نظرات کاربران درباره کتاب نایریکا؛ جلد دوم
۳٫۸
(۲۹)
مهرآسا رضایی
و بالاخره جلد دوم نایریکا؛ کتابی که عاشقشم. باهاش خندیدم، اشک ریختم، عاشق شدم، دل بریدم، نفرت رو حس کردم، جنگیدم و خلاصه حسابی باهاش زندگی کردم.
البته من سال گذشته نسخهی چاپی رو خوندم. پیشنهادم هم اینه که چاپیش رو بخونید چون تعداد صفحاتش زیاده و الکترونیکی چشمتون اذیت میشه اما در هر صورت، به هیچ عنوان لذت خوندنش رو از دست ندید.
ریویو و نظر کاملم رو تو جلد اول و گودریدز نوشتم. اینجا هم خلاصه مینویسم که بتونید بهتر تصمیم بگیرید.
.
یکی از مهم ترین نقاط قوت داستان نایریکا، شخصیت پردازی بود. تمام کاراکترها فوق العاده واقعی و خاکستری هستند. جوری که ممکنه هفتصد صفحه عاشق یک نفر باشی و یهو تو یک صفحه ازش متنفر بشی (یا برعکس).
یکی دیگه از نکاتی که باعث شد نایریکا رو دوست داشته باشم فضاسازی ها بود. محیط و فضاها انقدر دقیق و هنرمندانه توصیف شده بودن که خواننده میتونست اون ها رو مثل یک فیلم پیش چشم خودش ببینه.
یکی دیگه از نکات جالب، سیر تحول شخصیتهاست. این کتاب شخصیتهای اصلی رو از قبل از تولدشون به مخاطب معرفی میکنه و چهار دهه همراهشون پیش میره. اما مهم ترین چیز اینه که خواننده این تحول رو در رفتار و گفتار شخصیتها میبینه.
این رمان با زبانی نزدیک به فارسی سره نوشته شده. کلمات عربی توی اون خیلی کمه و با این حال نثرش کاملا روان قابل فهمه.
نویسنده برای نوشتن این رمان نزدیک سی تا منبع و کتاب مختلف استفاده کرده. این واقعا بی نظیره و آدم مطمئن میشه که قرار نیست صرفا سرگرم بشه بلکه قراره یاد هم بگیره. .
در آخر:
چقدر طرح جلد و پیشگفتار و پی نوشت های داستان قشنگ و به جا بود. چقدر توصیف لباس ها و چهره ی اشخاص دقیق انجام شده بود. لباس، نوع آرایش و فرم چهره ها دقیقا مطابق سنگ نگاره ها و منابعی بود که از هزاره ی اول قبل از میلاد داریم. کاملا مشخص بود که نویسنده، هوسی تصمیم نگرفته رمان تاریخی بنویسه.
. سخنی با نویسنده:
دمتون گرم خانم دهقان
بیصبرانه منتظر کتابهای بعدیتون هستم.
امیدوارم تبلیغات و فروش نایریکا انقدر گسترده و قوی بشه که هر ایرانی عاشق تاریخی حداقل اسمش رو شنیده باشه.
مهرآسا رضایی
قررربون شما خانم نویسنده. من کلا اهل ریویو نوشتن تو طاقچه نیستم. ریویوهام رو تو گودریدز می نویسم. شما ببینید نایریکا با روح و روانم چه کرده هر روز طاقچه رو چک می کردم که ببینم جلد دوم کی میاد تا امتیاز بدم و مرور بنویسم😅😂
ز. آروشا دهقان
سپاس گزارم که وقت گذاشتید و برای هر دو جلد نظرتون نوشتید.
امیدوارم کتاب بعدی هم به اندازهی نایریکا مورد توجهتون قرار بگیره.🌷
Alaghe Band
حاوی اسپویل
از کامنت نویسنده اینطور برداشت کردم که تشنه ی نقد و نظرات سودمند درباره ی کتابشونن تا پیشرفت کنن پس به عالی بود و کلام کلیشه ای بسنده نمی کنم.
اول از همه اینکه جلد دوم به شدت من رو یاد جلد سوم سرگذشت آب و آتش انداخت در اونجا هم فرمانده کشته شد و همسر پادشاه هم فوت کرد و دایانا به همسری عشق نخستین خودش در اومد و حتی محافظی که تبدیل به یار غارش شد و...اما نوشته ی شما خیلی پخته تر و واقع گرایانه تر بود چون عاشقانه های عجیب و غریب و بی چشمداشت خسروانوشیروان اونجا واقعا تو ذوق میزد و خیلی دور از ذهن بود.هر چند شما خوب به مرگ آدتا نپرداخته بودید.
همون طور که اونجا هم به نویسنده گفتم هنوز هم مردان،به خصوص مردان آسیایی و ایرانی سنتی مغرور هستن و انتظار سخن عاشقانه داشتن ازشون بعید و همچین خودپسند و خودخواه هم هستن حالا اینکه دو هزار سال پیش یه پادشاه درگیر چنان عشقی بشه که از هستی اش دست بکشه خیلی نامعقوله اما در کتاب شما به خوبی و به شکلی طبیعی شخصیت داریوش و تکاملش از کودکی بیان شده بود.البته قطعا میتونست خیلی بهتر باشه شاهکار نیست اما در مقایسه با برخی رمان ها خیلی خوبه.
نکته ی بعدی اینکه به شدت از کاربرد وسیع کلمات معادل فارسی لذت بردم و از دو بیتی که از شاهنامه نقل شده بود.اگه آخر کتاب یه لغتنامه از کلمات اصیل فارسی که استفاده کردید بزارید خیلی عالی میشه چون احتمالا خیلیا ازش استفاده می کنن و نقش بزرگی تو انتشار زبان فارسی خواهید داشت.
شخصیت نایریکارو اگه کسی بدون تامل بخونه احتمالا سفید میدونه اما به نظر من خاکستری بود چونکه خیلی جاها خودشو برتر از بقیه میدونست،اشتباهات خودش رو گردن دیگران می انداخت و راحت طلب بود.
نقد جدی من اینه که چرا درست تو اوج رمان که باید با جزئیات حال و هوا شرح داده بشه شما روند داستانو کند کردید و یهو نایریکا زخمی شد نرفت دادگاه و همه چی به خوبی و خوشی تموم شد؟
به مدیا و زنان حرمسرا به اندازه کافی پرداخته نشده بود باید چند تا شخصیت نادون و چند تا شخصیت منفی سطحی نگر هم می داشتیم تا با افکار اینجور انسان ها اشنا بشیم ولی تو کتاب شما همه ی ادما بسیار دانا بودن و کار بیهوده نمی کردن و از دسیسه های قصری هم خبری نبود.
از بعد ازدواج نایریکا قشنگ داستان از روند خوبش افتاد و انگار فقط مینوشتید که دو دلداده بهم برسن هر چند جذاب بود اما گره نداشت.
نایریکا هم زیادی منفعل بود و هیچ کاری برای خودش نکرد اول دختر روسپی نجاتش داد بعد بازرگان بعد مهرانه بعد ولیعهد بعد برادرش به ادواج مجبورش کرد و کلا کار خاصی نکرد😐
Lady Marian
داستان خیلی شبیه آب و آتش بود.ولی همین که داستان هایی درباره ایران باستان داره نوشته میشه باعث خوشحالیه 💐 برای نویسنده آرزوی موفقیت میکنم.🌻
ز. آروشا دهقان
خوشحالم که کتاب رو خوندید و سپاسگزارم که نظرتون رو برام نوشتید🌷
پاینده باشید
amir
به عنوان یک مرد
تصور نمیکردم از این کتاب خوشم بیاد
اما دوست داشتنی و جذاب بود.
دست مریزاد به این نویسندهی جوان و هوشیار
ز. آروشا دهقان
خوشحالم که کتاب رو دوست داشتید. سپاسگزارم که نظرتون رو برام نوشتید🌷🌷
کاربر ۹۱۱۸۲۰
کتاب قشنگی بود ولی داستانش تکراری و مشابه کتاب دیگه ای بود(سرگذشت اب و اتش)
ز. آروشا دهقان
کاربر عشق سبز
این حرف نایریکا مستقیما اشاره داره به ماههای تولدشون که داریوش متولد ماه آذره (آتش) و نایریکا متولد ماه اسفند (یخ). در کتاب هم به این موضوع اشاره شده. البته که ممکنه جملات چیزهایی رو برای ما تداعی کنند و این لزوما به معنای کپی برداری نیست وگرنه نظامی چند قرن پیش از همهی ما در منظومهی خسرو و شیرین نوشته:
«نخواهم آب و آتش در هم افتد
کز ایشان فتنهها در عالم افتد»
عشق سبز
@مهرآسا رضایی ن دیگ شباهتش فقط همین نیست خیلی شباهتا داشت کلا همون بود
واضحه ترینش جمله نایریکا ب داریوش بود ک گفت من یخم و تو اتش ما نمیتونیم کنار هم باشیم و ...
عشق سبز
دقیقا کلا برگرفته از کتاب سرگذشت اب و اتش بود چهارچوب همون بود و قابل پیش بینی
ز. آروشا دهقان
درود به همهی همراهان عزیزم
خب بالاخره بعد از ماهها انتظار، جلد دوم نایریکا هم منتشر شد.
از پیامها و نظرات پر مهر و نقدهای موشکافانهتون دربارهی جلد اول بسیار سپاسگزارم. این بار هم از طریق نظرات طاقچه، گودریدز و اینستاگرام پاسخگوی همهی پرسشها، نقدها و محبتهای شما هستم و بهتون اطمینان میدم که دیدگاههای شما، ارزشمندترین دارایی من به عنوان نویسنده و بزرگترین انگیزه برای ادامه دادنه.
امیدوارم "نایریکا" همنشین شادیهاتون باشه، بتونه لحظات خوبی رو براتون بسازه و به دلتون بنشینه.
ز. آروشا دهقان
کاربر "مهرآسا رضایی"
سپاسگزارم. خوشحالم که نایریکا رو دوست داشتید و انقدر به دلتون نشسته.
مهرآسا رضایی
تو جلد دو هم تاکید میکنم که نایریکا فوقالعادهست. دمتون گرم
قلمتون مانا
آکسین :)
درود بر اهالی شریف ادب 😃 خب بالاخره دو جلدی نایریکا به پایان رسید ... !
/ اخطار : احتمال اسپویل 😁 / همونطور که خیلی از دوستان هم گفتند نایریکا شباهت بسیاری به سه جلدی آب و آتش داشت اما یک نکته در این مورد قابل ذکره : اکثر عاشقانه های دلنشین ایرانی از داستان های مشهوری اقتباس شدند که بارها خوندیم یا دست کم اسمشون رو شنیدیم ! نایریکا هم در این زمینه استثنا نیست . پیش زمینهی خسرو و شیرین و حتی مقداری از ویس و رامین در داستان دیده میشد با این حال به عقیدهی من اقتباس از این آثار به هیچ عنوان بد یا ناپسند نیست ! _ تا وقتی که استادی مثل نظامی هست چرا تردید ؟ :) _ خب با این حال ما روند داستان رو خوب میدونیم ! دلدادگی در جوانی ، شاهزادهای که ناشناس بین مردم میره ، ندیمه ای که همیشه همراهه ، جدایی ناگهان ، ازدواج هر دو و بعد از سال ها ... وصال دوباره :) پس نکته حائز اهمیت کشش داستان و قلم روان نویسندهست که خانم دهقان عزیز به خوبی در اون مهارتشون رو نشون دادند :) مسئله بعدی جنبهی تاریخی رمان بود ؛ چیزی که داستان رو «برای من» بسیار « زیبا و ارزشمند » کرد دست نبردن نویسنده در تاریخ نوشته شدهی ایران بود ! ما در هیچجای تاریخ مطلبی دربارهی سلم و تور و ایرج نمیبینیم ، تمام این داستان ها در شاهنامه یا اوستا نوشته شدند . هیچ داریوشی هم پسر اردشیر نبود ؛ از همینجا میشه نتیجه گرفت که نایریکا یک رمان در دل تاریخه نه یک رمان تاریخی که پر باشه از خیانت در حق تاریخ !
و آخرین نکته ... بانوی نویسنده ! تا اینجا تنها خورده ای که من میتونم از این کتاب بگیرم یک مورد هست :« روند زمانی» . اگر بخوام واضح تر بگم ، گاهی قسمت هایی که نیاز به توضیح اضافه نداشت زیادی طولانی نوشته شده بود ، در مواردی از قسمت هایی که باید بیشتر بهش میپرداختید به سرعت گذر کردید و در آخر ... سرعت گذر زمان نیازمند دقت بیشتری بود ! به عقیده من خواننده اوایل کتاب باید با سرعت بیشتر میگذشت و اواخر کتاب آهسته تر . اینکه یک دختر یازده ساله رفتاری به اون شکل داشته باشه و بعد از سه سال به اصل داستان برسیم کمی غیر منطقی جلوه میکنه و مورد انتهای کتابتون فکر میکنم هجده سال زمان بسیاار زیادی باشه ! / البته که با توجه به دیگر شخصیت ها باید مدت طولانی در نظر میگرفتید اما در آینده به این مورد توجه کنید که مخاطب رمان های پرکشش طاقت فراق طولانی مدت رو نداره:) / _ با تمام این موارد ، نایریکا کتابیه که ارزش خوندن داره ! درود بر شما خانم دهقان عزیز ؛ قلمتون سبز و مانا 🍃
ز. آروشا دهقان
درود بر شما.
خوشحالم که کتاب رو دوست داشتید و بیاندازه ممنونم که نظرتون رو برام نوشتید.
نکاتی که فرمودید رو تا حدی قبول دارم و اگر امروز، بعد از شش سال، میخواستم نایریکا رو بنویسم قطعا بعضی جاها رو تغییر میدادم.
امیدوارم که مجموعهی بعدی (کمبوجیه و من) رو هم بخونید و به اندازهی نایریکا یا حتی بیش از اون دوستش داشته باشید.😉
vafa
فکر میکنم، با کنار گذاشتن مقایسههایی که مربوط به داستان آب و آتش میشه، از زیباترین داستانهای ایرانیه. وقتیهایی که اتفاقات رو از دیدگاههای دیگه هم بررسی میکردید -مثلا داستان مهرداد و میترا- دوست داشتم. و فکر میکنم این جلد از جلد قبلی زیباتر و پربارتر بود. سخن از دین و آیین، کششهای درونی شخصیتها جدا از عشق و سیر خاص زمانی داستان از نقاط مورد توجه من بودند.🥲🧡
ما بابت تمام زحماتی که برای نایریکا کشیدید از شما ممنونیم.
ز. آروشا دهقان
خوشحالم که کتاب رو خوندید و دوستش داشتید.
ممنونم که نظرتون رو برام نوشتید.🌷
mahta.mahbood
عشق من است او🥳
بالاخره جلد دوم💃🏻
من چاپیش رو خوندم. قبلا هم تو جلد یک یه ریویوی مفصل براش نوشتم. اینجا هم چندتا نکته رو میگم. اول از همه این که به نظرم جلد دوم از جلد اول خیلی بهتره. تعداد شخصیتها بیشتره و تعلیقهای داستان هم بیشتر شده. از پایان فوقالعادهش هم که نگم براتون. اصلا آخ😅🤦🏻♀️
کشش داستان انقدر بالاست که وقتی شروعش کنید تا تموم نشه نمیتونید کتاب رو زمین بذارید. این کتاب انقدر من رو درگیر خودش کرد که تا مدتها خواب شخصیتها رو میدیدم. قسمتهای تاریخی و اسطورهایش حرف نداره. بخشهای داستانی و عاشقانهش هم انقدر قشنگه که با روح و روان آدم بازی میکنه. مهمتر از همه چی اینه که منبع محوره. فهرست منابعش سی تا کتابه و پاورقی ها هم خیلی کامله.
با این که زبان کتاب ادبیه ولی اصلا خستهتون نمیکنه و تازه باعث میشه بیشتر تو زمان و مکان داستان غرق بشید و کلی لذت ببرید.
ز. آروشا دهقان
سپاس گزارم که باز هم زمان گذاشتید و نظرتون رو نوشتید و خوشحالم که نایریکا براتون تجربهی دلچسبی بوده.🌷💙
سمیرا مستان
کاش تخفیف بذارید
Nadi Otari
من دوبار سرگذشت اب و اتش خوندم نمیدونم چرا بعضی ها مقاومت میکنن ولی این کتاب خیلی جاهاش دقیقا کپی شده از اون کتاب حتی دیالوگا و شخصیت ها درسته اخرش متفاوت تر بود البته یکم، درسته برگرفته از عشق های اسطوره ای اون زمان ولی تا این حد کپی شده یکم توهین به خواننده کتاب من تا آخر خوندمش که زود قضاوت نکرده باشم نمیدونم چطوری با این حجم از کپی برداری اجازه نشر گرفته برای کسایی که سرگذشت اب و اتش نخوندن میتونه خیلی جذاب باشه ولی اونایی که کتاب خانم برادران خوندن این کتاب یه توهین به شعور مخاطب
ز. آروشا دهقان
سلام.
سپاسگزارم که کتاب رو خواندید و نظرتون رو نوشتید.
راستش من هنوز فرصت نکردم کتاب سرگذشت آب و آتش رو بخوانم برای همین نمیتونم دربارهی این که میگید کپی هست نظر بدم. اما اگر منظورتون از کپی همون قسمتی باشه که دوست دیگری در کامنت اشاره کردن مشابهه، توضیح دادم.
با این حال، من سال چاپ کتاب آب و آتش رو چک کردم. فیپای اون کتاب سال ۹۷ صادر شده و با توجه به شناختم از روند چاپ و البته پست رونمایی کتاب در پیج نویسنده، اون کتاب در سال ۹۸ یا اسفند ۹۷ وارد بازار شده.
نایریکا قبل از این تاریخ به نشر یمام تحویل داده شده بود، اگرچه به خاطر حذفیات و اصلاحاتی که ارشاد روی کتاب زد و یک سری مسائل ایجاد شده به خاطر کرونا روند چاپ بسیار طولانی و کتاب سال ۱۴۰۰ وارد بازار شد.
اگر نام کتاب (نایریکا، عاشقانهای در ایران باستان) رو در سایت فیپا هم چک کنید میبینید که فیپای کتاب سال ۹۸ صادر شده.
و خب روشنه که به محض اتمام نوشتار فیپا صادر نمیشه. بعد از اتمام نوشتار، نویسنده باید کتاب رو بازخوانی و ویرایش کنه که دربارهی کتابی با حجم نایریکا بسیار زمان بر هست.
وقتی این ویرایش تموم شد، قبل از صدور فیپا نویسنده باید دنبال ناشر بگرده و هر ناشر بین ۲۰ تا ۶۰ روز زمان میبره تا کتاب رو بررسی کنه و این روند بارها و بارها تکرار میشه تا بالاخره ناشری بپذیره رمان تاریخی چاپ کنه چون از نگاه بیشتر ناشرها این ژانر مخاطبی نداره. (این روند برای نایریکا نزدیک ۶ ماه طول کشید).
بعد از امضای قرارداد با ناشر و قبل از صدور فیپا (که خودش هم زمان میبره) مدتی لازمه تا یک ویرایش و صفحه بندی اولیه روی کتاب انجام بشه. من نمیدونم دقیقا کدوم بخش کتاب از نظر شما کپی هست (بگذریم از این که سرگذشت آب و آتش هم نامش رو از روی خسرو و شیرین انتخاب کرده و ممکنه محتواش هم همین باشه) اما این رو میدونم که با توجه به تاریخ چاپ دو کتاب، امکان کپی وجود نداره و اگر شباهتی میانشون باشه اتفاقی یا به این دلیله که هر دو (خودآگاه یا ناخودآگاه) از ادبیات عاشقانهی کهن مثل خسرو و شیرین، ویس و رامین و لیلی و مجنون الهام گرفتند.
Aynaz
جلد اول کتاب جذاب و گیرا بود داستان متفاوت و خط داستانی جدیدی داشت اما جلد دوم کاملااااااا کپی کتاب سرگذشت آب و آتش بود روند داستان حتی نوع مرگ شخصیت ها و ازدواج دوباره کاملا یکسان بود از صفحه ۲۰۰ ببعد کتاب کاملا قابل پیش بینی بود واقعا متاسفم که نویسنده ای چنین قلم قوی داره اما کپی میکنه و هیچ ارزشی برای خواننده قائل نیست
tar@
اینکه دغدغه ی نوشتن از تاریخ رو دارید ستودنیه اما ای کاش با کپی کردن از سرگذشت اب و اتش خواننده رو دلسرد نمیکردید جلد اول خوب پیش رفته بود و یه جاهایی شباهت دیده میشد اما جلد دوم مو به مو از کتاب خانم برادران کپی برداری شده بود
maryam
داستان جذاب و خواندنی هست ولی از نیمه های کتاب دقیقا شبیه داستان سرگذشت آب و آتش میشه
حجم
۳۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۳۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۶۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد