نظرات کاربران درباره کتاب سخت پوست
۳٫۶
(۱۱۰)
benyamin parang
سخت پوست داستان پدر و پسری هست که هیچ وقت نتونستن همدیگه رو بپذیرن.
توی این کتاب از دید پسر کوچکتر، رابطه بین پسر بزرگ و پدر روایت میشه و فصل به فصل با جابجایی بین دو مقطع زمانی با فاصله نزدیک به بیست سال، داستان ما رو با رابطهی پرتنش این پدر و پسر آشنا میکنه. پسر بزرگ کاری رو عامل حقارت پدر میدونه که از قضا پدر ظاهرا از انجام دادنش خیلی راضی هست و بالعکس پدر پسر رو به خاطر زندگیای که برای خودش انتخاب کرده سرزنش میکنه.
هر دو از این اختلاف عمیق ضربه میخورن و مادر و پسر کوچک کنارشون آسیب میبینن.
اما در پایان این خشم انباشته شده از جای دیگهای بیرون میزنه و ...
داستانهای ایرانی برای من تلخی بیشاز حدی دارن و خیلی با احتیاط سراغشون میرم. شاید چون تجربهها و حسهای مشترک زیادی با نویسنده داریم. از این تلخیها که بگذریم، این کتاب به نظر من ارزش خوندن رو داره. امیدوارم که بخونید و خوشتون بیاد.
fatemeh
خوندنش مثل خوندن دفترخاطرات یک نفر بود.ساده ،روان،سرگرم کننده.
Bookman
داستان ساده و روان ی داشت
پیچش در قصه گویی و درگیر کردن ذهن مخاطب اصلا وجود نداشت
با پایان داستان اصلا ارتباط برقرار نکردم (البته این نظر شخصی من هست)
بیشتر شبیه چند اپیزود از یک سریال کنسل شده بود...
احمد
چی بگم؟ خوب شروع شد و عالی تموم شد!
وحید
فضاسازی سرد و خشک و نامهربانانه... من که با کتاب و آدمهای داخلش ارتباط نگرفتم. و وقتی با هیچ شخصیت کتاب همذاتپنداری نداشته باشی، ادامه دادن داستان زیاد برایت جالب نخواهد بود.
Maryam Shahriari
داستان پردازی جذابی داشت. میدونم صحنههایی که خلق کرده بود به خصوص بازگشت آخر پدر در اثر سیل تا مدتها یادم میمونه.
mozhgan bahari
داستان خسته کننده این کتاب هیچ جذابیتی برای خواندن نداره و تکرار پرش زمانی داستان از حال به گذشته اصلا در شما کششی برای رفتن به صفحات بعد ایجاد نمیکند و این بدترین کتابی بود که امسال خریدم با اینکه عاشق رمان خوندن هستم .
Nathalie
داستان بلند سخت پوست با قلمی محکم، مطمئن و کارکشته نوشته شده. شخصیت ها گیرا، باورپذیر و چندلایه هستند و فضاسازی در عین خوش بافتی کلاسیک خالی از نوآوری نیست. نگاه سوسیالیستی - ناتورالیستی نویسنده یادآور ماکسیم گورکی است و در این مقام سبک رو خوب پیاده کرده. اما من تجربه دست اولی از اهالی اون خطه دارم و خانواده ام صاحب ویلا و باغی البته کوچک نزدیک رامسر بودند و می تونم در مقابل بگم تصورهای نادرست و خیال پردازانه و کمبودهای اون مردم چطور به استثمار دیگران و همین طور نابود کردن خود و غنای ارزش های فرهنگی و سنت های ریشه دار محلی منجر شد و تا دهه نود اعتیاد و ورشکستگی و بیکارگی و فساد جنسی در خطه شمال بیداد می کرد. با این حال نتیجه گیری داستان نادرستی اش به دلیل یکسونگری و دوری از حقیقت نیست بلکه اشکال فنی خط دراماتیک قصه هست که بدون مقدمه و معرفی و پرداخت کامل شخصیت اصلی ناگهان چنین واکنش افراطی ای رو بهش نسبت می ده. شخصیتی که تا به حال تنها آدم منطقی قصه بوده ناگهان به جمع دیوانه سرها ملحق می شه بی هیچ دلیل واضحی.
Sarvenaz
قشنگ بود
مناسب برای سرگرمی دو ساعته…
uka
داستان گیرا و قشنگی بود. به خصوص که در دو بازه ی زمانی گذشته و حال داشت قصه پیش میرفت و این بیشتر من و مجذوب می کرد. همینطور توصیفات و به خصوص پرداختن به جزئیات، برای من خیلی جذاب بود.
rh
داستان گیرایی بسیاری داشت .بنظرم میشه یک و یا دوساعته خواندن کتاب رو تمام کرد.
فلش بک ها رو دوست داشتم .روایتی ساده و زیبا و غم آلود از شمال ایران...
بهار🐳
کتاب فوق العاده قشنگی بود.
Swrw
خیلی تعریفش رو شنیدم اما برای من چیزی نداشت، کل داستان کشش خاصی نداشت و هی میرفتم جلو به این امید که یک جای داستان اتفاق خاصی بیفته ولی اینطور نشد و این روایت صرف به نظرم جالب نبود و توصیه نمیکنم که وقتتون رو سرش بذارید.
Maryam_ff
صحنه سازی هاش قشنگ بود.
متن داستان خیلی ملموس بود.
در کل خوب بود.
eferdosiyan
داستان بسیار زیبا شروع شد و روایتگری قشنگی داشت.
فقط انتهای داستان را دوست نداشتم.
کاربر ۱۵۲۴۷۴۹
فوق العاده
khazar
کل داستان تو یک روز از زمان حال و روزهایی از گذشته اتفاق میفته. درباره یه خانواده معمولیِ کاملا ایرانی. قشنگ بود، از قلم نویسنده خوشم اومد، اما نمیتونستم هدف شخصیتها از کارهاشون رو متوجه بشم و این خیلی برام گنگ بود که واقعا چرا؟
الان نمیدونم باید دلم برای پدر داستان غصه بخوره یا به پسر حق بدم. ولی پدر داستان خیلی مظلومتر از چیزیه که به پسرش حق بدم.
و وای از یادداشت دوازده فروردین ۷۷. :))))
H_82
این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم و حتما پیشنهادش میکنم. چندین مورد از این کتاب توجهم رو جلب کرد:
1) داستان بدیع و نگاه جدید نویسنده
2)شروع و پایان دقیق و درست
3) توجه به نکات ریز مثل نارنجی بودن پنجره ها و نارنجی شدن انگشت از روغن غذا یا پیراهن پدر که مادر از آن به عنوان لته استفاده میکنه: «تیشرت یقه دار کرم که روی سینه اش دو تا خط پهن سرمه ای داشت که از وسط شان یک خط نازک سیاه رد شده بود.» 4) برقرار کردن ارتباط بین اتفاقات مثل برگشتن پدر از چین و برگشتن از قبر به خاطر سیل ( جسد که از خاک بیرون آمده) و موارد دیگه که حین خوندن متوجه شدم اما الان یادم نمیاد 😊
hamidreza sheivani
من که خیلی خوشم اومد
hanie payamani
قلم روان نویسنده و داستان پردازی حرفه ای
حجم
۱۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۱۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۱۹,۵۰۰
۹,۷۵۰۵۰%
تومان