نظرات کاربران درباره کتاب گابو و مرسده! خداحافظ
نویسنده:رودریگو گارسیا
مترجم:مهدی نمازیان
ویراستار:سارا بحری
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
از ۱۵ رأی
۲٫۹
(۱۵)
مهدی
در این کتاب، پسر گابریل گارسیا مارکز، روزهای آخر عمر پدر خود و روز های پس از مرگ وی را روایت میکند. کتاب چیز خاصی ندارد.
Anahita
کتابی کوتاه که برخلاف کوتاهی اش خواننده و مخاطب را درگیر میکند چه از لحاظ احساسی چه از لحاظ فلسفی متاسفانه اگر تجربه ی تلخ نزدیکان با بیماری های گابو رو داشته باشید با اینکه شمارو به اون حال و هوا میبره اما بازم انگاری غصه ای بر فضای کتاب حاکم نیست و شما رو برای ادامه ی کتاب متوقف نمیکنه ، کتاب کوتاه پیش رو عمیق ترین و شیوا ترین کتابیه که از روزای پایانی یک نویسنده ی بزرگ میتونیم بخونیمه
سپیده
چرا وقتی چیزی که ارائه میدین ۷۸ صفحهست توی توضیحات مینویسین ۱۱۲ صفحه ؟؟؟
این کار درستی نیست...
همسایه
😳😳😳
واسه من که ۱۶۱ صفحه س،تموم کتاب و عکسها و پاورقی ها
🤔🤔😞
ش ت
این اگه اشتباه نکنم تعداد صفحات نسخه چاپی هست.
اینجا اگه سایز قلم رو درشت تر کنید بیشتر از ۱۱۲ صفحه هم میشه
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کتاب «گابو و مرسده، خداحافظ!» ترکیبی از خاطرات درخشان و گزارشهای دلخراشی است که جزئیات زندگیِ یکی از نوابغ دنیای ادبیات را روایت میکند و تصویری افشاگرانه از خانوادهای را به دست میدهد که با رنج فقدان عزیزشان روبهرو هستند. در مرکز این روایت مردی قرار دارد که حتی در آسیبپذیرترین وضع جسمانی و زوال عقلش، شوخطبعی خود را حفظ کرده است. گابو همزمان با آنکه غرق در محبت و توجه اطرافیانش است، با معضل حافظهای که از دست خواهد داد (و البته از دست داده) دستبهگریبان است. او در این مسیر از همراهیِ همیشگی و صمیمانهی همسرش مرسده که همواره تأثیر شگرفی بر زندگی و کار او داشت بهره میبرد.
«گابو و مرسده، خداحافظ!» روایتی تلخ و شیرین، زیرکانه و تکاندهنده است که میراث باشکوه والدین رودریگو را ستایش میکند و همزمان دریچهای بیسابقه به زندگی خصوصی یکی از غولهای ادبی جهان میگشاید. این کتاب هدیهای جذاب به مخاطبان گابریل گارسیا مارکز در سراسر جهان است و یادبودی ارزشمند به قلم نویسندهای که او را خیلی خوب میشناخت.روایتی از واپسین روزهای عمر گابریل گارسیا مارکز و مرسده بارچا. در مارس ۲۰۱۴، گابریل گارسیا مارکز، یکی از چهرههای ماندگار ادبیات قرن بیستم، به بیماریای مبتلا شد که حتی مرسده بارچا، زنی که بیش از پنجاه سال در کنارش زندگی کرده بود، نیز از بهبودی او قطع امید کرد. مارکز که در میان دوستدارانش با لقب محبتآمیز گابو خطاب میشد، در آن زمان حدوداً ۸۷ سال داشت و با بیماری زوال عقل نیز دستوپنجه نرم میکرد. در همان زمان، مرسده خطاب به پسرش رودریگو میگوید: «گمان میکنم پدرت از این بیماری جان سالم به در نبرد.» رودریگو با شنیدن این سخنان از خود میپرسد: آیا پایان زندگی اینگونه آغاز میشود؟ و همین سؤال موجب میشود که برای پرده برداشتن از اتفاقات واپسین روزهای عمر پدرش قلم به دست بگیرد و نوشتهاش به روایتی صمیمی و صادقانه تبدیل شود که نهتنها رویدادهای پیش از مرگ مارکز را بازگو میکند بلکه شخصیت خاص او را نیز آشکار میسازد.🍂🥀
حجم
۴۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۴۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۲۹,۵۰۰
۲۰,۶۵۰۳۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد