نظرات کاربران درباره کتاب تقدیر بی تقصیر من

نویسنده محترم نمیدونم نظر من بدستت میرسه یانه ولی باید بگم انقد به ریز جزییات پرداخته بودی که اصل داستان رو یادت رفته بود بجای پرداختن به ریز حرکات طرف مثل «رفتم دستمو شستم وضو گرفتم اومدم جانمازمو‌پهن کردم نمازمو خوندم جانمازمو جمع کردم.»به جزییات اصلی قصه ات می پرداختی .یهو یکی عاشق میشه بدو برو ازدواج کن.با احترام به نویسنده عزیز‌ هسته اصلی داستان بی محتوا بود.فقط اومد یه عده رو عاشق و فارغ کرد.به شدت جزییات تو ذوق میزد .به شخصه تند تند ورق میزدم جزییات رو رد میکردم.آشفتگی توی متن نوشته مشخص بود .اسم رمان رو باید میذاشتین روزمرگی های آلن.یه ذهنیت کلی به خوانندگان بدم این کتاب اینجوریه «اومدم خوابیدم پاشدم غذا خوردم پا شدم ظرف شستم خوابیدم پا شدم لباس پوشیدم رفتم اومد خوابیدم صب شد رفتم ظهر شد برگشتم»این ریتم کلی قصه بود حالا وسطش در حد دو سه خط چندتا اتفاق یهویی بی مقدمه میافتاد که نه جذابیتی داشت نه زیبا بود.انقد نویسنده انرژی رو جزییات گذاشته بود که انرژیی ای برای اصل داستان نداشت.موفق باشید.

درسته جذب داستانش شدم و تا اخرش خوندم .. ولی یکم تخیلی بود که همه به هم رسیدن و به خوشی تمام شد . نه بابا زندگی اینجوری نیست که

خسته نباشین بنظر من قلم خیلی ضعیفی داشتن😞

خیلی آبدوغ خیاری بود. داستان تکراری که کاملا میشد آخرش رو حدس زد. امیدوارم نویسنده دفعه بعد کمی خلاقیت به خرج بده. 👎👎👎👎

خیلی کتاب جالبی بود.... کتاب رو توصیه میکنم بخونید ...... فقط مشکلی که داشت از اول معلوم بود که اخرش چی میشه ولی خیلی جذاب و هیجان انگیز بود... من اون قسمتی که آلن رو گروگان گرفتن رو بیشتر دوست داشتم..

خیلی خیلی توضیحات الکی داخلش میداد و زیاد جالب نبود ،الکی وقت تلف کردن بود .

به نظرم اصل خوب نوشتن ، روان نوشتنه متاسفانه پر از سوتی و دروغ تابلو بود نویسنده داستان نوشتن بلد نبودن

فصل دوم کتاب که داستان بر روی مانلی و رایان مانور میداد بسیار زیبا نوشته شد. اما از واژه های تکراری خیلی استفاده میشد.مثلا واژه اکراه بارها در جاهای مختلف داستان تکرار شد و همین جذابیت متن رو کاهش میداد.

خیلی جالب نبود من فقط برگ زدم تموم شه

متن کتاب مثل دانش اموز دبیرستانی بود ک بین دوستای لاکچریش گیر کرده و میخواد با دروغای شاخ دار خودشو ب اونا برسونه من رمانای زیادی خوندم و این بین اونا خیلی ابکی و بی معنا بود واقعا ضعیف و از همه مهم تر غلطای نگارشی و املابی و تکرار بیش از حد و دیوانه کننده اسامی

کتاب بینهایت سطح پایین

جملات ناقص و الکن بود..فضاسازی و پرداخت شخصیت نداشت..در کل از این رمانهای بچه دبیرستانی هاس

رمان بسیار زیبایی بود و من از خوندنش لذت بردم و در عرض ۲ ساعت تمومش کردم . کتابی هست که دوست دارید ببینید بقیش چی میشه:)

در شروع باید بگم که داستان کاملا آبکی و فانتزی‌ست هیچ درک درستی از زندگی در این رمان نمی تونید پیدا کنید ‌. انگار که یک نوجوان سناریو های عاشقانه قوه تخیل‌اش رو برایه ما شرح میده ... بهتره حتی برای وقت گذرانی هم نخوانید چون محتوای کاملا عامیانه و به قول معروف آب دوغ خیاری داره . اگه تو یک کلام بخوام حسم رو نسبت به این کتاب بگم ؛ واقعا سمه ‌.

فقط میتونم بگم این چه سمی بود اخه امیدوارم نویسنده عزیز زحمت بکشند یه ذره سطح مطالعه اشون رو بالا ببرن تا کمی به شعور مخاطب احترام بزارند و وقتشو هدر ندن ، چند تا نکته فقط از قسمتهای اول که خوندم میزارم شاید برای بقیه راهنما باشه. اول بی ربط بودن قسمتها که مثلا اول بچه پیش مادرش هست یک دفعه سر از دست پدر و خانواده دیگه در میاره، به سن نوزاد اشاره نمیشه، و تو کمتر از یکسال خانم هم یه نوزاد داره از همسرش جدا میشه هم دوباره ازدواج میکنه‌ هم یک دو قلو دیگه‌ میاره . دوم: به جای مازوخیسم نوشته زماخیسم بعد دکتر روانشناس مملکت تو مکان عمومی دعوا و کتک کاری راه میندازه و الکی الکی عاشق شدن و التماس کردن و بی غرور بودن دخترا و …. واقعا داستان ضعیف و رو مخی هست

متن بسیار ساده و پیش پا افتاده ی کتاب باعث شد از صفحات 50 تمام کتاب را نخوانده بدانم ای کاش نویسندگان زبردست ما متنهایی بس جذاب و پر احساس نگارش کنند تا خواننده لحظه ای نخواهد کتاب را رها کند.

اصلا داستان جالبی نداشت ،متنم اصلا خوب نبود

واقعا کتاب بدی بود بی محتوا پر از اشکال و اشتباه کاش نویسنده کمی قبل نوشتن مطالعه می‌کرد تا جایی که حتی اسم بیماری مازوخیسم رو اشتباه می‌کرد و زماخیسم میگفت یا یه دکتر قلب و عروق برای تشخیص ساده حساسیت به پرستار نیاز داشت. اصلا اصلا وقت سر خوندن این کتاب نگذارید بی محتوا و بی منطق هست تو فیلم هندی هم اتفاقات انقدر بی منطق نیست.

اوکیع:/

داستانش خیلی خوب ولی هی دربارع صبحانه آلن نهاره آلن وشام آلن بود یا اینکه رفتم رو شویی دست وصورتم را شتم هزار بار تکرار شده بود