نظرات کاربران درباره کتاب پرونده هری کبر

بی نهایت لطفاااا

هم خوبه، هم بد: کتاب خوبیه چون تا آخر حرف واسه گفتن داره(البته اولش آهسته پیش میره، بعدش یهو همه چی حل میشه) اما یه مشکل مهمه داره! گاهی کتابی میخونید و تا سالها بعد یه جوری ازش یاد میکنید که انگار فیلمش رو دیدید، یعنی موقع خوندن کتاب، توصیفات آنقدر کامل و شفافه(البته بدون زیاده گویی، این هنر نویسنده است) که انگار دارین فیلم می‌بینید و همه چیز قابل دیدن و تجسم کردنه! اما در این کتاب: توصیفات کتاب از شخصیت ها و مناظر و .... ناقص و کاملا ضعیفه! به عبارتی اصلا توصیفی در کار نیست! مثلا فقط میگه دختر بسیار زیبایی بود! بعدا در طول کتاب میگه موهاش زرد و چشماش سبز بود! همین! یا مثلا گوزکوف رو اصلا نمیدونیم چه شکلیه! باغچه قابل تصور نیست، جنگل و دریای ارورا فقط گفته میشه توصیف نیست، پسر جوان و خوش هیکل! همین ، یا مثلا لوسر فقط میگه چهره بدترکیب ! حتی وقتی در مورد عشق حرف میزنه، فقط دختره میگه عاشقش هستم، یا تمام زندگی منه، اما توصیف دیگه ای نیست، بعد یهو میگه طرف تحت تاثیر این همه عشق قرار گرفته!! انگار میخواد خواننده فقط اتفاقات رو قبول کنه! اما به حس کردن و پذیرش ذهنی خواننده اهمیت نمیده! به خاطر تبلیغات اسم نمیارم اما حتما خوندید کتاب هایی که موقع خوندن همه چیز رو جلو چشمتون میبینید، این کتاب اینطور نیست! مثلا فقط میگه بی نظیره! همین! تمام دخترها و زنان داستان ، زنان زیبایی هستن، همین! هیچ توصیف دیگه ای نیست. هر خواننده ای تصور متفاوتی از کتاب خواهد داشت و این اصلا جالب نیست، انگار خودت باید بزور توهم بزنی

شروع کتاب،ما رو متوجه ژانرش می کنه.معمایی،رازآلود،جنایی. اما کار به همینا ختم نمی شه.این رمان همه ژانر ها رو یطوری در خود بلعیده؛روانشناختی،طنز،درام،اجتماعی و حتی کنایه های سیاسی تروتمیز. راوی و شخصیت اصلی داستان یه نویسنده هست که در نیویورکِ قرن بیست و یکم زندگی می کنه.با یه رمان،معروف شده و همه می شناسنش و همه منتظر رمان دومشن و همین براش تبدیل به یه ترس شده چون احساس می کنه چیزی تو ذهنش نمیاد و کم کم داره شهرت و محبوبیتش رو از دست می ده و زمان قراردادش با ناشر هم داره کم کم تموم می شه و ادامه ماجرا. این توضیحاتی که من دادم احتمالا سه درصد از موضوع اصلی داستان هم نباشه و چیزای مهمتری در انتظارتونه و این اتفاق کوچیک فقط مقدمه ای برای برملا شدن یه راز قدیمیه. شخصیت پردازی طوریه که نویسنده توضیح اضافه ای نداده و ما در خلال گفتگو ها می تونیم به شخصیت کاراکتر پی ببریم و من به شخصه ارتباط خوبی رو با مارکوس(نقش اول)برقرار کردم. داستان در زمان های مختلف بیان می شه و فلش بک می زنه که اصلا ابهام انگیز و آزاردهنده نیست و بخوبی از پسش بر اومده نویسنده.میانگین دو یا سه زمان مختلف فلش بک زده می شه.درواقع کتاب هم حول زمان های یکسانی می چرخه بطوری که شما عادت می کنی و هم ۹۰ درصد کتاب حول یک شهر کوچیک می چرخه که شما قطعا تا صفحه پانصدش حداقل،آدرس همه جای شهر اورورا رو حفظی. پیچش داستانی خییییلی قویه طوری که تا آخرین لحظه به همه شک دارید و خود پلیسا هم خیلی مظنون عوض می کنن و هربار هم تقریبا مطمئن می شی که قاتل کیه اما نویسنده غافلگیرت می کنه. همین پیچش باعث شد من درکمتر از ۳۶ ساعت تمامش کنم. توصیفات داستان بسیار کمه که خب این نقطه ضعف محسوب می شه برای تصور کردن داستان اما من باهاش مشکلی نداشتم خیلی. آنچه که خیلی متمایزش کرده از سایر کتب جنایی بنظرم جملات ناب و دیالوگ های قوی و قسمت درام ماجراست که واقعا قوی بود بنظرم.خیلی از جملاتش رو یادداشت کردم. درکل پیشنهادش می کنم به کسایی که جنایی خوان هستن و دنبال یه اثر متفاوت و طولانین.

بالاخره بعد از ماهها یه کتاب جنایی درست و حسابی خوندم که تونست منو قانع کنه...ابتدا، خلاصه کتاب چنگی به دلم نزد ولی وقتی شروعش کردم جز موارد اضطراری نتونستم گوشی رو زمین بذارم و درنهایت این کتاب هم رفت توی لیست (بهترین کتاب‌هایی که یک نفس خوندمشون) ماجرا درباره نویسنده جوانیه که حس میکنه دیگه نمیتونه چیز خوبی بنویسه و خودش رو در معرض سقوط میبینه،بخاطر همین به پیشنهاد استادش هری کبر برای سفری کنار او، پاسخ مثبت میده وطی اتفاقاتی همین استاد متهم به قتل میشه و نویسنده جوان درصدد رفع این اتهام از بهترین رفیق واستادش برمیاد... از تبحر نویسنده اش در تعجبم که چطور به همچین موضوعی پیچ وخم داده،با خودت فکر می‌کنی که میدونی ماجرا از چه قراره،مطمئن میشی ویهو بووم...میبینی اوه اشتباه بوده حدست،پس ماجرا از چه قراره؟ کتاب پرکششی هست که برای فهمیدن پاسخ این سوال شما رو تا پایان با خودش همراه می‌کنه... خلاصه اینکه اگر به کتاب هایی با چاشنی هیجان،رازالودی وجنایی علاقه دارین حتما توی فهرست مطالعه‌تون قرارش بدین.

بهترین کتاب در ژانر معمایی هستش با اینکه نزدیک به 800صفحه است ولی خیلی جذاب هستش و تا آخرش حرفی برای گفتن داره 90.

کتاب از نظر ترجمه انچنان قابل قبول نیس، مخصوصا در بکارگیری ضمایر مشکل داره شما هیچوقت وسط ابراز عشق به طرف مقابلت نمیگی شما😐 نویسنده هم فقط داستان تعریف میکنه تصویرسازی بشدت ناقصه و اصلا کارآمد نیست توصیفاتی وجود نداره یا هم اگر هست خیلی خیلی ضعیفه

اگر اهل کتاب های معمایی هستین، این کتاب رو حتما بخونین. مارکوس نویسنده ایه که دنبال موضوع برای کتاب جدیدش میگرده، اون به دیدن استادش هری میاد و در همین بین جسد دختری که ۳۰ سال پیش ناپدید شده پیدا میشه و به هری ربط داده میشه. کتاب پر کشش و جذابیه. از وسطای کتاب به بعد اصلا نمیشد کتاب رو زمین گذاشت، مخصوصا که معما تقریبا حل شده به نظر می اومد اما هنوز نصف کتاب باقی بود. نویسنده خیلی خلاقانه معما رو طرح کرده، اما زیاده گویی هم داره. مخصوصا اوایل کتاب که ناشر مدام زنگ میزنه و قرارداد رو یادآوری میکنه. تلفن های مامان مارکوس هم بخش طنز ماجراست. از روی این کتاب یه مینی سریال ده قسمتی هم به همین‌ اسم ساخته شده که حتما میبینم.

ووووووووووو همین الان این کتاب رو تموم کردم بعد از تقریبا ۳ روز متوالی مطالعه کردن و همینکه تونست این کارو بکنه که من کتاب رو زمین نذارم یعنی واقعا کتابِ سرگرم کننده و روایت داستانش هیجانی و غیر قابل پیش بینی بود به شدت لحظه هایی داشت که باعث میشد چند دقیقه به صفحه کتاب خیره بشی از تعجب و نکته های روان شناختی ای که تو کتاب بود باعث جذابیت بیشترش شده بود در کل میتونم بگم تو ژانر معمایی حرفی برای گفتن داره و قطعا خوندنش ارزشمنده و وقت شما رو هدر نمیکنه شخصیتای داستان هر کدوم به جای خودشون جالب بودن و ساعت ها میشد به افکار و اهدافشون فکر کرد این کتاب میره جزو دسته کتابای معمایی جذابی که خوندم

من الان وسطای کتابم، و البته میخوام تا آخر کتاب رو بخونم، اما فقط اومدم یه نکته‌ای رو بگم و برم. ترجمه واقعا بده، از بد هم بدتره.. اول اینکه اصلا روان نیست، و افراد وقتی دعوا میکنن انگار دارن مسخره بازی درمیارن و شوخی میکنن، و وقتی دارن با هم عادی حرف میزنن یا حرف عاشقانه میزنن انگار دارن با هم دعوا میکنن. ضمنا توی زبان انگلیسی “شما و تو” یه معنی میده، اینکه یه جا نوشته “تو”، یه جا نوشته “شما” خیلی اذیت میکنه.. و از همه مهم‌تر هم اینکه این روند رسمی نوشتن دیالوگ‌ها خیییلی رو اعصابه که البته وسطای رسمی صحبت کردنشون، یهو محاوره‌ای میشه و باز برمیگرده به رسمی.. این دیگه فوق عذابه واقعا.. کاش یه ریتم ادامه پیدا کرده بود. حیف که کتاب خوبیه.. وگرنه ترجمه یه ستاره هم زیادشه..

این کتاب فوق العاده است بشدت جذاب پرکشش و معمای قتل درست حسابی همراه با رگه هایی از طنز

اگر از کتاب های معمایی و راز آلود خوشتون میاد معطل نکنین و خوندن رو شروع کنین تا آخر داستان عمرا نمیشه حدس زد اصل داستانی که چند سال پیش اتفاق افتاده چی بوده

من این کتاب رو قبلا از کتابراه خوندم اما دلم نیومد اینجا هم نظرم رو نگم. به جرات میگم یکی از بهترین کتابهای جنایی که تو عمرم خوندم. خیلی روان و خوش خوان کتاب جلو میره هر بار که فکر میکنی دیگه داستان رو حدس زدی و داره یک نواخت میشه یه برگ جدید رو میکنه و یه معمای جدید باز میشه مثل پوست پیاز هر لایه که برداشته میشه لایه های جدید زیادی زیرش نمایان میشن. تا اخر کتاب اصلا کتاب رو زمین نمیذارید از هیجان، اصلا متوجه گذشت زمان نمیشید. به شدت توصیه میکنه بخونید اگه به این ژانر علاقه دارید خیلی هم کتاب خوبیه برای هدیه دادن مطمئنا هر سلیقه ایی رو راضی نگه میداره. اما به ویراستاری ایراد میگیرم کاشکی پاراگراف های مربوط به زمان و مکان و راوی متفاوت رو یه جوری با ستاره ایی یا فاصله ایی چیزی جدا میکرد. الان همش پشت سر هم نوشته شده اوایل قاطی میکنید تا عادت کنید به سبک ویرایش کتاب در کل عالی بود 10 از 10 به نویسندگی

نمیدونم چراهمه نسبت به کتاب یا خیلی مثبت هستند یا منفی، من خیلی خوشم نیومد ولی انصافا از اواسطش دیگه زمین نذاشتمش، یک کم زیادی طولانی شده بود ولی خواننده باهاش همراه میشد.

کتاب جذابی بود. پیشنهاد میکنم بهتون چون تا لحظه اخرم نمیتونید داستانو حدس بزنید که اخرش چی میشه👌🏻

من نسخه‌ی چاپی این کتاب رو خوندم. یکی از کتاب‌های خوب معمایی بود که خوندم. کتاب بخش عاشقانه هم داره اما پررنگ نیست کسایی که به ژانر معمایی دارن فکر می‌کنم از این کتاب خوششون بیاد. معما و پیچیدگی کتاب خوب بود و تا فکر می‌کردی قاتل پیدا شد ورق برمی‌گشت. و اما نکات منفی کتاب ترجمه زیاد جالب نبود دیالوگ‌ها بعضی جاها خیلی بچه گانه می‌شد🥲(دو تا مرد سی ساله و شصت هفتاد ساله با هم صحبت می‌کنن اما انگار دو تا پسر بچه‌ی راهنمایی دارن گفتگو می‌کنن) و مواردی از این قبیل که یه کوچولو خیلی کم اذیت می‌کرد و به قولی به دل نمی‌نشست. و کتاب خیلیییی غلط املایی داشت🚶🏻‍♀️ البته نسخه‌ای از کتاب که من دارم چاپ سال ۹۷ئه و شنیدم غلط‌های املایی و ترجمه‌اش ویرایش و اصلاح شده. در کل پیشنهاد می‌کنم بهش فرصت بدید فکر کنم خوشتون بیاد. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.❤

سلام یه کتاب معماییِ اگه راستشو بخوام بگم بد داستان شاید جاهایی غیرقابل پیش بینی باشه، اما اتفاقات کاملا سطحی و بی منطق جلو میره، روابط و مکالمه ها خیلی سطحیه، شخصیت پردازی خیلی ضعیفه و در یک کلمه اگه بخوام خلاصه کنم اینه که نخونیدش. ✅داستان تا پایان غیرقابل پیش بینی هست. ❌امان از این ترجمه. واقعا افتضاح بود. به کار گیری ضمایر، رسمی و غیررسمی بودن متن. استفاده از کلماتی که مشخصا مترجم انگار یه کلیتی از جمله رو نوشته بود. و البته خوردن لیموناد... ❌دلیل بعضی اتفاقات یا اصلا مشخص نبود یا بی منطق بود. دلیل بعضی رفتارا و واکنشا همین طور. انگار داستان تو یه سیاره دیگه میگذره. هیچ چیز سر جاش نیست و انتظاری که از یک کتاب معمایی میره اینه که علت و معلول اتفاقات مشخص باشه. ❌قسمتایی که درمورد مادرش بود، واقعا نفهمیدم قصد نویسنده چی بوده از نوشتنش، خواسته طنز بشه یا چی... ولی به شدت سطح کتاب رو آورده بود پایین.

چقد دوستش داشتم😭😭 بنظر من حتی از کتاب ناپدید شدن استفانی ملر هم قشنگتر بود... هم جنایی بود، هم رازالود، هم کلی نکته های قشنگ برای زندگی داشت...عالی بود

نه نگارش نه ترجمه نه ویراستاری جذاب نیست خیلی طولانی تکراری و کسل کننده است با نصف این حجم هم نتیجه همین بود طبق معمول کتاب های معمایی منطق بسیار کم رنگ است و در دنیای واقعی یک دهم چنین اتفاقاتی رخ نمی دهد خلاقیت نویسنده خوب بود و پیچ و تاب مناسب میداد این حجم تعریف و تمجید از کتاب که ارائه می شود خیلی زیاد است براش

شخصیت نولا همش تلفات داده نبودش بهتره واقعا

اوایلش رو خیلی دوست نداشتم شاید تو ۲۰۰ صفحه اول بارها میخواستم بذارمش کنار اما بعدش کم کم جذاب سد و دیگه از صفحه ۵۰۰ به بعد رو یه سره خودندم . ترجمه اش یه خورده ضعیف بود و توصیفاتش زیاد خوب انجام نشده بود اما داسنانش جالب بود. عاشق مادر مارکوس شدم خیلی باحال بود😁