نظرات درباره کتاب آمیخته به بوی ادویه‌ها و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب آمیخته به بوی ادویه‌ها

نظرات کاربران درباره کتاب آمیخته به بوی ادویه‌ها

۲٫۴
(۱۶۹)
مدادنویس
تنها چیزی که خوب است اسمش است. باقی چیزها مشکل دارند. لحن هر دو زنانه است و فواد زنانه تر!! با من مردمی هستم ها، مردی ساخته نمی شود. هر دو طرف در صحبت هاشان بیشتر مخاطب را هدف گرفته اند انگار تا طرفشان را. شناخت نویسنده از قاهره برای ساختن همچین شخصیتی بسیار کم است.
کاربر 302275
دوست نداشتم
کاربر 302271
نامه های عاشقانه حالت تکراری داستً داستان درسطح جشنواره نبود
M a r i a m
یه عاشقانه آروم... آدم با خوندنش پروانه ای میشه. از جذابیتای داستان اینه که از زبان دوم شخصه. آدم حس میکنه نه دل‌نگاشته های دو عاشق، که درددل با یک شاعر و عشق بازی با شعراشو داره میخونه. این داستان عجیب آدمو یاد اشعار نزار میندازه. حتا خود نویسنده هم اینو میدونه و به کنایه اشاره ای بهش میکنه. نکته جالب دیگه ای که هست وجود کلمات عربیه. کاملا این مفهوم «گیر کردن» شخصیت اول رو برامون نمایش میده. جایی که حتا خودمونم میخوریم به بن بست کلمات عربی و حس متن عاشقانه ای که داشتیم میخوندیم میپره و این دقیقا همون حسیه که شخصیت اولمون داره. خود من شخصا با اون قسمت که به دلبستگی به شهرش اشاره میکنه خیلی ارتباط گرفتم و کاملا بهش حق میدم که میخواد جایی بره که پاهاش اونو میبرن. اما مطمئن نیستم بقیه این حق رو به شخص اول داستان بدن، چون توضیح قانع کننده ای داده نشده که اون همه عشق چه جوری نتونست به دلتنگی و حب وطن غلبه کنه. این داستان فراز و فرود خاصی نداره و بیشتر شبیه یه نامه عاشقانه س اما حس قوی لطافت و شاعرانگیش بهش ارزش زیادی داده.
کاربر 70214
داستان لطیفی است.اما کمی حوصله سر بر است. مخصوصا تکه نوشته های عاشقانه ی فواد که کمی دم دستی اند.
خالد
زنی که به دلیلی نامعلوم مدتی رو در قاهره به سر برده با موزیسینی که با همسرش اختلاف داره، وارد رابطه ای نه چندان بلند می شه اما بالاخره به تهران برمی گرده و بعداز مدتی یه رابطه جدید رو شروع می کنه. داستان به شیوه (نامه) ای روایت می شد و انصافا خوب نوشته شده و حوصله خواننده رو سر نمی بره. نویسنده توضیح مختصری درباره شروع رابطه داده و به نظرم با تمرکز روی خود رابطه تصمیم درست تری گرفته. منتهی دو مورد وجودداره که به نظر من باید روشون تامل بیشتری می شد.یکی اینکه در ادبیات استراتژیک زن نماد سرزمین و کشور به حساب می یاد و اینکه زن ایرانی با مردی مصری...اونم متاهل...وارد رابطه می شه چندان جالب نیست.دوم اینکه ای کاش حداقل نویسنده می گفت دلیل یا یکی از دلایل برگشتن به ایران رابطه غیرمشروعیه که داشته و مثلا کمی...اندازه یه بند انگشت...عذاب وجدان داشته، خیلی بهتر بود.هرچند به هر حال هر کس عقیده و باوری داره. ممنون. از خوندن داستان کسل نشدم و نسبتا جالب بود.
sepideh
داستان به سبک رئالیسم نوشته شده و زاویه دید اول شخص بود. دارای طرح نه چندان قوی بود که به خوبی بیان نشده بود.شخصیت ها به خوبی پرداخت نشده بودند و تصویر واضحی از معشوقه مرد وجود نداشت. رابطه بین معشوقه و مرد به خوبی توضیح داده نشده بود و صرفا بیان چند خاطره گنگ و مبهم بود.
rasel
داستانی رمانتیک در حوزه ادبیات مهاجرت. معشوقه انتخاب کرده که به شهرش تهران برگردد و فواد عاشق را در قاهره با همسرش تنها بگذارد. کار فواد معلوم است اما از علت حضور راوی در قاهره بی خبریم. شروع رابطه ی فواد و راوی هم نخ نماست.هم سمبل های تهران و هم قاهره خوب استفاده شده. زبان عربی در کار نشسته. تکنیک مراسله نویسی هم توجیه پذیر به نظر میرسد. اتفاقات سیاسی اما خوب استفاده نشده. تجربه ای متفاوت بود علی هذا. 3 ستاره.
neda zand
داستان سرشار از احساس بود مشخصه کەذهن نویسنده دایرە لغات بزرگی داره که با کمک اون تونسته تمثیلهای بسیار زیبا بیافریند و حس راوی داستان رو کاملا منتقل کند و به صورت غیر مستقیم ماجرای داستان رو به خوانندە توضیح بدهد این داستان رو خیلی پسندیدم.😊
صبا
زیبا نبود .
mahshad
بد
ن.ح
من خیلی خوشم نیومد
mahshad
هیچ یک از عناصر داستان در این داستان استفاده نشده است.
es2
واقعا ضعیف و ابتدایی بود
فرینش
نکات مثبت: کلمات، جمله ها، سطرها زیبا نوشته شده بودند.بطور کلی جمله بندی ها نه خیلی سنگین بود نه ساده اما زیبا بودند جذاب بودند. صحنه پردازی کلی ملموس بود.جملات با آدم حرف میزدند. مکان و زمان در جریان داستان رخ نمودندو قصه خوب تمام شد. نکات منفی: گاهی درواقع اغلب از نقطه نظر زاویه دید تداخل ایجاد میشد که راوی اصلی قصه گم میشد. نامه و اتفاقات جاری گم میشدند. خواننده کمی گیج میشود اما در سطرهای پایانی تازه متوجه میشوی کی به کی بود .به طور کلی کلمات و جمله ها خوب بودند ولی صحنه ها و شخصیت ها زیادی در هم پیچیده و گنگ میشدند.
soli
از یه مصری کت کبریتی پوش این همه عشق بعیده.مخصوصا با اون همه ریش.بیچاره ماجده...
منضومه شمسی
یادم افتاد به نوشته های جبران , عخییییییی یادش بخیر یک زمانی جبران میخوندم , نویسنده باید مرد باشه که بتونه اینطوری عاشقانه بنویسه زن ها بلد نیستن , عاشقانه هاشون آبکیه , خیلی خوب بود , وقتی عاشقانه های حبران رو میخوندم و از کوچه های بیروت میگفت خیلی خوشم می اومد الانم یک گشتی زدم داخل قاهره , بیست میدم
zoya
جملات عربی اش . لحنش خوب بود. ولی جملات انرژی خوبی نداشتند.که بتوانند علاقه آن چنانی را نشان دهند...این نوع رابطه زن ایرانی با مرد مصری هم خیلی جالب نیست

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد