک راه مستقیم است. اگر گم شدی از این راه بیا. بلند شو. از دلت شروع کن.
شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم...
💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗
گفتند:چهل شب حیاط خانه ات را آب و جارو کن،شب چهلمین خضر(ع) خواهد آمد. چهل سال خانه ام را رفتم و روبیدم و خضر(ع) نیامد. زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم.
💗💗💗
گفتند:چله نشینی کن.چهل شب خودت باش و خدا و خلوت.شب چهلمین بر بام آسمان خواهی رفت. و من چهل سال از چله ی بزرگ زمستان تا چله ی کوچک تابستان را به چله نشستم. اما هرگز بلندی را بوی نبردم. زیرا از یاد برده بودم که خودم را به چهلستون دنیا زنجیر کرده ام. __________________________________
کتاب زیبایی بود...
نوع خاصی از عرفان خدایی...
وقت زیادی هم نگرفت برای خوندن...
از یه طرف حسرت می خوردم که پی دی افه و از طرف دیگه از طراحی و گرافیک زیباش لذت می بردم...
بخونید ضرر نمی کنید 🙃
پ. ن:سپاس از ماریا بابت معرفی💓
Laya Bedashti
شیما برات نوشتم تو جایگاه بی زحمت ببین 😉💜😊
شــیــــ❤مــا
ترمه جان حتما این کتاب خوندنیه 😍
خواهش کاری نکردم 🤗💜
شــیــــ❤مــا
کاربر ام گرامی مچکرم بابت توجهتون 🙃🌷
خواهش می کنم کاری نبود 🌱
__mohadeseh.b__
هنوز اخرین جمله خدا در گوشم زنگ میزند :
از قلب کوچک تو تا من یک راه مستقیم است ،اگر گم شدی از این راه بیا .
بلند شو؛ از {دلت}شروع کن!
شاید دوباره همدیگر را پیدا کردیم.💛
-----------------------------------
نوشته ای فوق العاده و عالی ای بود .♡
پرنیان
"بهار که بیاید، دیگر رفتهام.
بهار، بهانهی رفتن است.
حق با هدهد است که میگفت رفتن زیباتر است. ماندن شکوهی ندارد؛ آن هم پشتِ این سنگریزههای طلب.
گیرم که ماندم و باز بالبال زدم توی خاک و خاطره، توی گذشته و گِل. گیرم که بالم را هزار سال دیگر هم بسته نگه داشتم. بالهای بسته اما، طعمِ اوج را کِی خواهد چشید؟
میروم، باید رفت؛ در خونتپیده و پَرپَر.
.
.
.
بدرود رفیقِ روزهای بیقراریام!
قرارمان اما در حوالیِ قاف،
پشتِ آشیانهی سیمرغ؛
آنجا که جز بال و پرِ سوخته، نشانی ندارد... ."
.
{عرفان نظرآهاری}
.
____________________________________________
.
سنم که کمتر بود، نسخهی چاپیش رو هدیه گرفتم و یادمه خیلی زیاد از خوندنش لذت بردم. امشب یک دفعه توی طاقچه دیدمش و دلم خواست دوباره، بعد از چند سال بخونمش.
نثر جالبی داره، اما بعضی جاها احساس کردم که قلم نویسنده و استعارهها و تشبیهاتی که بهکار بُرده، اون پختگیِ لازم رو ندارن؛ البته که بعضی جاها واقعاً خوب عمل کرده (مثلِ بخشِ "در سینهات نهنگی میتپد" که هر دفعه با خوندنش به وجد میام).
در کل فکر میکنم خوندنِ این کتاب، برای نوجوونها خیلی لذتبخشتر باشه و اگه کتاب رو در دستهی "ادبیات نوجوان" در نظر بگیریم، امتیاز من بهش ۴ یا حتی ۵ ستارهست.
در نهایت، نمیتونم حس خوبِ جاری در کتاب رو کتمان کنم؛ یه احساسِ دلپذیر که آروم و یواشکی، مثه نسیمِ بهاری، میخزه یه گوشهی قلبِ آدم... .🍃
.
masoomeh mehrjoo
عالی بود حتما بخونیدش💚💚💚
SARA
کتابی بسیار متفاوت یادگاری مادر عزیزم .
با نگارش متفاوت و با بیان لطیفترین و ظریف ترین حالت ،،آمیخته ای از ادبیات و مذهب .
نویسنده این کتاب خانم نظر آهاری در رشته ادبیات تخصص دارند .
|نستوه|
«طناب های وسوسه در دستش است»
خدایا، خدایا، خدایا، شمشیری از عشق میخواهم و جوشنی از ایمان.
میخواهم به جنگش بروم که من کارزار را از پرهیز دوستتر دارم.
تنها تو،
تنها تو یاری ام کن در روز مصاف و در آوردگاه دل.
fateme kheiripour
وای که چه قدر توصیفات ادبی زیبایی داشت و نویسنده کتاب خانم عرفان نظر آهاری منو سر ذوق آوردن و بسیار از وجود همچین مفاخر ادبی و دست به قلمانی در کشورم به خود بالیدم .
من به پیشنهاد آقای فرضیایی در برنامه کتاب باز خوندم و بدون مکث فقط جلو میرفتم و نمیتونستم کنار بزارم !
فقط اونجا که میگه این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست؛ماهی کوچکی است که دارد نهنگ میشود .
ماهی کوچکی که طعم تنگ آزارش میدهد و بوی دریا هوایی اش کرده است . قلبها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس . اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد ؟!
معصومه
نمیدونم چرا تاحالا نخونده بودمش! در کل خیلی قشنگ بود... نگاه زیبا و تعابیر دلنشینی داشت... از اون کتابهاست که بعضی قسمتهاشو میشه بارها و بارها خوند و بعضی عبارات و تیکههاشو باید حفظ کرد...! دلم میخواد در آینده باز بخونمش... :)))
up
بسیار عالی بود و دل نشین...
چه مفاهیمی بلندی در عین سادگی!
f_altaha
قلم و نوع نگاه نویسنده کلا فوق العاده است وشاید بشه گفت این کتاب هم بین کتاب های نویسنده جز بهترین هاست
کاربر 629006
واقعا فوق العاده و دوست داشتنی مثل بقیه اثارشون..
منکسر
خیلی قشنگ بود، سرشار از حس خوب، هر نوشتهای از خانم نظرآهاری خوندم عالی بوده
عاطفه
نویسنده ی خوش قریحه، معانی لطیف و عمیق عرفانی را با کلامی ساده و روح افزا بیان کرده است. من یکبار خواندم اما دلم میخواهد دوباره و دوباره بخوانمش. عرفان را نباید در متون و الفاظ سخت جستجو کرد، گاهی کلمات ساده ای که با عشق و احساس ناب کنار هم چیده میشوند، ما را سریعتر به معرفت می رسانند.
کاربر ۲۶۶۷۵۷۵
زندگی ام سرشار از این گفتگوی بین...
Farnoosh
خیلی لطیف بود😢 دوسش داشتم
Mohy_p
کیف می کنم کتابای خانوم نظر آهاری و میخونم
مرسی که هستین و می نویسین
حسین
خانم نظرآهاری این کتاب رو خیلی دقیق نوشته ! توصیه میکنم بخونینش ، هرچقدر که میتونین ! خودم از بس خوندمش ، ناچار هدیه دادم به یکی دیگه که برم یه چیز دیگه بخونم !(البته چاپیش رو !)
حجم
۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان