نظرات کاربران درباره کتاب تکثیر تاسفانگیز پدربزرگ
۴٫۳
(۴۶)
اِیْ اِچْ|
جزء بهترین آثار داستانیست که در حوزه مدرنیته خوندم.
خوندن این کتاب رو آگاهانه به تعویق مینداختم، چون با توجه به عنوان، میدونستم حسرت عدم حضور کسی مثل پدربزرگ این قصه رو در زندگیم خواهم خورد. و اصلا نمیدونم آیا واقعا چنین آدمایی وجود دارن یا نه؟!
شما در کمال تعجب، از یک جایی به بعد، با یک اثر سورئال مواجه خواهید بود!
آخر و عاقبت بشریت، با این روندی که در پیش گرفته رو به طرز بیرحمانهای به تصویر میکشه. و تهش که تموم میشه، یه غم، یه درد عمیق، یه کینه از بشر ماشینی روی دل آدم میمونه...
ماشینیسم!
چرا و چگونه؟!
باشد که رستگار شویم...
سعید ص.
به پیشنهاد های خوب تون اضافه می کنم: میرا نوشته کریستوفر فرانک ترجمه لیلی گلستان
اِیْ اِچْ|
البته بستگی داره تعریف از آرمانشهر چی باشه. اگه آمال اون آرمانشهره، دیجیتالی شدن و ماشینی شدن و نابودی روح بشریت به سبک یاکوب و یارانش باشه؛ بله! علاقه مندم!😃
ولی دیوانه zootopia هستیم🤩
در کل هم با آرمانشهر مشکلی نداریم🙃🙃
بابت معرفی کتاب تا بیکران ها سپاس:)
نام مستعار
اگه به این سبک اثرهای پاد آرمانشهری علاقه دارید، این کتاب هارو از "آلدوس هاکسلی" بخونید: بوزینه و ذات _ دنیای قشنگ نو
میـمْ.سَتّـ'ارے
داستان تخیلی دو نوه و پدربزرگشان در عصر فناوری و عصر دوم علم، کلیه ی پدربزرگ از کار می افتد و دو نوه ی او، بورخس و نادر، رضایت به تعویض کلیه ی پدربزرگ با یک کلیه ی مصنوعی می دهند در حالی که این شروع ماجرا و دردسرهای اونهاست.
طرح جلدش اصلا جالب نیست
حیف این کتاب که روی طرح جلدش خوب کار نشده با اینکه مربوط به داستان هست و این ربط در اواخر مشخص میشه اما جذاب نیست.
پس به طرح جلد توجه نکنید چون این داستان داستانی کاملا متفاوت هست از نادر ابراهیمی که در واقع روایتگر این هست که انسان های شیطان صفت چطور روح خدایی رو از انسان می گیرند.
ای کاش این کتاب رو همه دوستانی که شغلشون به نوعی با جان انسان ها در ارتباط هست، مخصوصا پزشک ها، بخونند و بدونند که نباید هنگام درمان فقط به جسم انسان توجه کنند و بُعد روحیش رو از یاد ببرند.
alikazemi7
یک داستان دستوپیایی از تاثیر وحشتناکی که پیشرفت علم بدون اخلاق میتواند بر زندگی بشر بگذارد. نادر ابراهیمی در اینجا هم مانند کتاب دیگری که ازش خوانده ام –یک عاشقانه ی آرام-، در حین داستانگویی حرفهای قشنگی میزند که اصلا مثل جملات قصار متظاهرانه ای که در تلگرام فوروارد میشود نیست و به واقع عمق دارد. این داستان یکی از قسمتهای سریال "آینه سیاه" را برایم تداعی کرد. اپیزود چهارم از فصل دوم این سریال در مورد تولید نمونه دیجیتالی از آدمها بود که یکی از جذابترین قسمتهای سریال بود.
بخشی از کتاب:
خودتان که میدانید: کیسه صفرا، کبد و خرده ریزهای دیگر هم رفتند. حتی دستگاه بویایی او، دستگاه بساوایی و دستگاه چشایی او –البته آن بخشهایی که بیرون مغز جا داشت- و تمامی ژنهای موثر تعویض شد. کل سلسله اعصاب و خود به خود ستون فقرات –با همه دشواری هایی که در کار بود- نو شد (...)
در درون پدربزرگ –این مسیح مصلوب بر صلیب علم و میخکوب شده با میخ های صنعت عصر دوم- دیگر تقریبا چیزی نمانده بود الا مقداری گوشت و استخوان؛ و در بیرون، پوست. (...)
پدربزرگ باز هم خاموش خاموش بود. شاید بارها در قلب خویش –اما کدام قلب؟- پس در مغز خویش –اما کدام مغز؟- یا در روح درمانده ی آواره ی خود نالیده بود: الهی! الهی! لماذا ترکتنی؟
M.M. SAFI
اقا اینجا هم پیدات کردم😀❤️
aminsaboury
اثری متفاوت از نادر ابراهیمی که مهجور مانده.
در یک تراژدی، مرگ و غم مرگ، عمق مصیبت است اما این بار نادر ابراهیمی مرگ را کمترین سطح مصیبت معرفی میکند تا حدی که در هر صفحه کتاب آن را برای پدربزرگ داستان آرزو می کنید. با خواندن این کتاب حسی به من دست داد که پیش از این با خواندن هیچ اثر دیگری ولو از خود نادر ابراهیمی تجربه نکرده بودم.
ar
خوب بود و به فکر فرو برنده اما من رمان های بلند ایشون مثل اتش بدون دود و بر جاده های ابی سرخ رو بیشتر دوست دارم کاش این هارو هم برای خرید بزارید
شوالیه سیاه
ایده ی داستان شاید در کل ایده ی جدیدی نباشه. ولی نوع نگاه قطعا منحصر به فرده. شخصیت های عمیق و چند لایه که به خوبی هم گوشه موشه های شخصیتشون توصیف شده ! جمله های پر مغز که میشه روشون ساعت ها بحث های فلسفی کرد. در اصل ، داستان ، داره یه تقابل رو به تصویر میکشه . تقابل جهانی که اصرار به جاودانگی داره با جهانی که پیشرفت رو برای رسیدن به یه جهان ابدی میخواد. داستان واقعا جالبیه. و شاید همین بس که نویسنده اش ، استاد نادر ابراهیمی ان.
طاهره.الف
عجیبترین کاری بود که تا به حال از نادر ابراهیمی خوندم؛ و عالی... عالی... عالی...
تسنيم
فقط می تونم بگم که فوق العاده است...جمله هایی ناب،زیبا و بس عمیق و در عین حال روان و پر کشش....همان چیزی که از نادر ابراهیمی توقع داریم
خیلی عالی دنیای مدرنیته و ماشینی رو که پیش رو داریم پیش بینی می کنه…چیزهایی رو که خیلی اوقات دم در ذهن داره به بهترین نحو و زیباترین بیان میگه
مهدی
اولش رو نفهمیدم ولی به طرز عجیبی تا تهش خوندم. پشیمون نمیشید از خوندنش
سعید ص.
اثری غریب از نادر ابراهیمی فقید.
khorasani
روایتی سوررئال از دنیایی پر از احساس و روح و ارزش که ماشینیسم افراطی به جنگ با اون آمده که به نوعی شبیهسازی دنیای ماست و پیشبینی آقانادر ابراهیمی از سرانجام این نبرد، که پایان غافلگیرکنندهای رو برای داستان رقم زده...
متفاوت بود...
با خوندن هر اثر از نادر ابراهیمی. با خودم میگم این با بقیهش فرق داشت و این نکته خیلی کمیاب و کمنظیره بین هنرمندان و نویسندهگان...
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
فراتر از خوب و بسی قابل تامل، خیلی خوب تموم میشه آخر داستان غافلگیر کننده هست.
لیلا نادری
این کتاب زبان حال دو نوه است که یک پزشک پزیتیویست افراطی، پدربزرگ دوست داشتنی شون رو ازشون میگیره. بنظرم کتاب سرشار از خلاقیته و به درستی میتونه عمق چاهی رو که انسان مدرن ممکنه توش بیفته به تصویر بکشه.
hoseinghadiri
در واقع داستانی که روایت میکنه این اثر فقط منوط به علم پزشکی نیست، بلکه روند برنامهریزی شده دنیا رو در همه عرصهها نقد میکند، که قراره دنیایی جدید بدون روح، خدا و معنویت بدون توجه به احساسات و دین میلیاردها انسان بسازه، در حالی که خود سازندگان این دنیا اعتقادی به روشهای ساخته خود ندارند و از باورها و روشهای همین میلیاردها انسان استفاده میکنند...
و قهرمانان این داستان با امکانات کمی که از همه جهت مثل رسانه دارند، تلاش میکنند اثری موثر در این دنیا بگذارند.
الان سال 1403 هست که این متنو مینویسم شاید اگه همون دهه هفتادی که این کتاب نوشته شده میخوندم خیلی متوجه حرفا و نگاه نادر ابراهیمی نمیشدم، ولی الان فهمیدم که چقدر این نویسنده از دوران خودش از هم فکران خودش جلوتر بوده، و وخامت اوضاع رو دیده بود برای آیندگان.
mim_farjad
تا نیمه کتاب، کتاب رو با بی میلی می خوندم و تعجب می کردم که نادر ابراهیمی و این گونه یکنواخت جلو رفتن؟
اما از نیمه کتاب به بعد نظرم صد و هشتاد درجه تغییر کرد که الله اکبر عجب کتابی!
قابل تامل، برانگیزاننده...
اشاره به تلاش ما برای دستیابی به عصر سوم و البته با گرفتار وراجی شدنها و صرفا نچ نچ کردنهایی که عجب روزگاریست بدون تلاش کاملا صادقانه:)
M.M. SAFI
اثر متفاوت و تأمل بر انگیز نادر ابراهیمی که از خواندش پشیمان نمیشوید...
یا.میم.صدر
پایان غافلگیر کننده و البته دور از انتظاری داشت. متاسفانه روند افسارگسیخته تکنولوژی الان داره به این سمت حرکت می کند
یعنی ساخت انسان های مصنوعی...
باید به طبیعت بازگشت
farzad
کتاب جالبی برای من نبود خیلی تخیلی و زرد بود.
windy
وای چه کتاب عجیب و بهت برانگیزی بود.
من رو یاد کتاب" هرگز رهایم نکن" کازوئو ایشی گورو انداخت.
با اینکه سورئال رو دوست ندارم ولی حقایق عمیقی پشتش بود که من رو به شدت جذب کرد.
این تلفیق مدرنیته و ماشینیسم، با روح و معنا و عشق و خاطرات واقعا تکان دهنده بود.
مثل بقیه ی آثار ابراهیمی پر از جملات ناب بود.
خلاصه توصیه اش میکنم
Ryn.Kh
هرچند که ظاهرا موضوع فانتزی به نظر میرسید، اما مفهوم عمیقی پشت ماجرا بود که لزوم پذیرش بیماری و مرگ عزیزان را بصورت عقلانی و منطقی تشریح کرد
حجم
۱۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۸۷,۵۰۰
تومان