۳٫۸
(۲۸)
به دنبال آلاسکا
اسم اصلی کتاب( لیست شام )هست که نمیدونم چرا نشر نون (شام با آدری هپبورن) ترجمش کرده!!!
شاید یکی از ترفند ها برای فروش بیشتر…
ولی در کل کتابش رو دوست داشتم و برای اوقات فراغت کتاب خوبی میتونه باشه
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
از همهی ما یکبار یا بیشتر این را پرسیدهاند که اگر میتوانستیم پنج نفر را، زنده یا مرده، برای شام دعوت کنیم چه کسانی را انتخاب میکردیم. چه میشد اگر همان اسمهایی که همیشه خواب بودن سر یک میز با آنها را در سر داشتیم انتخاب میکردیم و تمام آنها واقعاً به مهمانی شام ما میآمدند؟ این سؤالات همان چیزی است که در رمان جذاب ربهکا سرل قرار است دربارهشان بخوانیم. رمان شام با آدری هپبورن، داستانی است از جنس لذتبخش رئالیسم جادویی که در رمان من پیش از توی جوجو مویز نیز شاهدش بودیم.رمان شام با آدری هپبورن در نگاه اول شاید تنها کتابی سبک و جالب به نظر برسد؛ اما این هنر ربهکا سرل است که کشمکشهای خانوادگی و احساسی سابرینا را که شاید تجربهی خیلی از ما نیز باشد، در چنین قالب جذابی به مخاطب عرضه کند. سابرینا در تلاش است بفهمد چرا پدرش در پنجسالگی او را رها کرد؛ سعی دارد روی دوستی مصنوعی و از سر اجبارش با جسیکا کار کند و به رابطهی دهسالهاش با توبیاس سروسامانی بدهد. سرل در هر فصل بهراحتی داستان را میان گذشته و حال به حرکت درمیآورد؛ داستان را چنان هوشمندانه در قالب چند بخش روایت میکند که خواننده مجذوب باقی بماند و بخواهد عاقبت تمام این ماجراها را بداند.
کتابی که خیالپردازیتان را به کار میگیرد
شام با آدری هپبورن رمانی است مملو از عشق و جادو. این رمان کاری میکند دستوپایتان شل شود و در ذهن خیال برگزاری مهمانی شام خودتان و لیست مهمانهای خودتان را در سر بپرورانید؛ باعث میشود از خود بپرسید اگر این اتفاق برای شما نیز رخ دهد چه؟ آن شب میتوانید با تمام کسی که دوستشان دارید یا از دستشان دادهاید سر یک میز بنشینید و بالاخره فرصت گفتن حرفهایی را که مدتها آرزوی گفتنشان را داشتید، پیدا کنید. مطالعهی این کتاب شاید فرصت خوبی باشد تا جزییات روابطتان را در ذهن بیاورید و شاید برای تغییر برخی مسائل پیشقدم شوید.سالها پیش، سابرینا همان کار قدیمی را تکرار کرد. تصور کرد که اگر میتوانست هر پنجنفری را که دلش بخواهد به مهمانی شام تولدش دعوت کند، چه کسی را دعوت میکرد. مسلماً آن زمان فکر نمیکرد روزی قرار است این خیال او به واقعیت بپیوندد، چه برسد به اینکه این مهمانی شام تبدیل شود به تأثیرگذارترین جلسه مشاورهای که او در عمرش داشته. اما در لیست مهمانی سابرینا نام چه کسانی آورده شده است؟البته که مهمان شمارهی ۱ بهترین دوستش جسیکا است. ازنظر جسیکا که خود قلباً انسانی احساساتی است، روابط حتماً باید به ازدواج و بچه ختم شوند؛ پس او خود را درگیر روابط پیشپاافتاده نکرده است و تنها شاهد رابطهی عاشقانه و پرپیچوخم سابرینا و توبیاس و ناتوانیشان در به ثمر نشاندن این رابطه بوده است.توبیاس، مهمان شمارهی ۲ هم در مهمانی حضور دارد. مشخص است که او همچنان عاشق سابرینا است.مهمان شمارهی ۳ و ۴ نیز به گذشتهی سابرینا مربوطاند: کنراد، استاد سابق فلسفهاش. همان کسی که ماجرای سابرینا و توبیاس در سفری که او ترتیب داده بود آغاز شد؛ و رابرت، پدرشمهمان شمارهی پنج اما شخص به خصوصی است! آدری هپبورن زیبا و جذاب و بااستعداد. زنی که تمام کسانی که سر میز هستند،احتمالاً بهجز جسیکا، تحسینش میکنند و او را الگو میدانند. حضور او است که سبب میشود غیرممکن، ممکن به نظر بیاید. اوست که این مهمانی شام را جادویی میکند.
afsaneh_&_fatemeh
افسانه🌱
داستان کتاب درباره دختریه که به مناسبت تولدش ، یه برنامه شام میریزه با پنج نفر و یکی از اون افراد آدری هیپبورن. خب من تصورم این بود که با توجه با اسم کتاب، همه این افراد باید از بین آدمای مشهور باشن ولی بیشتر داستان راجع به آدری باشه و احتمالا اطلاعاتی از زندگی اون.
ولی اینطور نبود و این اسم برای این کتاب انگار صرفا جهت استفاده از محبوبیت آدری تو فروش اتفاق افتاده، چون واقعا همون اسم(لیست شام) خیلی خیلی مناسب تره و توقعت از کتاب رو برآورده می کنه.
ولی بغیر از این، شخصیتای اصلی کتاب یعنی سابرینا و توبیاس زیادی خودخواه بودن و انگار عشقی که تا پایان کتاب ازش حرف میزدن غیرواقعی بود، جوری که من بعنوان مخاطب باورش نکردم و هر لحظه(تا جایی از داستان که امکانش بود) فکر میکردم الان که همه چی تموم شه...
مبینا🧁
یه نظری چند وقت پیش راجب کتاب خوندم که گفته بود نویسنده از اسم آدری هپبورن برای فروش استفاده کرده بود اما باید بگم اسم اصلی کتاب لیست شام هستش حالا چرا مترجم و انتشارات اسم دیگهای براش گذاشتن نمیدونم🤷🏻♀️
بعضیها هم که انتظار شق القمر از خوندن یه کتاب دارن باید خطاب به دوستان بگم از رمان انتظارات عجیب غریب نداشته باشین لطفا چون اگر میخواین چیزی یاد بگیرین برای زندگیتون برین سراغ کتابای روانشناسی😊
اما در رابطه کتاب:
نویسنده قلم خوبی داشت،عالی ترجمه شده بود من طراحی جلدش رو خیلی دوست دارممم♥️،محتوای کتاب یه فصل در میون میرفت گذشته و حال
حال:سر میز شام با آدری هپورن و بقیه مهمانها و اتفاقات جالبش
گذشته هم از خاطرات آشنایی توبیاس و سابرینا و اتفاقات جذاب بینشون
حقیقتا یجایی از حال و فهمیدن یه حقیقتی باید بگم قلبم شکست و تا مرز افسردگی رفتم🥲با تصور اینکه شاید سرنوشت دوتا آدم تو دنیای واقعی اینجوری بوده باشه خیلی غمگینم کرد(داستان واقعی نبود،جایی نگفته بود که واقعیه یا نه؟!)توصیفات قشنگی هم داشت آشپزی کردن توبیاس،عکاسیش از سابرینا همه و همه رو میتونستم با کیفیت HD تصور کنم🥲شخصا با داستان و شخصیتها میتونم بگم زندگی کردم و افسوس خوردم برای نرسیدنشون بهم🙂بهتون توصیه میکنم حتما این کتاب قشنگ رو بخونین
حیفه که این کتاب زیبا رو نخونین
وقتی کتاب رو خوندین بیاین سراغ کامنتم و پنجتاتون رو بگین…
خودم:عشق،سفید،آشپزی،غم،کتاب
📚🙂👩🏻🍳🧑🏻🍳🕊💕
setayesh sarkohki
سلام دوست عزیز بعضی اوقات یک سری مسائل روانشناسی در قالب داستان بیان میشن و حتما نباید مستقیم باشه و مورد دوم اینکه این کتاب برای اهمیت دادن و قدر دانستن انسان های مهم زندگی مون است خیلی کمک کننده واقع شده♥️
کامدخت
من خیلی از این رمان تعریف شنیدم ولی از نظر من کاملا معمولی بود و خیلی یک نواخت و حوصله سر بر بود… در واقع داستانی نیست که داستان زندگیه خواننده رو تغییر بده
شهرزاد
کتاب خیلی خوب با فضایی عاشقانه و رمانتیک، همراه با جنبه های روان شناختی و البته همراه با پایانی به شدت غافلگیر کننده که برای من به شخصه فشارنده قلب بود ....
Dark Lady
کتاب لطیف، غمگین و برای من به شدت تاثیرگذار بود
اشک ریختم باهاش ی جاهایی
جسیکا برای من دوستی بود که خودم بی دلیل از دست دادم، هست و دیگر در زندگی من نیست😔
می فهمی زندگی میتونه چه قدر ناعادلانه باشه، چه قدر جدی و چه قدر تلخ
و ما چاره ای نداریم به جز زندگی کردن همین زندگی تلخ
maah
عالی
a.t
اصلا ارزش خوندن نداره من که نصفه خوندم. توصیفات طولانی و حوصله سر بر. در کل یک عاشقانه حوصله سر بر که نویسنده با اضافه کردن آدری هپبورن به داستان تلاش کرد کتاب رو بفروشه و جذابیت بهش بده اما واقعا موفق نبود!
وحید
یک عاشقانهی سطحی و کلیشهای... با وجود تلاش نویسنده برای کشاندن پای آدری هپبورن با ماجرا، حضور او کاملا بیربط و ساختگی است. کتابی نیست که ارزش خواندن داشته باشد.
سانسورها و خودسانسوریهای متعدد کتاب هم البته توی ذوق میزند.
الیزابت دارسی
برای منی که خیلی آدری رو دوست داشتم اینکه همچین کتابی رو پیدا کردم خیلی خوشحال کننده بود🌼
ولی داستان تقریبا اصلا درمورد آدری هپبورن نبود و داستان از یه جایی کلا از خطی که من انتظار داشتم خارج میشد
ولی برای یک بار خوندن و گذروندن وقت خوبه🌱
شایلین
اگر میتوانستیم پنج نفر را بدون هیچ محدودیتی برای یک شام دعوت کنیم، چه کسانی را انتخاب میکردیم؟
سابرینای قصه ما به این سوال پاسخ داد و واقعا توانست افراد مورد نظر را در یک شب برای شام ببیند.
اما چالشی که وجود دارد این است که این شام با آنها، چطور پیش میرود؟
آیا سابرینا جواب سوال هایی که از آنها دارد را بدست میآورد؟
برای دیدن برخی از آنان فقط به اندازه ی همین شام زمان دارد پس چطور به بهترین نحو از این زمان استفاده کند تا مشکلات و کدورت های گذشته را حل کند و به سمت آینده پیش برود؟
کتاب برای رده ی سنی نوجوانانی که به بزرگسالی نزدیک هستند بسیار مناسب است.
متن روان و گیرا هم از مزیت های این کتاب است.
ghazal
همه ما تابه حال لیستی از افرادی را درست کردهایم که دوست داریم در تولد ما حضور داشته باشند ، سابرینا این لیست را شامل آدری هپبورن، دوست دوران دانشگاه ، پدر ، استاد دانشگاه و دوست پسرش میداند ؛ که هرکدام نماد یکی از درگیری های فکری او هستند. در ابتدا او سعی میکند واقعیت ها را انکار کند اما در نهایت به این نتیجه می رسد که گاه باید آنچه را دوست داشته رها کند و بدون تعصب، قضاوت را کنار بگذارد تا بار کمتری به دوش بکشد. مفهوم اصلی کتاب در همین رهایی از گذشته و ادامه مسیر است .
همچنین چیزی که بیش از همه نظر من را جلب کرد انتخاب شخصیت های پر ایراد داستان بود ، عموما شخصیت ها جوری انتخاب میشوند که علی رغم مشکلات ونقایصشان خوب جلوه کنند و خواننده از ایراد آنها چشم پوشی کند اما نویسنده در این داستان به هیچ وجه سعی نکرده بود ایرادات اشخاص را کمرنگ کند بلکه با یادآوری خاطرات حتی تاکید بیشتری هم بر آن میکرد و گرچه تا حدودی این ویژگی اعصاب خواننده را به هم میریزد اما در عین حال باعث میشود بفهمیم خودمان هم دنیا را به همین شکل قضاوت میکنیم ؛ اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن حتی یک خاطره خوب یک انسان را شیطان میبینیم حال آنکه از برخی ویژگی اطرافیان که ممکن است برای ما آسیب رسان هم باشند چشم پوشی میکنیم.
تنها نکته منفی داستان سیر کند و کمی کسل کننده آن بود.
بهنوش
کتاب درباره ی شخصیت اصلی داستان یعنی سلبریناست،زندگی سابرینا خیلی واقعی و قابل درک بود مشکلاتی که داشت و همچنین ارزوها نگرانی هایش حسی اشنا بود ،کتاب رو دوست داشتم
حجم
۲۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه
حجم
۲۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد