نظرات کاربران درباره کتاب آرتمیس؛ رویایی به وسعت دریا

خب سلام به همگی! بیش از دو سال از انتشار سرگذشت آب و آتش می گذره و واقعا خوشحالم این بار با آرتمیس در کنارتون هستم. چند نکته ی کوتاه بگم و بعد خواننده ی کامنت های شما باشم! ۱- آرتمیس از نظر تاریخی کتاب قوی تریه و به پیشنهاد شما پاورقی های تاریخی اضافه شده که مرز تاریخ و تخیل مشخص تر بشه. از نظر ادبی هم این بار کتاب روان تره و امیدوارم بتونه مخاطب بیشتری رو راضی کنه. ۲- کتاب دو جلدیه و دنباله داره اما مثل سرگذشت آب و آتش نیست که نصفه و نیمه تموم بشه. جلد اول پایان درستی داره و جلد دوم هم آغاز تازه ای. پس نگران انتظاری که برای چاپ جلد دوم می کشید نباشید. ۳- آرتمیس دایانا نیست. نباید هم باشه. اگرچه که قطعا شباهت هایی به هم دارن اما یکی نیستن. پس انتظار تکرار کتاب های قبلی رو نداشته باشید. بیاید بعد سه جلد سرگذشت آب و آتش دنیای جدیدی رو با هم کشف کنیم! پیشاپیش عذرخواهی می کنم اگر فرصت نمی کنم پاسخ کاملی به کامنت های شما بدم. اما حتما همه رو می خونم و تلاش می کنم حتی شده با یک استیکر گل تشکرم رو نشون بدم. ممنون از همراهی تون ❤🙏

من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم واقعا عالی بود... در این کتاب تمام کلیشه های جنسیتی کنار گذاشته شد.. آفرین به این نویسنده... برای مثال : اینکه یه دختر همیشه باید موهای بلندی داشته باشه. تنها هنری مه میتونه داشته باشه ازدواج کردنه و تنها افتخار یه دختر برای خانوادشه🙄 یا اینکه باید کوچولو موچولو و بغلی باشه تنها کاری که میتونه یاد بگیره ناز کردن و دلبری کردنه یا اینکه یه دختر برای پیروزی حتما باید یک مرد کنار خودش داشته باشه.. در حین حال به ما یاد داد که زیبایی یک انسان به درونشه نه ظاهرش. قهرمان شدن و شججاع و قدرتمند بودن هم فقط برای یک مرد نیست. یعنی جوری بود که نگفت مرد بهتر از زنه یا حتی زن بهتر از مرده، برابری کامل. اگه هم دختری شجاعه سخت و مغرور نیست و در عین حال مهربونی و دلسوزی هم داره. یا حتی اینکه وقتی دو نفر عاشق هم میشن حتمااااا باید در یک طبقه اجتماعی باشن، مرد از زن بزرگتر باشه و از اینجور چیزا. 🍀 من از پاکدامنی آرتمیس خیلی لذت بردم. آرتمیس دختری بود که داشت یاد می‌گرفت زندگی همین لذت های کوچیکه، در واقع همونطور ک میگن از لذت در مسیره ن تنها در مقصد. همیشه دوست داشتم به یکی مثل آرتمیس تبدیل بشم. آر خوبی های این کتاب و تاریخ و عشق حرف های زیادی میشه گفت منتها خودتون باید بقیشو کشف کنید 😉 به همه توصیه میشه.. بعضی کتابا هم رمانن هم در زمینه موفقیت و خودیاری این از اوناس .

حقیقتش این کتاب رو یک روزه تموم کردم و نتونستم یک ثانیه هم زمین بزارمش. یه سری انتقاد ها و یه سری تعریف ها دارم که اول نکات خوب رو میگم حقیقت اینه که این کتاب به شدت برام جذاب بود. حتی میشه گفت بیشتر از سرگذشت آب و آتش تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. احساسات شخصیت اصلی خیلی خوب به نمایش گذاشته شدن. شخصیت محکم قوی و مصمم آرتمیس که شخصا برام تبدیل به یه الگو شد تا تو مسیر رسیدن به رویاهام مصمم باشم کتاب تمرکز زیادی رو عاشقانه بودن نداشت از یه سری دوستان شنیدم که کمی عاشقانه هست؛ اما از دید من اصلا عاشقانه نداشت یه سری مکالمات بین شخصیت آرتمیس و آرش بود که میتونست نشون بده این دو تا ممکنه در آینده نسبت به هم احساسی پیدا کنن... در کل کاملا مشخص بود که قلم خانم برادران طی نوشتن این کتاب پخته تر شده و سعی داشته ایراداتی که تو سه گانه سرگذشت آب و آتش بوده رو برطرف کنه و خوب هم عمل کردن. چیزی که باعث شد خیلی این کتاب برام زیبا و شگفت انگیز بشه این بود که خانم برادران در کنار اینکه داشت روایتی حماسی و افسانه ای از شخصیت ارتمیس ارائه میداد شخصیتی رو نشون میداد که داره به دنبال خداش میگرده....جدا از تموم تعصبات...کاملا تونستم تو این مسیر با ارتمیس همراهی کنم. جملاتی که در وصف خدا گفت...توصیه هایی که برای رسیدن به خدا کرد...حرف های ناوبر اوستا همشون من رو توی این کتاب شگفت زده میکردن و به شدت برام زیبا و امید بخش بودن. و دوست داشتنی و راهنمایی کننده. و خب انتقاد هام: ○یکی اینکه یه بخشایی حس میکردم رمان داره سریع جلو میره برخلاف سرگذشت اب و اتش که خیلی با حوصله و دقیق جلو میرفت و توضیح میداد من یه بخشایی از این رمان پرش رو حس میکردم به نظرم میتونست کمی مفصل تر باشه ○دوم اینکه یه بخشایی شخصیت ارش به حرفاش و رفتارهاش نمیخوره و خب ارتباط مخاطب رو با این شخصیت سخت میکنه.ویژگی های مثبتش که خیلی جالب بودن مثل صبور بودن مهربون بودن و شاد و جوانمرد بودن مخاطب رو جذب میکنه. اما خیلی جاها رفتار و حرفاش کوچک تر از سنش به نظر میرسه اونم به عنوان کسی که پدر هم هست. به نظرم اگه این شخصیت کمی استوار تر و قوی تر نشون داده بشه در حین خوشحال بودن خونسرد بودن و مهربون بودنش بهتر میشه ○سوم اینکه گاهی وقتا انگار سختگیری و خشونت ارتمیس و روحیه مبارزش از حد تعادل خارج میشد و مخاطب رو شوکه میکرد. به خصوص اول کتاب یه کم روابط ارتمیس با پدر و مادرش برام باور پذیر نبود البته که باهاشون رابطه ی خوبی نداشت اما اینکه یهو نشون میداد ازشون متنفره عجیب بود به هرحال یه عشق فرزندی وجود داره که نمیشه یهو نادیده ش گرفت ○چهارم اینه که یه سری بخشای هیجانی حسی رو به مخاطب منتقل نمیکردن البته خیلی از بخش های مربوط به مبارزه یا قسمت هایی از داستان که هیجانی بودن خوب به نمایش گذاشته شده بودن و یه سری بخشا نه. مثلا توی کشتی اون دزد دریایی گرگین وقتی ارتمیس یکی از دزد دریایی هارو میکشه و کشتی بهم میریزه و با ارش توی یه اتاق پناه میگیرن مکالمه ی طولانی ای بینشون درمیگیره طوری که انگار اصلا تا چند دقیقه پیش هیچ اشوب و خطری رخ نداده در کل که کتاب خیلی زیبایی بود و مطمئنم با قلم خانم برادران در جلد دوم هم پیشرفت های زیادی میکنه. و باعث افتخازه که خانم برادران تا این حد روی وقایع تاریخی و زنان حماسه افرین ایرانی تمرکز دارن و امیدوارم قلمتون سبز و ماندگار باشه

سلام علیکم... نسخه چاپی رو دو هفته پیش خریدم و به دو روز نرسید که کتاب را به پایان رساندم😃. دیوانه وار عاشق کتاب شدم😍.... همان طوری که دوستان گفتن مطمئنا این کتاب پیشرفت فوق العاده چشمگیری نسبت به سرگذشت اب و اتش داشته اما مسئله ای وجود داشت، که در حین خواندن کتاب مرا دلگیر کرد، و ان سریع گذشتن از اتفاقات داستان بود.... میدونم خیلی از افراد علاقه چندانی به توصیف و تفسیر بسیار ندارند اما همین توضیحات که بهش زیاده گویی میگن من خواننده را در عمق داستان فرو میبرد و با تک تک شخصیت ها همراه میکند. حسرت میخورم که چرا این کتاب به این صورت نبود. ما در سرگذشت اب و اتش، لحظه به لحظه با دایانا زندگی کردیم، اما ارتمیس بسیار سریع شروع شد و بسیار سریع هم به پایان رسید و اصلا به من فرصت همراه شدن را نداد. احساسات ارتمیس لحظه به لحظه برایم دلنشین و قابل درک بود اما حیف که فرصتی برای انس وجود نداشت.... در اوایل کتاب حضور ملکه اتوسا هم فوق العاده بود و منو کاملا برد تو حال و هوای کتاب خانم افشار..... اما هر نقصی که وجود داشته و نداشته به کنار . من عاشق سبک قلمتان هستم..... چند ماه پیش به پیشنهاد دوستان کتاب اتوسا رو خواندم، کتاب خانم افشار فوق العاده بود و منو غرق در تاریخ و اتفاقاتش کرد اما راستش گاهی در حین خواندن کتاب اتوسا اه می کشیدم و حسرت میخوردم که چرا باید تاریخ انقدر ظالم باشد، وقتی که ان کتاب را تمام کردم یه غم وحشتناکی قلبم رو گرفته بود و اگر واقعیتش را بخواهم بگویم یه جورایی احساس بدی داشتم نسبت به داریوش ولی نکته ی جالبی که در سبک قلمتان وجود دارد این است که من با خوندن داستان هایتان عاشق تک تک شخصیت های داستان میشوم و جالب اینجاست که خشایارشا که تو ذهنم به عنوان منفورترین پادشاه جای گرفته بود حالا به یک حامی درجه یک تبدیل شده..... درکل بهترین ها را برایتان ارزومندم. و عاشقانه منتظر جلد دوم هستم😊😊.

خطاب به نویسنده: نسبت به کتاب‌های قبلی پیشرفت بسیار چشم‌گیری داشتید. می‌دونستید کجا باید وارد جزئیات بشید و شخصیت آرتمیس زیبا خلق شده بود. (منظورم از زیبایی، ظرافت‌های قشنگ نیست. برای مثال آرتمیس شجاع بود) این جلد به خاطر حماسی بودن خیلی به دلم نشست. فکر می‌کنم اینکه زمانِ پرداختن به هر اتفاقی رو هم سنجیده نوشته بودید، نکته‌ی مثبتیه. پ.ن: چون همچنان نمی‌تونم با عاشقانه ارتباط برقرار کنم ترجیح میدم اصلا چیزی نگم در این مورد...

○ (خندیدن تنها نشانهٔ شادی نیست.گاهی نشانهٔ فرار از غمی بزرگه..) تاریخ ایران معمولاً من رو به خودش جذب نمیکنه، اما این کتاب فرق داشت. من رو به تاریخ علاقه مند کرد. داستان در مورد دختری به نام آرتمیس هست... دختری که رویایی داشت به وسعت دریا...:)))) پ.ن ممنونم از رفیقی که این کتاب رو به من معرفی کرد:)

سلام خانم برادران عزیز! چقدر خوشحالم که کتابی دیگر از شما رو می‌خونم، کتاب های شما همیشه من رو شگفت زده میکنند و به جرئت می‌تونم بگم من سلیقه‌ی نویسندگی هیچ کس بغیر از شمارو نمی‌پسندم و هر کتابی نوشته‌ی شما باشه من چشم بسته می‌خونمش!😅 حقیقتن من کتاب رو بسیار بسیار دوست داشتم . فقط جسارتا دوس دارم درکنار احساسم نسبت به کتاب، نظری هم بدم. ابتدا اینکه این جلد ، قسمت های تاریخی‌ش بیشتر و مفیدتر از آب و آتش بود، اما نمی‌دونم به چه دلیل احساس میکنم درسته آب و آتش از نظر تاریخی کمی پایین تر از آرتمیسه، اما خیلی زیباتر و پراحساس تر و غنی‌تر از این هست.. مثلا اینکه آرتمیس حتی رویای هیچ مردی رو در ذهنش نداره کمی عجیبه و اینکه من متوجه نشدم که رابطه‌ی خشایارشا و آرتمیس مثل معشوقه‌ست یا فقط دوست؟ زیبایی‌ای که من در آب‌و‌آتش دیدم غیر قابل توصیف بود، کتاب آرتمیس هم زیبا بود و بسیار من رو به فکر وا می‌داشت اما حس میکنم مثل آب و آتش پر از احساس و عمیق نبود. اما طبیعتا هر کتابی حس و حال و تم خودش رو داره.. شاید در مقایسه با بقیه موارد، آرتمیس خیلی بهتر از سه جلدی دیگر شما باشه.. و اینکه یه سوال داشتم خانم برادران، من بشدت منتظر جلد بعدی آرتمیس هستم و خیلی دوست دارم بدونم که آیا جلد دیگر این کتاب هم همینطور ادامه پیدا میکنه یا چاشنی های عاشقانه هم بهش اضافه میشه؟ و البته بسیار بسیار ممنونم از اینکه تک تک به پیام ها و انتقادات ما پاسخ میدین، شاد و پیروز باشید در پناه حق💙🙏🏻

فوق العاده ترین داستان حماسی که میتونید بخونید الان شک نکنید آرتمیس هست... البته که من همون موقع که چاپ شد سریع گرفتم خوندم ولی به شما توصبه میکنم از دستش ندید بی صبرانه منتظر جلد دوم

من با آرتمیس رو ارتباط برقرار نکردم☹ نه این که بد باشه‌ها. اتفاقا موضوع جالب بود ولی منطق داستانیش مشکل داشت. اول این که اتفاقات خیلی زود زود می افتاد و همه‌ش پرش‌های بزرگ زمانی داشتیم‌ بعد هم این که هی همه به آرتمیس می‌گفتن تو دختری و نمی‌تونی و... ولی در عمل هیچ کس اون رو دست کم نمی‌گرفت. مانع خاصی هم براش ایجاد نشد. حتی خیلی زودتر از هر مردی دریادار و دریاسالار شد. کلی هم امدادهای غیبی از طرف شاه و بقیه دریافت کرد. با این حال همیشه هم طلبکار بود. اگر واقعا فکر می‌کرد باید فارغ از جنسیت یا حتی برابر با مردان باهاش رفتار بشه نباید اون الطافی که صرفا به خاطر دختر بودنش بهش شد رو قبول می‌کرد. در کل، این حس رو به من میداد که آرتمیس اصلا لایق نیست و فقط خوش شانسه.🤷🏻‍♀️ به هر حال هرکسی این شانس رو نداره که شاه/ولیعهد و شهبانو بهش تلقب برسونن یا لطف کنن.

هنگامی که تاریخ و ادبیات در هم تنیده میشن اثری خلق میکنن که لحظه ایی نمیتونی چشم از اون برداری بابت تمام اتفاق ریز و درشتش حیرت زده میشی گاهی خوشحال میشی ، بسیار ناراحتت میکنه اما تو فقط به خوندن ادامه میدی وقتی در کنار هم باشن اثری خلق میکنه به بزرگی ارتمیس به بزرگی دختری که به تمام دارایی هاش پشت پا زد دختری که اجازه داد ذهنش فراتر از رود جیحون پرواز کنه دختری که تمام اعتقاداتش رو از نو ساخت. آرتمیسی که سعی کرد اعتماد کنه و بار دیگر به لب هاش خندیدن رو هدیه بده آرتمیسِ همیشگی... ( بی صبرانه منتظر آرتمیسی هستم که تا ابد برای من کمان دار میماند) ______________________________________________ پ.ن: به خودم این اجازه رو نمیدم که ارتمیس رو با دایانا مقایسه کنم و از شما هم خواهش میکنم اجازه بدید دو شخص کاملا متفاوت بمانند...

روند سریع و پر از اتفاق کتاب مخصوصا از فصل ۵ به بعد شما درگیر شخصیت آرتمیس می‌کنه و بیشتر با اون احساس نزدیکی می‌کنید . همین باعث میشه باهاش همراه بشید در لحظه هایی که باید برای مسیری که انتخاب کرده ریسک کنه حتی بر سر جونش ، یا وقتی که میترسه ، خوشحال و یا حتی احساس هایی سخت تر برای بیان از طریق متن مثل منزجر بودن یک نوع نگاه مرد به یک زن . همه این ها کتاب رو قدرتمند می‌کنه در روایت داستان مخصوصا با انواع رابطه های مختلفی که بین شخصیت های اصلی و فرعی وجود داره . اتفاقات و موقعیت هایی که شکل گرفته و نوع روایتشون چندین پله نسبت به سه گانه آب و آتش پیشرفت کرده و روایت داستان به شما یک تجسم قدرتمند تر و شفاف تری از اون اتفاق و صحنه انتقال میده و باعث میشه حس و حال اون صحنه ها بهتر منتقل بشه . نقش محیط هایی که خلق شده رو هم نمیشه نادیده گرفت ، محیط های تقریبا ثابتی که اتفاقات زیادی رو به خودشون دیدن و مثل باغ پوریا و زمین شمشیر زنی دوین فراموش شدنی نیستند .

خیلی قشنگ‌بود و شخصیت آرتمیس رو تحسین میکنم . منم ۱۷ سالمه و همسن آرتمیسم و خیلی جاها با عقیده آرتمیس موافقم . منتظر جلد دومش هستم🤗

سلام کتابای شما خیلی با استقبال رو به رو شده اما به نظرم خیلی کم به وقایع تاریخی میپردازید و بیشتر به جزییاتی که اساس تاریخی نداره اهمیت میدید . به نظرم این کتاب بجز اسم چند تا کاخ و ادم و اینکه آرتمیس توسط خشایارشا دریادار شد و حالا علاقه ای که احتمالا بهش داشته چیز تاریخی مستند دیگه ای نداشت اگه بوده خواهش می کنم مشخص کنید من مشکل اساسی که با رمان های تاریخی دارم اینه که نمیفهمم کجاش ساخته ی ذهن نویسنده ی محترم و کجاش حقیقت بوده . نمیگم بخص های خیالی و جزییات بده نه خوبه خیلی هم جذابه به خصوص اینکه احتمالا اطلاعات زیادی از آرتمیس در دست نیست اما باز هم شایسته تره از اتفاقات بیهوده کاسته بشه و به مستندات تاریخی افزوده بشه . البته یه چیز دیگه اینکه آرتمیس بخاطر دریاسالاری در جنگ سالامیس شهرت داره اما این کتاب صرفا شرحی از چگونگی درسا سالار بودنش بود و مثل یه مقدمه میموند و سوالی که برای من پیش اومد اینه که این قدر از سختی هایی که یک زن در مسیرش میکشه سخن گفتید اما آرتمیس زودتر از هر مردی دریا سالار شد!!! قلم گیرا و جذابی دارید و بحث درباره ی خدا و دین که توی کتاب هاتون وجود داره خیلی خوب و انگیزاننده و حتی روشنگره . ممنون ازتون منتظر جلد بعدی هستیم

به نظر من‌ انتظاری که داشتم براورده نشده بود حین خوندن از شخصیت ارتمیس عصبانی میشدم در کل انتظار بیشتری ازتون داشتیم خانم برادران اخرشم نامفهموم تموم شد و به‌جلد دوم اختصصاص پیدا کرد در ضمن انگار یکی پشت سر نویسنده گذاشته بود تمام داستان انگار به صورت خلاصه و سریع نوشته شده بود حتی وسط های داستان یه دفعه پنج سال بعد را تعریف میکنه

عالیه😍😍من آرتمیس رو از پوریا و دایانا هم بیشتر دوسش دارم و حتی من با این کتاب آرتمیس درونم رو پیدا کردم توصیه میکنم حتما بخونید😍👌

خدا قوت میگم به نویسنده عزیز... کاملا مشخص هست که برای نوشتن داستان، وقت گذاشتند و تحقیق کردند... اما، به نظرم ریتم داستان یه جاهایی خیلی تند بود و یه قسمت هایی من واقعا منتظر شرح وقایع بودم در حالیکه خیلی راحت ازش عبور شده بود... مثلا پنج سالی که آرتمیس در کشتی چاوش آموزش میبینه، کلا ازش حرفی زده نمیشه در حالیکه من منتظر بودم درباره این پنج سال و وقایع اون و سختی هایی که آرتمیس باهاش روبرو میشه _ هر چند مختصر _ مطالبی رو بخونیم... نمیخوام شخصیت آرتمیس رو با شخصیت دایانا در مهرگان مقایسه کنم یا حتی داستان ها رو مقایسه کنم. قطعا هر کدام راه خودشون رو میرن... اما قلم نویسنده به نظرم در مهرگان خیلی قوی تر هست... فراز و فرودهای شخصیت دایانا خیلی بهتر در آمده و ما در طول داستان کم کم شخصیت دایانا رو می‌شناسیم، در حالیکه در آرتمیس ما مدام داریم از زبان خودِ شخصیت درباره او اطلاعات میگیریم... مدام خودش داره خودش رو تعریف میکنه، حالا یا در قالب گفتگو با شخصیت های دیگه یا در ذهن خودش... مدام با کلام به بقیه تاکید میکنه من آرتمیس هستم و اینجور هستم و اینجور نیستم... و مساله دیگه محتوای قصه هست که تاکید میکنه روی برابری زن و مرد و این برابری رو در مشابه بودن میدونه... به نظرم اینکه زنان، کارهای مردانه کنند اصلا برابری نیست و اتفاقا ظلم در حق زن هست. چون خداوند زن و مرد رو متفاوت آفریده... اینکه زنی، طبیعت خودش رو مخفی کنه و بخواد مردانه زندگی کنه، جنگیدن برای برابری نیست... البته خب داستان در جلد بعد ادامه پیدا میکنه و شاید آرتمیس تغییر دیدگاه بده... برای نویسنده آرزوی موفقیت و پیشرفت روزافزون دارم... 🌹

نسبت‌به اثر قبلی‌تون بسیار جذاب‌تره و پیشرفتتون کاملاً محسوسه، چون از مجموعۀ قبلی، فقط چند صفحۀ ابتداییش رو خوندم و نتونستم ارتباط برقرار کنم. این اثر جدیدتون بسیار عالیه. شخصیت‌پردازی، داستان‌پردازی خیلی خوب کار شده، ولی تو فضاسازی بعضی قسمت‌ها خوب کار نشده. یکی صحنه‌ای که آرتمیس به‌همراه خدمتکارش به پارسه سفر می‌کنن، فرصت بی‌نظیری بود که ما رو به یه ماجراجویی ببرید و از سختی‌ها و مشکلات راه، تغییر ظاهری آرتمیس و نحوۀ ورودش به کاخ بگید. اون‌یکی، پنج‌سالی که آرتمیس برای دریانوردشدن، آموزش می‌بینه، می‌تونستید برامون تعریفش کنید، ولی ازش عبور کردید. قلمتون مانا. با آرزوی بهترین‌ها❤️

بهار عزیز اول از همه بهت تبریک میگم بهت میگم بهار عزیز چون حس میکنم با این 4 تا کتاب که ازت خوندم با افکار و باورات که خیلی شبیه به خودمه زندکی کردم از دختران قوی چون دایانا و بیشتر از اون آرتمیس نوشتن فقط از یک دختر قوی برمیاد تجربه ای که بعد از 3 جلد قبلی به دست آوردی هم خیلی مشهود بود هر چند من همون کتابارو هم تحسین میکنم شاید هیچوقت نمی تونستیم به زبان تاریخ از گذشتگان بخونیم اما با این روش نوشتن شما حتما شدنی و جذابه آیندگان از تو به عنوان نویسنده ای با قلم زیبا یاد خواهند کرد کتابایی که. نوشتی قابلیت این رو. دارن که تو کتابخونه خونه هامون جا بشن ان شاالله موفق تر از اینی که هستی بشی 🌹🌹

میترسم بخونمش و تموم شه اخه ب قلم بهاره عزیز ایمان دارم :) ممنون از شما ❤

واقعا داستانی عالی و گیرایی داشت به طوری که خواننده باتوجه به تصویرسازی های دقیق میتوانست به خوبی با داستان ارتباط بگیره و نقطه قوت این کتاب هم به نوعی به حساب می آمد که این ارتباط تا آخر داستان حفظ شده بود جا داره در اینجا از خانم برادران بابت قلم گیراشون تشکر کنم من کتاب سرگذشت آب و آتش قبلاً مطالعه کرده بودم و داستان آب و آتش به قدری برام دلنشین بود که در ابتدا اصلا انتظار نداشتم کتاب آرتمیس هم به اندازه اون کتاب برام جذاب و گیرا باشه ولی برخلاف انتظارم حتی با وجود فضای متفاوتی که در این کتاب بود خیلی خوب باهاش ارتباط گرفتم و بی صبرانه منتظر جلد دوم این کتاب هستم .