نظرات کاربران درباره کتاب نارگون

طرفدار زندگی و ازدواج و عشق سنتی باشی خوست نیاد

داستانی زیبا و جالب از چگونگی کنار آمدن با مرگ عشق زندگی ، متنی روان که با آرامش شما را با خود همراه میکند.

خیلی قشنگ بود

داستان قشنگی بود اگر چه بنظرم یه جاهایی خیلی به حاشیه و جزئیات پرداخته شده بود. بخونیدش. آدما ساده بودنشون خوبه!

ارتباط سوگند و حاج محسن رو دوست داشتم شخصیت سیمین و صادق میتونست بیشتر بهش پرداخته بشه همینطور گذشته اراد ولی چیزی که خیلی در مورد این کتاب دوست دارم اینه که آخرش رو آب نبستن بهش که بیخودی با ماجراهای تکراری کشش بدن

یه داستان روتین و عاشقانه که خیلی قشنگ یه خانواده اصیل و سنتی و مذهبی رو با تمام اعتقاداتشون به نمایش گذاشته ،یه حاج محسنی که نمی تونی عاشقش نشی و دختر وپسر داستان که عجیب دوست داشتنی بودند توی داستان همش یه لبخند گنده رو لبات میارن و کششی که نمی تونی داستان رو تموم نکنی هیجانش کم بود ولی دوست‌داشتنی و ملیح بود قلم نویسندمون مانا و تشکر از داستان خوبشون

نسبتا خوب بود

خیلی رمانه جذاب و قشنگیه پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش

عالیه عالیییییی. عالیی

خیلی خیلی دوستش داشتمو به رمان خوان ها به شدت پیشنهاد میکنم که این رمان رو بخونن و لذت ببرند. شخصیت و کلام و فضای خونه حاج محسن خیلی دلنشین بود و دوست داشتنی 😍

کتاب مقداری دچار اطناب بود و به نظرم عاشقانه های پررنگ تری رو می طلبید بعد از کلی کشمکش

کتاب خوبی بود کلا فضای جالبی داشت

دوست داشتم . اما میتونست کوتاه‌تر هم باشه در کل قشنگ بود

هنوز کامل نخوندم اما چند نکته داشت این کتاب از نظر من : خیلی از قسمت ها نویسنده خیلی خیلی داستان رو الکی طولانی کرده بود که خب به نظرم جالب نبود و بعضی صفحه ها رو نخونده رد کردم . پریدن به قسمت های مختلف داشت یهو می‌رفت به گذشته و .. داستان قشنگی داشت در کل . ولی خیلی راضی نبودم .

فضای خانوداگی داستان با تم کاملا سنتی، دوست داشتنی بود به خصوص احترامی که بین اعضای خانواده با وجود اختلاف نسل و اختلاف عقیده وجود داشت اما قصه روال کندی داشت و موضوع ظرفیت این همه کش داده شدن رو نداشت و این اطناب زمانی خسته کننده تر شد که مسائل حاشیه ای به ریز جزئیات توضیح داده شده بود در صورتی که خلاصه کردنش آسیبی به خمیر مایه قصه نمیزد و همش صحنه های مشابهی وجود داشت که نسبتا تکراری بود سفره پهن کردن ، غذا خوردن ،سفره جمع کردن و چایی آوردن هم که تو همه موقعیت ها بود اما در کل خوندنی بود

خوب بود

داستان بسیار زیبایی بود ولی مثل خیلی رمانای دیگه اونقدری که باید نتونسته بودن فضاهای عاشقانه رو توصیف کنن.طوری که به خاطر فضای سنتی غالب بر داستان دختر و پسر تا اواخر رمان یه بار درست و حسابی تو صورت هم نگاه نکردن

کتاب های رمان از این دست جهت سرگرمی و جدا شدن از روزمرگی های خسته کننده روزگار گاهی میتونه کمک کننده باشه،اما این رمان از نظر من ارزش خوندن نداشت و واقعا کسل کننده بود،با مفاهیمی که به درد سی چهل سال پیش میخورد،خانما یا در حال حرص خوردن برای پهن شدن سفره جهت رفع گرسنگی اقایون بودن!!اقایون هم دائم در حال حرص خوردن جهت غیرتی شدن!!

کتاب خیلی طولانی بود و عاشقانه های خیلی کمی داشت حقیقتش من خوشم نیومد

نارگون درباره سوگندِ،دختری که تو خانواده‌اش با همه فرق داره.داستان،متن روان و روند آرومی داره. اما کش دادن های الکی، باعث شد از یک جایی به بعد رغبت ادامه دادنش رو نداشته باشم. داستان فضای سنتی و دلپذیری داره.اما... شخصیت پردازی،واقعا با وجود اون همه تعریف و تمجید های بی‌جا انتظار چیز دیگه ای رو داشتم. شخصیت پردازی به شدت سطحی بود. پایان هم که رسما سرهم بندی شده بود. در کل پیشنهاد نمی‌کنم.