نظرات کاربران درباره کتاب آخرین چیزی که به من گفت

دوستان من ترجمه اموت و نون رو مقایسه کردم. به مراتب ترجمه نون، شیواتر کامل تر و دل نشین تره همین نشر نون رو بخونید و کیفشو ببرید

فقط کافیه بعد از چند سال شناخت ادمی که دوسش دارید یک روز صبح از خواب بیدار شید و ببینید اون ادمی که فکر می کردید نبوده حالا باید سرنخ هارو کنار هم بچینید تا اخر داستان بفهمید واقعا کی بوده. 😉.. داستان شما رو با خودش میکشونه تا کتابو تمام کنید اگه عاشق فیلم هستید فیلم این داستان در دست ساخته .. 🏳️🏳️🏳️🏳️بخونید.. لذت ببرید .. با کتاب ها رفیق بشید

ترجمه روان ولی من همش منتظر یه اتفاق خیلی هیجان انگیز بودم.

همین الان کتاب رو تموم کردم به نظر پایان بندی منطقی ای داشت خیلی ایده آل و رویاپردازانه تموم نشد که نقطه قوت داستان بود برای من هیجان زیادی نداشت اما غافلگیری های خوبی داشت در مجموع داستان خیلی روون و خوب پیش میرفت و واقعا زمین گذاشتن اش به این علت سخت بود به کسایی که به معما علاقه دارند نه حالا جنایت و خون و خون ریزی و قتل ، پیشنهاد میکنم

کتاب قشنگیه هیجان و کشش لازم رو داره و خواننده دوست داره بدونه آخر داستان بالاخره قراره چی بشه

یک جاهاییش برام گنگ بود. در اواخر داستان ، خیلی انگیزه ی افراد در ارتباط با اوئن رو درک نکردم. اسامی هم برام گنگ بود و متوجه نشدم اگر یک نفر پدر و بقیه فرزندانش هستن، چرا فامیلی هاشون فرق داره. درمجموع کتابی نبود که بخوام به کسی معرفی کنم. چون فکر نمیکنم بعد از تموم شدنش، حس خوبی گرفته بشه.

می تونم بگم حداکثر در حد یکبار خواندن هست ولی نه بیشتر. به نظر من داستان روند منطقی نداره و به هیچ وجه شخصیت نقش اول داستان رو نتونستم برای اینهمه از خودگذشتگی اش درک کنم، اون هم برای کسی که کلی بهش دروغ گفته و پنهانکاری کرده بود و برای حمایت از یه دختر نوجوان لجباز و نسبتا بی ادب. در کل در انتهای کتاب بیشتر احساس حماقت بهم دست داد تا احساس لذت از چیزی که خونده بودم 🤦‍♀️

کسل کننده بود و داستان چندان جالبی نداشت. همه چیز خیلی ساده پیش می‌رفت. قلم نویسنده خوب بود اما زیادی تکراری؛ جملاتی که استفاده شده بود تقریبا حفظ شدم از بس کتاب با این طرز نوشتن خوندم. داستانش در مورد یه خراط زن بود و نحوه تعاملش با یه نوجوون که این موضوع در قالب یه داستان مثلا معمایی گنجانده شده بود. اگه وقت اضافه دارین می‌تونین این کتاب رو بخونید.

عالی و ممنون از طاقچه که تخفیف گذاشتی. اوایل یه کم خسته کننده بود ولی بعد بهتر شد 🌷🌷🌷🏅

این کتاب چیزی نداره که خاصش کنه. ساده نوشته شده و بیش‌تر از یک‌سوم ابتداییش جذابیت و کشش کافی رو نداره؛ اما اگه صبوری به‌ خرج بدین بدون شک ازش خوشتون می‌آد. رفتار و اعمال شخصیت‌ها برای من پذیرفتنی بود و کاملا درک کردم که گاهی آدم‌ها برای خانواده‌شون ممکنه دست به چه کارهایی بزنن، چه فداکاری‌هایی بکنن و چه شجاعتی به خرج بدن. هرچند شاید اگه من جای هانا بودم، در انتهای مسیر تصمیم دیگه‌ای می‌گرفتم؛ اما هانا با پیشینه‌ی تلخش قطعا باید انتخابش بیلی می‌بود. ترجمه خوبه و من این کتاب رو با وجود کاستی‌هاش پیشنهاد می‌کنم. (58)

برام عجیبه چطور این کتاب جایزه گرفته.یه داستان رمانس اجتماعی مدرن هست که اصلا با واقعیت جور در نمیاد انگار شعور مخاطب رو نادیده گرفته بنابراین روایت سطح پایینه.جزییات بی ارزش حوصله سر بر و کلاف کننده ای رو میگه. در کل اگه هدفتون فقط سرگرمیه و اصلا دنبال معنا گرایی نیستید بدک نیست.

برای من داستان بسیار جذابی بود، همه چیز سرجای خودش، مطالب اضافی و حوصله سر بری نداشت، و به تدریج که معما کشف میشد، هیجان داستان هم بیشتر میشد. قطعا از خوندنش لذت میبرید

کتاب از زبان زنی سی ساله روایت میشه. داستان در مورد ازدواج اش با مردی که دختری شانزده ساله داره و مرد بعد از یک سال از ازدواج ناپدید میشه. داستان جنایی نیست بیشتر درامه با ذره ای معمایی. متن اش روانه

از اون مدل داستانهایی بود که اصلا نمیتونستم کنار بذارمش.

متن و ترجمه روون بود اما خود داستان خیلی معمولی بود و انگیزه ها اصلا منطقی نبود. درکل ی داستان معمولی داشت.

کتاب متن و ترجمه ی روانی داره اما از نظر داستانی و محتوا نه جذابیت داشت برام نه حرفی برای گفتن :/

خیلی کتاب خوبی بود من از کسی که این کتاب را به نصر روان ترجمه کرده است خیلی ممنونم و ممنون از تاقچه که این کتاب ها را با تخفیف های خیلی خوب در اختیار ما قرار می دهد

۱۲۵. "هانا" در اوایل چهل سالگیش زندگی شاد و آرومی داره. عاشق نجاری و خراطیه که یادگار و یادآور پدربزرگشه. با"اوئن" که در یک شرکت تکنولوژی کار میکنه ازدواج کرده و در تلاشه مادر خوبی برای دخترخوانده‌ش "بیلی" باشه. یک روز اوئن یادداشتی با مضمون "مراقبش باش" برای هانا میفرسته و ناپدید میشه. اینکه باید از چه کسی و در مقابل چه چیزی مراقبت کنه و چه اتفاقاتی دارن میفتن سوالاتیه که هانا باید به تنهایی بهشون پاسخ بده. درحالیکه رئیس شرکت اوئن توسط fbi بازداشت شده و پلیسها سراغ هانا میرن یک مارشال ایالتی از تگزاس اصرار به کمک کردن به هانا داره. اما هانا متوجه میشه هویت شوهرش که فکر میکرد میشناستش ساختگیه و این زمانیکه تلاشش برای پیدا کردن واقعیتها شروع میشه. روند خوبی داره و میتونید خیلی سریع تمومش کنید. همچنین ترجمه خوبی داره. مینی سریالی از روی این کتاب ساخته شده که دیدنش خالی از لطف نیست.

اوئن خودش رو مخفی می‌کنه و از همسرش هانا میخواد که از دخترش محافظت کنه. داستان سریع خوان بود اما شخصیت‌ پردازی خوب انجام نشده بود، یه سری جاها وقایع و واکنش هانا و بیلی احمقانه به نظر میومد. بیلی بیش از حد، کلیشه‌ای و غیرواقعی عصبانی بود. در کل از نظر فنی نویسندگی خیلی جای کار داشت. با خواندن اسم کتاب فکر میکردم جنایی و هیجانی باشه، اما نبود.

با سلام، امیدوارم نظرم مفید باشه در نقد این کتاب اول بگم که اگر به رمان های پلیسی و جنایی و معمایی علاقه دارید و سریال های درام یا معمایی می بینید، این کتاب براتون جذاب نیست چون خیلی ساده و آبکی و پیش و پا افتاده است در حد فیلم هایی با حداکثر امتیاز ۳ از آی ام دی بی. و حالا اگر علاقمند به رمان های عاشقانه و پرکشش یا هیجان انگیز هستید، باز هم این کتاب به درد شما نمیخوره چون نه داستان عاشقانه ای داره که جذبتون کنه و نه اتفاق هیجان انگیزی میفته که توقع شما رو برآورده کنه! به عنوان یه رمان دم دستی درجه سه بهش نگاه کنید که یک روز صبح کسی ناپدید می شه زنش و بقیه هی حدس می زنن کلاهبرداره یا خیانت کرده یا مجرمه ولی در نهایت هیچکدوم نیست فقط یه شاهده قدیمیه که نمیخواسته هویتش فاش بشه و در صفحه ۵۰۰ کتاب بهش پی می برید. ترجمه روان و خوب بود. ولی از نظر من که خریدمش، ارزش خریدن نداشت، چه بسا کتاب های بهتری که در انتظار خوندن هستند