نظرات کتاب دچارت شدم
کتاب دچارت شدم اثر مریم‌السادات نیکنام

کتاب دچارت شدم

امتیاز:
۳.۰از ۱۴۵ رأی
۳٫۰
(۱۴۵)

نظرات کاربران

فاطمه
اشکالاتی که به این رمان وارده و باعث میشه که به هیچ عنوان به بقیه توصیه اش نکنم اینه : وقت با ارزشه پس به هیچ عنوان سعی نکنید وقتتون رو حتی به عنوان سرگرمی با نوشته بی محتوا پر کنید ، نویسنده این رمان برای اینکه رمانش طولانی و ملال آور نشه با کوتاه کردن بی‌جای برخی مطالب و پریدن از بحثی به بحث دیگر در زمانی دیگر باعث شده بود بیشتر خواننده گیج و رمان براش بی معنی بشه مثلا یکهو جریان داستان میرفت ۱۰ روز بعد درصورتی‌ که نوشته به صورتی بودکه خواننده باید چند خط می‌خواند تا متوجه میشد که مثلا ۱۰ روز گذشته و همین خسته کننده و فاقد جذابیت بود علاوه براین دو نکته درون رمان دیدم که به نظرم نویسنده بی دقتی کرده بودن اول اینکه نوشته بودن دختر ها قدیم زیر ۱۸سال نمیتونستن ازدواج کنن قانون بهشون اجازه نمی‌داد درصورتیکه قدیم خیلی راحت دخترها رو تو سن کم عروس میکردن ولی الان قانونی هست که نمیتونن تو سن کم ازدواج کنن و دوم اینکه ما متوجه نشدیم که بیماری زن داستان چی بود دیسک داشت ،کمبود خون داشت چه مشکلی داشت و اینکه طبیعی زایمان کرد یا سزارین شد اگر سزارینی بود چطور خواهرش میخواست بالافاصله بعد از بیهوشی بهش شیرینی بده . شخصیت زن داستان به شدت مطیع بود و بیش از حد خجالتی و این رفتارش بسیار اغراق آمیز و خوب و مثبت بیان شده بود درصورتی که چنین زنانی با چنین اخلاقی اصلا مورد پسند نیستن و فاقد اعتماد به نفس هستن و نمیتونن از خودشون دفاع کنن من به عنوان یک خانم چادری زن با نجابت رو اینجوری نمیدونم چون حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی دیدن حقشون داره غصب میشه رفتن مسجد و اونجا خطبه خوندن چرا فکر می‌کنیم همه جا و در همه شرایط زن باید سکوت کنه و ساکت باشه و این یعنی نجابت و مثبت بودن و همانطور که دوستان گفتند عشقی که با یک نگاه اونم با دیدن مو و اندام زنانه یک فرد به وجود بیاد عشق نیست همون شهوته و جالب اینجاست تو داستان میگه این عشقه نه شهوت بهتر این بود اول عاشق اخلاق و رفتار طرف میشد جایی شنیدم همسر شهید چمران آنچنان عاشق اخلاق و رفتار ایشون شده بودند که اصلا متوجه کچل بودن ایشون نشده بودن تا اینکه یکی از دوستانشون بهشون گفته بودن چطور حاضر شدی با یک آدم کچل ازدواج کنی و ایشون رفته بودن خونه و تازه شوهرشون رو دیده بودن که بله ایشون کچل هستن و کم مو !
پریسا
تحلیلتون خیلی قشنگ بود 😄👌🏻
نگین
چقدربه عنوان یه دختر تحلیلتون رو دوس داشتم✌❤
کاربر ۴۶۶۳۳۶۸
سلام، از دقت نظر، و وقتی که گذاشتید، بسیار سپاسگزارم
کاربر ۱۱۲۲۶۵۶
ابتدا داستان خوبه اما هرچی جلو میره خسته کننده و در اخر فاجعه میشه اصلا وقت صرفش نکنین هدر میره
Mersana
داستان راجع به موضوع تقریبا تکراری ازدواج اجباری بود که نویسنده تونسته بود با قلم خوب و نثر روانش جذابیت داستان رو حفظ کنه. شخصیت یاسمن بیش از حد مظلوم و توسری خور بود و داستان جوری پرداخته شده بود که انگار داشتن این نوع شخصیت یک ویژگی مثبته! یک سری اشتباهات جزئی هم وجود داشت مثل اینکه یاسمن یک سال و نیم (هیجده ماه) بعد از فوت شوهرش یه بچه پنج ماهه داشت، هر جور حساب کنی بچه حداقل باید نه ماه ش می بود! فرمت داستان پی دی اف هست و خوندنش مشکله. در مجموع با همه نقدهایی که به داستان وارده، ارزش یک بار خوندن رو داره.
کاربر ۱۰۶۸۲۱۸
نثر روان و گیرایی داشت، داستان جالب بود و شروع خوبی داشت ،کم کم با شخصیت ها آشنا میشیم، خیلی به جزئیات نپرداخته بود برای همین خسته کننده نبود، ما از این زنان مطیع و رام و سازشکار زیاد داریم ولی بعضی وقتها حرص آدم در میاوردو البته یه جاهایی هم یاد فیلم های هندی می‌انداخت. در مجموع ارزش یه بار خوندن داره اگه به فرمت ای پاب بود ، خیلی بهتر بود
سوتلانا
کتاب شروع خوبی داره روابط محمد و یاسمن و احساساتشون قبل و بعد از ازدواج چرخش صدو هشتاد درجه ای داره که به روند داستان به دلیل سرعت لطمه زده نویسنده تمام تلاشش رو کرده که زن ساکت و حرف گوش کن و مطیع رو اصلح جلوه بده و علیرغم شروع خوب داستان به تدریج افت می کند و خواننده کم کم احساس می کنه سریال درجه سه تلویزیونی می بیند بعضی جملات کتاب اگر تکرار نمی شد قشنگ بود در مجموع من یاد کتاب های مرحوم فهیمه رحیمی افتادم اگرچه خانم رحیمی هرطور بود خواننده رو تا آخر داستان همراه می کرد در حالیکه در این کتاب بخصوص بعد از سفر محمد و یاسمن کشش لازم برای ادامه دادن وجود ندارد
فاطمه‌رضایی
داستان قشنگی داشت ولی یاسمن خیلی ضعیف و مظلومه و این دل مخاطب رو میزنه
کاربر ۳۸۳۱۳۳۶
متاسفانه وقت تلف کردن بود
fatemeh
رمان درمورد پسری به اسم محمد که بعد از مرگ برادرش با اصرار پدرش با زنداداشش، یاسمن، ازدواج میکنه و... شروع داستان تقریبا خوب بود اما هر چی که می گذشت قصه افت می‌کرد و داستان کلیشه‌ای می‌شد. طوری که برای کسانی که زیاد رمان خوندند خیلی از اتفاقات قابل پیش‌بینی بود. کتاب خیلی طولانی نبود اما جذابیت چندانی برای من نداشت و بخاطر همینم طول کشید تا تمومش کردم نویسنده خیلی سریع اتفاقات رو پیش می برد و یهو می‌رفت چند ماه بعد و خلاصه اتفاقاتی که افتاده بود رو تو چند خط خیلی خلاصه توضیح می‌داد. شخصیت پردازی خیلی جای کار داشت. شخصیت یاسمن یه زن خیلی مطیع بود و هر چی بقیه می گفتند گوش می‌کرد و انگار خودش قدرت تصمیم گیری نداشت. چندتا دیگه از شخصیت ها که نقششون منفی بود هم خیلی یهویی متحول شدند که زیاد قابل باور نبود دیالوگ های تکراری و حرف های روزمره که بودنشون تاثیری در روند داستان نداشت خیلی زیاد بود. تایپ و ویراستاری هم خیلی بی دقت انجام شده بود. و در نهایت هم بعد از اون اتفاقاتی که در نیمه دوم رمان افتاده بود رو خیلی زود و هول هولکی سر و تهش رو هم آوردند انگار نویسنده عجله داشته که زودتر کتابش رو تموم کنه این قسمت کمی حاوی اسپویل است: عکس العمل شخصیت ها به خصوص فخری و محمد در برابر کاری که حاج محسن کرده بود خیلی خیلی عادی جلوه داده شده بود
حسینی.198
🌹🌹
کاربر ۲۰۰۵۰۸۸
لطفا در طاقچه بی نهایت قرار دهید
کاربر ۴۲۵۱۲۹۵
نویسنده ....متاسفم برای آینده ادبیات این مملکت... سرکار خانم نویسنده و ویراستار بی سواد تر از ایشون...‌جامع عمل نمی پوشونن....جامه عمل .... غول بی شاخ و دم نه قول بی شاخ و دم در مورد داستان....به نظر من امثال این نویسنده با افکار پوسیده و روان بیمارشون بهتره شغل دیگه ای انتخاب کنن که کمتر ضرر برای دیگران داشته باشه...
shaghayegh
متاسفانه باوجود یک موضوع خوب ،روند داستان خیلی تندبود وباعث غیرطبیعی جلوه دادن داستان شده بود.مثلا پسر داستان به اجبار پدرش با دختر ازدواج میکنه ولی بعداز ازدواج ازهمون روز اول عاشق دختره میشه😐😐

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد