نظرات کاربران درباره کتاب باز-نشستن
۴٫۰
(۵۳)
meh.kh
کاملا مشهود است که پشتوانه ادبی به کمک عناصر درام متن آمده و نویسنده هم به جا چه از منولوگ در ایجاد تصویر ذهنی و دیالوگ در سنتزی نمایشی بهره گرفته منتها ای کاش نویسنده در صحنه دوم از همان عناصر صحنه اول تمام و کمال استفاده می کرد؛ چه جهت انسجام متن و چه فروکاستن متن به روشن کردن واقعیاتی که ضرورتش چندان حس نمی شد و از جهتی به جنبه های استعاری و ذهنی اثر نیز چه بسا لطمه وارد کند.
کاربر ۳۸۶۴۱۳۴
هحت
۳۴۷۶۹۳۲
این نمایشنامه رو دوبار خوندم چون متوجش نشدم گفتم شاید بادقت نخوندم بار دوم که خوندم بازم مفهوم نبود با احترام ب نویسنده عزیز.
کاش بهتر چیزی که خودتون میدونین وتوو افکارتونه رو وواضحتر بیان میکردید از مخاطب انتظار نداشته باشین اونچیزی که شما متصورید دقیقا همونو ببینه.خیلی قشنگ توصیف کرده بود متن قشنگ وجالب بود ولی واقعا معلوم نیست چی ب چیه.
در ابتدا سال هزار وسیصدو اندی یعنی چی؟ مثلا ۱۳۹۹ یا ۱۳۰۵ یا ۱۳۵۷؟
هرکدوم از بازه زمانیا خودشون شرایط خاص ومجزای خودشونو داشتند.
در ضمن یه جاهایی شخصیتها محاوره حرف میزنن ی جاهایی ب قول معروف کتابی..
مخصوصا مامور قطار.
در ضمن کاش بجای عالی وجالبو واین جور حرفا هم نقد کنیم هم خوبی های کارو بگیم که حق کسی ضایع نشه.
الان این متنو۲۸ نفر ب بالا خوندن ونظر دادن خب شاید این نمایشنامه تنها براشون مهم بوده ولی نمایشنامه های دیگه چی که فقط ۱۲ نفر خوندن یا کمی بالاتر.
اکه هر ۲۰ واندی تفر نسبت ب ۱۰ نمایشنامه نظر میدادن باز یه چیزی.یا نمایشنانه ای که ۴۱ نطر داره ایا این نمایشنانه رو خونده.
ی جای کار درست نیست.و خیلیم مشهوده.
علی بصیرت
دقت به ریز ریز جزئیات مهمترین خصیصه این متن و نویسندهی باهوش و با اخلاق این متن هست.
من به عنوان یک خوانندهی عام از خشکی این روایت و در عین حال صیقلی بودن کلمات لذت بردم.
تنها نقد من به این متن، عدم توازن در کشش لایه به لایهست. و به دید من توازن بیشتر بین لایههای زیرمتن میتونه جذابیت متن رو دوچندان کنه...
Maryam Aln
ماجرای ساده و زیبایی بود که به نظرم با زیاد کردن شخصیتها ماجرا یکم گنگ شده. جمع و جورتر هم میشد بیانش کرد.صحنه سازیش عالی بود.ولی چون صحنهها عوض میشد ایجاد ارتباط با شرایط سخت میکرد
Mohammad Bagheri
اصلا معلوم نبود موضوع و هدفش چی بود.
آیناز ر
اصلا خوب نبود دوست نداشتم
داستانش خز بود ناراحتی الکی داشت
کی میخوان یه داستان به درد بخور بنویسن به جای دراماهای الکی به درد نخور
Sou_Ma
#۹
با تلاش زیاد تا نصف رسیدم و رهاش کردم. به شکل غیرقابلباوری بَد، بی سر و تهَ، گُنگ و نامفهوم بود.
بخشی از اثر:
((مامور قطار: تاریکی. تو با او هستی. روی صندلیاش مینشینی و در مجموع با او هستی. احساس آشنایی میکنی و فارغ میشوی. نه. احمق نخواهی شد. بگذار خاطرهها بسوزند.))
سوفوکل و اوریپید و شکسپیر رو هم از عالم اموات احضار کنین، بعید میدونم توانایی رمزگشایی از این اثر رو داشته باشن.
fara
چرا اینقدر عصبانی؟ اگه نقدی دارید با آرامش و دلیل روشنتری بیان کنید.
Sou_Ma
از دید من بزرگترین گناه یه اثر اقتباسی، اینه که برای روشن شدن بعضی چیزها، مخاطب رو به منبع اقتباس ارجاع بده.
برای من هیچ اهمیتی نداره که این اثر از کجا اقتباس شده یا دیالوگهاش از کجا برداشته شدن. هر اثر هنری چه اقتباسی و چه غیراقتباسی، باید مستقل و قائم بالذات باشه و من هم با همین پیشفرض بهش نگاه میکنم.
هدف من هم از نظر دادن، کمک کردن به نمایشنامهنویس نیست، ابراز عقیدهست.
Hafez Roomi
چیزی که شما نمیپسندید لزوما بد و بی سر و ته نیست و گمان نمیکنم که لحن تحقیرآمیزِ شما، کمکی به نمایشنامهنویس این اثر کند. ضمن آن که بریدهای که از متن آوردید، عینا جملهای است هذیانی از زبان راوی داستان کوتاه "بازنشستهها..."ی رضا دانشور که میتوانید روی همین طاقچه در کتاب َ"هیهی جبلی قمقم" پیدایش کنید. نمایشنامهنویس در صفحهی اول نوشته بود که کارش اقتباس آزاد از روی چه چیز و چیست. به عنوان یک خواننده، سروقتشان رفتم و چیزهایی برایم روشنتر شد.
عمو علی
بامداد رکنی یکی از مفاخر جامعه ی ادبی است که علیرغم سن کمش سواد و ظرافت ادبی خاصش او را متمایز می کند.
حجم
۱۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه
حجم
۱۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه
قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد