نظرات درباره کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد

نظرات کاربران درباره کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد

نویسنده:اکسی اوه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۳۳۹ رأی
۴٫۲
(۳۳۹)
daisy
خیلی کیوووت بوددد رابطه بین مینا و شین*-*
کاربر 8548904
سلام این کتاب رو من از یه لوازم التحریر خیلی مجزا خریدم ولی گرون تر بود
گربه سر کوچه
خوندش حس خیلی خوبی به ادم میده مخصوصا اگر قوه تخیل خوبی داشته باشین صحنه به صحنشو میشه تجسم کرد و تو اون صحنه غرق شد
کاربر 6700761
عالی
اسماعیل اکبرزاده
خیلی خیلی خیلی قشنگه ❤❤😇 من بعد از اینکه تموم شد گریم گرفت😢
nazi
کتاب بسیار خوب، داستان طولانی داره ولی نمیدونید که چطور تموم شد. خلاصه عالیه.
A.B
کتاب جالب و فانتزی بود من که خیلی دوست داشتم.🌸🌊
Fa
اون‌قدر کتاب دوست‌داشتنی و لطیفی بود که دلم نمی‌خواست تموم شه. حینی که داشتم می‌خوندمش واقعا بهم وایب یک بغل گرم رو می‌داد :))) فضاسازیِ و جزئیات خیره‌کننده، توصیفات عمیق، شخصیت‌ها و روابط دوستانه‌شون، موضوع و پرداخت جالب، و درنهایت عاشقانه‌ی معصومانه و شیرینِ توی داستان، چیزهایی هستن که تا مدت‌ها از این کتاب واسه‌م به‌یادموندنی شدن. خیلی به جونم نشست این کتاب و حالم رو خوب کرد. دوست دارم دوباره بخونمش.
mxryxm
این کتاب تخیلی بود و من بیشتر به مترجم کیمیا فضایی دقت کردم و افراد جوان رمان کره ای فضایی تخیلی دوست داشته باشند علاقه پیدا میکنند و یک رمان عاشقانه در این حال هیجان انگیز که دنبال مینا داستان و خیلی چیز دیگه مینا دختر پر از امید وشور اشتیاق خیلی مهربان و از خود گذشته این کتاب چاپی خواندم از نشر میلکان میتونم بگم که نکته مثبت این رمان امید مینا و شین و نکته منفی پایان جذابی نداشتن اول داستان خیلی هیجانی ولی آخرش هیجان کم میشه ولی بسیار رمان عالی ترجم عالی نشر میلکان مورد علاقه ترین نشر و حتی جلد کتاب جذاب تو جلد داستان کتاب می‌تونید تصور کنید اگر رمان تخیلی بامزه میخواند حتما بخوانید.❤️‍🩹🥰 #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳
atremahtab
کتابی با قصه و تصویرسازیهای بسیار قوی، راوی قصه شخصیت اصلی داستانه و بنظرم یکی از فوقالعاده ترین کتابهایی بود که خوندمش....من با این کتاب خندیدم،گریه کردم،عاشق شدم و واقعا ترس رو تجربه کردم.... شاید باورتون ولی آخر کتاب آرزو کردم کاش این قصه و پایانش حقیقت داشت...نه لزوما برای خودم،که برای مردم کشورم،برای خانواده م،برای سرزمینم....ای کاش....
parvan
این کتاب رو دوست داشتم اولین بار بود کتابی با مزمون فانتزی میخواندم اما خب فیلم و انیمیشن بیشتر دیده بودم..تونستم ارتباط خوبی بگیرم و در داستان غرق بشم و جذابترین قسمت کتاب پایان بندیه عالی هست که غافلگیر و سوپرایز میشید..البته من کتاب چاپی از نشر مجازی خوندم
mahfam
بهترین کتاب فانتری نیست اما داستان جالب و متفاوتی داره... ماجراهای خاصی نداره که به موضوع کتاب ، اثر بخشی زیادی بده و هیجان داشته باشه .. دیالوگ ها ، صحنه پردازی ها ، شخصیت ها ، و تشبیه پردازی های فوق العاده ای داره که جذبتون میکنه مدام کتاب رو پیش ببرید
کاربر 4954912
من نظری ندارم چون اولین باره دارم کتابی تو سبک فانتزی و این جوری میخونم.🙄 ولی تا اینجا تقریبا متوسط رو به بالا بود
parmis
به نظر من کتاب قشنگی بود و باعث میشد دوست داشته باشی هرچی سریع تر ادامه داستان رو بخونی و موقع خوندن داستان حس میکردم ی زندگی جدید رو احساس میکنم واقعا از خوندن کتاب لذت بردم و با تموم کردنش انگار ی زندگی شیرین رو تموم کردم
Sajede Karimi
سلام. کتاب، کتاب خیلی خوبیه که تا آخرش شما رو همراه خودش میکنه. اخر داستان هم زیبا و غیر منتظره هست. پیشنهادش میکنم برای گروه نوجوان و جوان
maybeimzak
داستان خوبی داره اگه می خوایید رمان های فانتزی رو شروع کنید به نظرم گزینه خوبیه
فاطمه
من چندبار خوندمش، فضای داستان و اتفاقاتی که میوفته هیجان انگیزه و خواننده تا آخر کتاب مشتاقه ببینه چی میشه.
sadaf
دوستانی که به داستان های فانتزی و تخیلی تنیده در افسانه های باستانی علاقمند هستن و از طرفدارای انیمه شهر اشباح هم هستن حتما و حتما بخونن این کتابو بسیار تجربه شیرین و سرگرم کننده ای بود داستان هم کاملا گیرا و جذاب و پر کشش طوریکه به سختی میشه از خوندنش دست کشید !!! ترجمه هم واقعااااا خوب بود من کتاب زبان اصلیشم خوندم ترجمه بسیار نزدیک و وفادار به متن اصلیه از مترجم و انتشارات تشکر میکنم. دوستانی که هم گفتن مناسب نوجوانان هست این گفته رو قبول دارم مناسب چنین رنج سنی هست اما باید بگم گاهی ما بزرگسالان هم نیازمند خوندن چنین داستانایی هستیم و خوندنش لذت بخش و دلگرم کنندس‌.
بیتا ۱۳۹۰۹۰۹۰
من میخوام نظرم را درباره این کتاب بگم این کتاب درباره ی دختری به اسم مینا هست که به عقیده مردم اون کشور امپراطور صد ها سال پیش فوت شده و خدای دریا که مانند برادر برای امپراطور بوده از غم و ناراحتی زیاد به خواب صد ساله فرو میره تابستان اولین سالی که خدای دریا به خواب رفت طوفان ها سیل های شدیدی به وجود میاد که همش بدلیل خشم خدای دریاست بسیاری از مزارع و انسان ها از بین میروند مردم برای اینکه خشم خدای دریا را فروکش کنند دختری ۱۸ ساله به دریا میفرستند تا شاید خدای دریا به دلیل داشتن عروس از خواب بیدار شود ولی اکنون صد سال گذشته و صد عروس به دریا قربانی شده اند اما هیچ کدام نتوانسته اند خشم خدای دریا را فروکش کنند شخصیت اصلی داستان ، مینا دختری ۱۶ ساله است که در یکی از روستاهای کنار دریا زندگی میکند او یتیم به دنیا امده است و با برادر کوچکتر و برادر بزرگتر و همسر برادر بزرگترش و مادربزرگش زندگی میکند در روستای انها دختری به نام شیم چئونگ زندگی میکند که زیبا ترین دختر دهکده و معشوقه برادر کوچکتر مینا است تابستان امسال شیم چئونگ قرار است برای خدای دریا قربانی شود جون برادر کوچکتر مینا به دنبال معشوقه اش به قایق میرود با اینکه میدادند یک جرم حساب میشود مینا نیز به دنبال برادرش می رود و هر سه به وسط دریا میروند اما زمانی که قرار است شیم چئونگ به دریا بپرد مینا دلش به حال او میسوزد و خود به جای شیم چئونگ به دریا می پرد با وارد شدن به شهر خدای دریا ریسمان سرخی را می بیند که دور کف دست چپش بسته شده است اما ان سر ریسمان به ناکجا اباد میرود او با دنبال کردن ریسمان به قصر خدای دریا میرسد و با وارد شدن به قصر خدای دریا را میبیند که خوابیده اما او تنها پسری هم سن و سال اوست و ان سر ریسمان به دور کف دست چپ خدای دریا پیچیده شده ان گار سرنوشت مینا و خدای دریا به هم گره خورده شده!!!! او در قصر سه پسر را میبیند شین ، نامگی ، کیرین شین ارباب خانه ی نیلوفر ابی هست و نامگی و کیرین سرباز های او شین با شمشیر خود ناگهانی و بدون مقدمه ریسمان را پاره میکند و همان لحظه ریسمان به صورت کلاغ شکل میگیرد و روح مینا را در کلاغ میگذارند به دلیل گرفته شدن روح او امکان صحبت ندارد سه پسر از قصر خارج شده و مینا بی صدا گریه میکند در بیرون قصر با سه روح اشنا میشود به نام ماسک و دای و میکی که با استفاده از لب خوانی و پانتومیم میتواند با انها صحبت کند روح ها به او کمک میکنند تا به خانه ی نیلیوفر ابی برود با ورود به خانه ی نیلوفر ابی او را به سمت الاچیقی روی برکه هدایت میکنند که در ان کلاغ ( روح مینا ) قرار دارد اما دقیقا در لحضه ای که مینا میخواهد کلاغ را بگیرد ( روح خود را برگرداند ) شین که در اتاق قایم شده بود اورا میبیند اما مینا از کار نمی افتد و باز هم به سمت کلاغ میرود اما با افتادن میزی که کلاغ روی او قرار داشت کلاغ ضربه دیده و در یک لحظه میمیرد و به امین دلیل ریسمان سرخی که باید بین مینا و خدای دریا تشکیل شود با مینا و شین تشکلیل میشود و به طور مفصل بگم سرنوشت مینا به سرنوشت شین گره میخورد !!!! امیدوارم با خواندن ادامه ی داستان لذت را ببرید بر داشت من از این کتاب این بود که : ۱_ به حرف مردم توجه نکنیم و خودمان برای انتخاب هایمان تصمیم بگیریم و انچه را دوست داریم انتخاب کنیم نه انچه را دوست دارند ! ۲_ تا چیزی را به چشم خودمان ندیدیم باور نکنیم بهترین دیالوگ کتاب از نظر من : (به دنبال سرنوشت نرو بگذار سرنوشت به دنبالت بیاید ) امیدوارم یکروز این کتاب را در جایگاه بالایی ببینم چون واقعا لیاقتش را دارد
rebecca22
یکی از قشنگ تمرین رمان های بود که خواندم پیشنهاد میکنم حتما بخوانید. ممنون از نویسنده و طاقچه

حجم

۲۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۲۵۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
۲۰,۴۰۰
۷۰%
تومان