نظرات کاربران درباره کتاب توبه شکن

داستان جذاب بود و قلم نویسنده پخته و روان. تنها مشکلی که بود غمباد گرفتم!! همش درد و بدبختی بود البته پایانش در نهایت خوشه اما کل کتاب مصیبت و مشکله اگه به‌نظرتون موردی نداره این قضیه توصیه میکنم

"غافل مشو ز سنگ مکافات روزگار،در عمر خویش،گر دل موری شکستی" راستش دفعه اولی که کتاب رو خوندم و تموم شد،دلم میخواست در مورد داستان و حجاب و چادر و نماز و تظاهر و غیره….که منشأ قضاوتهای بی پایه و اساس خیلی آدمهای متظاهر به دینه،خیلی چیزا بنویسم،ولی این کار رو انجام ندادم. بعد از چند روز احساس کردم کشش خاصی نسبت به داستان پیدا کردم و از ذهنم خارج نمیشه.الان تقریبا ٤ بار داستان رو خوندم و میتونم بگم خیلی داستان جذابیه،کمی تلخ و غم انگیزه،ولی جذابه👍🏻

واقعا عالی بود. اوایل داستان شاید ناراحت کننده باشه اما هرچی جلو میری بهتر میشه و بیشتر کنجکاو که چه می‌شود و چه نمی‌شود و اصلا قابل حدس زدن نیست! ۵روزی که داشتم میخوندم باهاش زندگی کردم! انقدر که ذهن و فکرم درگیرش بود .... لذت بردم واقعا. خانم قاسم زاده ی عزیز بسیار سپاسگزارم و قلمتون مانا هنرمند جان.

وای عالیه

رمانی بسیار عالی جذاب.هر چی از قشنگیش بگم کمه.طولانی هست ولی ارزشش رو داره که وقت بزارین و بخونین.قلم نویسنده ی عزیز مانا.

من خیلی رمان میخونم این رمان رو هم تا آخر خوندم دلم میخواست قلم خانم قاسم زاده رو هم امتحان کنم رمان جذابی نبود من زیاد حال نکردم نمی تونم بگم بد بود ولی خب عالی هم نبود یکی از نکات منفی کار کش دادن زیادی بود و جملات فوق تکراری برای توضیح یه مطلب

کتاب خوبی هست یکم غیر واقعی به نظر میرسه ولی ارزش یه بار خوندنو داره

به جرعت یکی از بهترین هایی که خوندم دیگه بیشتر از این واقعا در وصف کلام روان و فراز و نشیب های بی نظیر و اتفاقات عالی که هیچ وقت داستان از تب و تاب نمینداخت و خواننده رو ماهرانه با خودش با هیجان همراه میکرد، نمیتونم چیزی بگم... احساس میکنم اصلا هر چی بخوام ازش بگم در حق زیباییش اجحاف میشه... فقط بگم که به شدت توصیه میکنم اش میکنم از نویسنده بابت خلق چنین اثری خیلی ممنونم و خسته نباشید میگم....منتظر آثار بی نظیر دیگه اتون هستم....

خیلی رمان قشنگیه درجه یک قلم خانم قاسم زاده واقعا محشره 😍😍

کتابی با این حجم بالا باید حتما قلم جذابی داشته باشه که ادم سه روز کامل درگیرش بشه تا تمومش کنه کشش داستان عالی بود مخصوصا اینکه تا انتها گره های داستان رو خیلی ظریف و اهسته باز میکرد طوری که هر لحظه از داستان بالاخره یه مساله ای بود که روی اعصاب ادم باشه و بخوایم زودتر هم شخصیت ها و هم خودمون ازش سر دربیاریم شخصیت ها خوب پرداخته شده بودن و پخته بودن دیالوگ ها بیشترشون خوب بود و به سن و سال شخصیت ها و تیپشون و فرهنگ و تحصیلاتشون میخورد و اما انتقادها با خطر اسپویل: عجیب ترین قسمت برای من این بود که شخصیتی به پاکی و سفیدی اغراق‌آمیز محمدمتین نباید بدونه نمیتونه زن حامله رو عقد کنه!!!!!؟!! و نمیدونه این عقد باطله!؟؟؟ نویسنده این همه زحمت کشیده و سعی کرده لابه لای دیالوگهای محمدمتین و قاصدک به عنوان یک تمثالی از مومن واقعی و دختری سیاه که توبه کرده و قصد پاک شدن داره خیلی از اموزه های دینی و بحث های مربوط به حجاب و دین و نماز و چادر و …. رو به مخاطب منتقل کنه بعد همچین مساله‌ی به نظر من مهمی رو راحت رد شده و رفته! نمیدونم شاید هم احکام عوض شده و من بی‌اطلاعم! انتقاد دیگر من یه کم سلیقه‌ایه اون هم اینکه برای شخصیتی مثل محمدمتین با این حجم از پاکی که کتاب سعی کرده عنوان کنه شغل حراست دانشگاه یه کم نچسب و توذوق‌زن بود تا اونجایی که من یادمه از دوران دانشگاه حراستی های مرد اصلا به خانوم ها گیر نمیدادن اصلا به نظرم جذاب نیست مرد مومنی مثل محمدمتین که هزاربار توی کتاب گفته شده زمین رو نگاه میکنه و به نامحرم خیره نمیشه کارش این باشه که توی دانشگاه درگیر چهره و حجاب و ارایش و لاک دخترای دانشگاهی باشه چون مستلزم اینه که دقیق بشه توی چهره‌ی دختر!!!! و این اصلا توی شخصیت محمدمتین نبود که دکتراشم گرفته بود و میشد خیلی راحت فقط استاد دانشگاه باشه نه مسئول حراست! انتقادهای دیگه ای هم هست که اونم باز سلیقه‌ایه مثلا میزان ناله و شکایت کمی بیش از حد و تکراری قاصدک به شرایطی که داشته یا مثلا اتفاقی که برای مبینا افتاد و به نظرم زیادی غیرواقعی بود اینکه دختر چهارده ساله ای حدود شش ماه دور از مادرش و درس و مدرسه خونه‌ی عمه‌اش پنهان بشه، بچه‌شو به دنیا بیاره و بعد مادرش که نمونه‌ی زن خانه‌دار کامله از دخترش هیچی نفهمه!؟؟؟؟؟ اما در نهایت کتاب با کشش بالا و قلم قوی‌اش کتابی بود که از خوندنش لذت بردم و دوستش داشتم مرسی از نویسنده‌ی عزیز

جدای از مساله قلم و جذابیت داستان سخنم با دختر خانمای نوجوان و جوان هست که اینجور رمانها رو میخونند آگاه باشند که زندگی واقعی اصلا اینطور نیست که حیا و عصمتشون لکه دار بشه و مثل این داستان انگار نه انگار اتفاقی افتاده باشه یه آقا دکتر و حراستی بیاد طرفشون گول اینجور رمانها رو نخورید

موضوعاتی که در کتاب اومده بود و روندشون جالب و تازه و جذاب بود . اما توصیفات بیش از حد و توضیحات زیادی که داده بود خسته کننده میشد . (این بخش ها انگار داشتی فیلنامه میخوندی) و اینکه تند تند پریدن از یک صحنه به صحنه دیگه با گیج کردن مخاطب جذابیت صحنه رو کم میکرد .

با سلام و تشکر از نویسنده عزیز و گرامی و انتشارات شقایق اولین کتابی بود از ایشون که خواندم و چقدر زیبا بود شاید اول داستان یکم ناراحت کننده بود ولی هرچی جلوتر می‌رفت زیباتر میشد و جذابیت اش بیشتر داستان خوبی بود ♥️♥️

قشنگه ولی گویا نویسنده عمدا اسرار داره اطلاعاتش رو در رابطه با اصطلاحات پزشکی و چند مورد دیگه به زور تو چشممون کنه

خیلی قشنگ بود لحظه به لحظه از خوندن کتاب لذت بردم واقعا عالی بود😍

با همه کتابهایی که خوندم فرق داشت ، واقعا درگیرم کرد و عالی بود ، حتما رمان یاغی از این نویسنده رو بخونید ، اونم مثل این کتاب عالیه

واقعاً کتاب خوببه ، معمای، طوری که نمی تونی کتاب زمین بزاری، قلم نویسنده عالی، در واقع ًموضوع دختران و زنان ایرانی که همیشه قضاوت میشند، لایه های زیر پوست شهر و خانواده، با توجه به مذهب و خرافات

خیلی عالی بود هروقت میخوندم نمیتونستم کنار بذارمش

جالب و دلنشین بود

سلام خیلی دوستش داشتم ...پیوسته وآهسته پیش رفت وموضع جالبی داشت ....

قلم و داستانی بسیار زیبا و دلنشین

کمی کشدار بود ولی ولی نکته های مذهبیش عالی بود قسمت های از کتاب دقیقا انگار خود من بودم رفتار و حرفایی بود که از ادم مذهبی ظاهر بین با تهمت و قضاوت به من زده شد به خاطر لاک زدن رنگ رژ قرمز لباس رنگی قضاوت شدم و دقیقا داخل کتاب همین نکته ها بود که نباید ادما رو تا جایی که میشه قضاوت کرد خصوصا اون هایی که بدوبدو دم اذان مسجد میرن تا از به اصطلاح صواب عقب نیوفتن ولی راحتتتتت دل میشکونن

قشنگ نوشته شده بود و با این که همون اول خیلی چیزها لو می رفت اما قلم نویسنده کشش خوبی داشت فقط گل درشتی ش درباره حجاب و مذهب خیلی زیاد بود. شبیه سریال های صدا و سیما بود فقط با جذابیت بیشتر.

خیلییییی قشنگ

چه قدر دنیا از محمدها تهی شده .... کاش همه محمد باشیم قشنگ بود

رمان خوبی بود، از همین نویسنده رمان‌های (یاغی و رامش) رو خوندم عالی بودن، این رمان به اونا نمیرسه، اما باز هم خوب بود

من آنلاین این کتاب رو میخوندم به نظرم میشه برای 1 بار خوندش و کنارش گذاشت ولی این حجم از غیر واقعی بودن و معما ساختن و چالش ایجاد کردن برای ذهن مخاطب به هر قیمتی نمیشه! در واقع با اینکار زیبایی و ارزش کار از بین میره

چرا این همه به دور از واقعیت اخه

کتاب خوبی بود .جذاب ،اما یکم زیادی کش اومده بود ،درکل کتاب خوبی بود میرزه برای خوندن .کتاب حاوی واقعیتهای تلخ موجود در جامعه ست که درخلق این تلخیها ضعف ایمان آدمها وپدرومادر بی تاثیر نیست.

از خواندن این کتاب واقعا لذت بردم و دوست داشتم ولی به نظرم یه مقدار داستان کش پیداکرده بود . شخصیت محمدمتین و خیلی دوست داشتم شخصیت پردازی فوق العاده بود.

باتشکرازخانم قاسم زاده واقعا زیبا وپر کشش بود

یک داستان اجتماعی خیلی خوبی میباشد. همچنین طراحی جلد کتاب مناسب داستان میباشد.

ممنون از نویسنده عزیز.ارزش خوندن رو داره.تعلیق بالا.نثر دلنشین

افتضاحححححححححححح

عالیییی بود از اون رماناییه که نمیتونی بذاریش زمین

عالی

پیشنهاد می کنم

واقعا عاااااالی

کتاب بسیار خوبی بود

کتاب بدی نبود اگه نویسنده اینقدر در به چالش کشیدن و بدبخت کردن شخصیت ها تلاش نمیکرد. جای پای مذهب زیادی پررنگ بود،اینکه تمام بدبختی ها و غم و غصه ها و حاجات رو بشه با رفتن به جمکران حل کردبه نظر خرافه میاد تا واقعیت

من تازه کشف کردم یه عده از طرف خود صاحبان کتاب میان نظرات اکلی میزارن که خیلی خوبه و بخرید،نگو همه دروغه،واقعا کتاب مزخرفی بود بدون رعایت علائم نگارشی،من که پول دادم و خریدم اما شما نخرید ارزش نداره

چند جا از کتاب چشمان قاصدک رو به یاقوت تشبیه کرده در حالیکه یاقوت به رنگ قرمزه و چه انسانی چشمهاش به رنگ قرمزه؟اگر که قاصدک چشم سبز یا آبی داشته بهتر بود بگه چشم زمردین یا اقیانوس یا تمثیل های دیگری از این دست

کاش این کتاب را در طاقچه بی نهایت قرار میدادید🙏

رمان رو دوست نداشتم چون از این حجم از فساد توی شخصیت دختر داستان حالت تهوع گرفتم.و برام شخصیت های مرد داستان قابل باور نبودن.

عالی بود

اگه بخوام این کتاب رو توصیه کنم اون رو فقط به یه عده معدود که هرکتابی رو می خوونند تا صرفا تجربه ای به دست بیارند توصیه می کنم

ببینید کتاب قشنگیه برای خوندن اما واقعا چرا جدیدا کتابا شده مثل سریاللی ترکیه ایی همش دو نفر برادر یا فامیل عاشق یه نفر میشن و چقدر قشنگ بی غیرتی و خیانت قشنگ نشون میدن چقدرراحت میان یه ادم مذهبی میچسبونن به یه نفری که کلی داستان داره واقعا

فقط میتونم بگم عصبی شدم عصبی شدم عصبی شدم مگه میشه این حجم از بدبختی و بدبیاری؟ مگه مجلس عذای اون زن بیچاره سیرکه که هرکی هرچی دلش بخواد بگه و هیچکی نم پس نده هیچوقت هیچکس نمیتونه تا این اندازه ادم بدی باشه شخصیتا یا خوب مطلق بودن یا بد مطلق بجز معین که صرفا خاکستری بود واقعا حیفه ادامه دادنش و صد حیف که نمیتونم چیزیو نصفه ول کنم .. اصلا چرا اون بچه و نویسنده انقدر نگه داشت؟ با این حجم از عذاب باید سقط میشد

به نظرم نویسنده بی هیچ تفکری یادداشت کرده اند. و بعضی جاها خجالت آور و‌ مفلوکه داستان

خیلی قشنگ بود ولی بیخودی انقدر طولانی شده بود چندین بار تکرار میشه رمان