نظرات کاربران درباره کتاب نشان حسن

سلام لطفا این کتاب رو در طاقچه بی نهایت فعال کنین. ممنونم از لطفتون🌷

خیلی خوب بود..... خیلییییییی.... دلم با کتاب موند، نمیخواستم تموم بشه... نشان حسن از زبان چندتا راوی بیان میشه، قاسم و حسن پسرای امام حسن ع و نفیله همسر امام. داستان کتاب از زمان حرکت قافله امام حسین ع از مدینه به مکه شروع میشه. جایی که امام، خانواده امام حسن ع رو هم میطلبه و اونها هم همراه میشن با ایشون. ولی قصه، قصه ادبه......

حتما بخوانید از دست ندید این کتاب فوق‌العاده رو ...

صحبت از خانواده امام حسن در نسبت با ولایت پذیری آنها نسبت به امام حسین است. در طول داستان با نظرات آنها در برابر رفتار امام حسین با حاکم مدینه و هجرت به سمت کوفه آشنا میشویم. داستان بسیار زیبا و با قلمی توانا نگاشته شده است. داستان سه راوی دارد. حسن مثنی، قاسم و نفیله مادر جناب قاسم. کتاب تلاش ادبیات است برای شکست سکوت تاریخ نسبت به خانواده امام حسن و در یک کلام نشان حسن کتابی است که داستانش باعث میشود زمین نگذاریدش

کتاب جذابی بود.از زاویه دید بچه‌ های امام حسن ع به اتفاقات قبل از قیام امام حسین ع و تا رسیدن به کربلا رو بررسی کرده بود و با یه نثر خیلی شیرین و داستانی روایت شده بود. عشق فرزندان امام حسن ع به امام زمانشون و فداکاری هاشون عالی روایت شده بود و اطاعتشون از ایشون من خیلی دوست داشتم روایتش رو

کتاب خوبی بود خاص که در دسته دینی کتاب های خوب کم داریم

تو یک کلام فوق العاده بود. حتماً بخونیدش. داستان زندگیه پسرای امام حسن (ع) و ولایت پذیری و فداکاریشون در برابر امام زمانشون (امام حسین (ع))رو روایت میکنه. متن روان و محتوای عالی با اطلاعات درست. از دستش ندین.

حتما بخونید و از دست ندید این کتاب رو، خیلی از موضوعات مهم تاریخی به بیان بسیار زیبا و جذاب در کتاب ذکر شده

بسیار عالی 👌🏻

عالی و بسیار عالی

کتاب متوسطی بود. واقعا نمی‌تونم بگم این یکیم به سطح یه داستان قوی مذهبی می‌تونه پا بذاره. اما من محبت عجیبی نسبت بهش دارم. برای من رنگش سبز زمردیه وعطر ومزه ی عجیب ومعنوی وشیرینی داره. با این‌که حتی از قلمشم ندارم تعریف پرحرارتی که بکنم..اما من خیلی باهاش حال کردم. یه‌جورایی کتاب دلی بود. کاملا دلی. یعنی شما اگه میخواید حتی چیز زیادی از تاریخ ائمه بدونیدم این کتاب کمک زیادی بهتون نمی‌کنه. اما اگه میخواید کمی وارد بطن زندگی ائمه بشید،پیشنهاد خوبیه. وبخاطر همین هم برام جالب بود. من همییییییشه ی خدا،عاشق این بودم که زندگی روزمره ی شخصیت های محبوبم رو بیشتر ببینم‌ وخب کی محبوب تر از اهل بیت ؟ این‌که زندگی‌شونو میدیدی،غذاخوردنشون،حرف زدنشون،استراحت کردنشون،نماز خوندنشون،شوخی کردنشون،معرفت واحترامشون به امام زمانشون ومحبت واخلاق حسنه ای که بینشون بود‌‌..همه لذت بخش بود. مخصوصا که عموجانم امام حسن مجتبی یه حس وحال مخصوص برای من داره ومن اصلا یه‌جور دیگه دوستشون دارم. شاید بخاطر این‌که غریب هارو همیشه مخصوص تر دوست دارم. ولی کلا بنظرم ابا محمد بودن وبچه ی ابا محمد بودن.. نمیدونم چطور بگم. زندگی وهرچی که به امام حسین مربوط باشه عاشقانه،تپنده،پرحرارت وپرشوره اما امام حسن انگار یه دریای پر آرامش وساکنه.. من با این کتاب شیفته ی حضرت قاسم شدم. شیفته ی بزرگمردی‌ش توی همون ۱۳ سالگی‌ش. شیفته ی خالص بودنش. شیفته ی قلب بزرگش،روح شفافش،شیفته ی این‌که هیچ حالتِ شعاری ومسخره ای توی وجود این شخصیت نیست.. وشیفته ی این‌که میدیدم مثل پدر وعموش معصوم نیست وخالی از خطا نیست اما چطور پسر امام حسن مجتبی خدا رو بندگی می‌کنه ودغدغه اش اینه که فرزند لایقی برای امام حسن باشه.. پاکی ومعطر بودن وجودش منو مست می‌کرد و واقعا نویسنده زیبا از پسش بر اومده بود. خلاصه که،در کمال شرمندگی باید بگم من قبل این کتاب اون ارادتی که باید وشاید رو به حضرت قاسم‌بن الحسن نداشتم ولی درکمال افتخار، این کتاب منو شیفتههههه ی این شخصیت کرد. با اینکه غیر حضرت قاسم دوراوی دیگه یعنی مادر ایشون وحسن مثنی،پسر دیگه ی امام حسن هم داشت کتاب،اما من عاشقققققق حضرت قاسم شدم. +یه انتقادی که نسبت به کتاب دارم اینه که شخصیت مادر حضرت قاسم خیلی کلیشه ای توصیف شده بود. +خلاصه که مرام و معرفتی بخونید وکیف ببرید وسبز باشید.💚

☆۴۱☆ . . نشان حسن نشان روایت گویی اهل بیت امام حسن مجتبی ست از زمان مرگ معاویه و آبستن حوادث تا واقعه ی عاشورا از مدینه همراه و همسنگر اباعبدالله شدن تا کربلا نفس به نفس امام عصر خود بودن جایی از روایت فرزندان امام حسن از اینکه با امام خودشون همسفر هستن و توفیق اقتدای نماز به عمو و امام شون رو دارن به وجد اومدن ...تا این اندازه عاشقانه و عابدانه . موضوعی که من زیاد در کتاب های دیگه باهاش مواجه نشدم همیشه حوادث عاشورا رو از طرف مردم کوفه دنبال کردیم ولی در این روایت هم راه امام حسین و کاروان به راه می افتیم

چقدر این کتاب زیبا بود و چقدر هم اطلاعات مفید داد با خط به خطش در کنار بچه های ابا محمد اشک ریختم از خوندنش بسیار لذت بودم و جذاب ترین بخش کتاب این بود ک وقایع و نحوه شکل گیری قیام عاشورا از زاویه فرزندان امام حسن بیان شد که ااین سوال رو براشون ایجاد میکرد ک ایا باید بر صلح پدر موند یا در کنار عمو قیام کرد و فشار هایی ک در این زمینه بهشون وارد میشد

خدا به نویسنده ی کتاب خیر بده،چرا که بنده هیچ وقت اون طور که باید معرفتی به قاسم ابن الحسن (ع) نداشتم اما با زحمات ایشون و قلم بسیار زیباشون،اندکی راجب یاران با وفای امام حسین (ع) شناخت پیدا کردم،که به راستی بهتر از اونا دیگه نیست و نمیاد!

واقعا کتاب خیلی قشنگی بود هم روان جذاب بود هم دانسته های زیادی رو بهم اضافه کرد

کتاب عجیبی بود، در این کتاب ماجرای هجرت امام حسین(ع) به سمت مکه و بعد کوفه و روز عاشورا از زبان دو تن از پسران با معرفت و همسر با ایمان امام حسن (ع) با متنی روان و داستاتی فوق العاده روایت میشه من خودم از این زاویه دید وقایع کربلا رو نخونده بودم ،ممنونم از نویسنده کتاب، با وجود غمی که از مظلومیت و غربت اهل بیت بر دلتون میشینه اما حال خوبی در کتاب جریان داره پیشنهاد میکنم بخونید.

بسیار کتاب با ارزشی هست و به وقایع چندین ماه قبل از عاشورا پرداخته و اطلاعات خوبی رو در اختیار مخاطب قرار داده است.

بسیار عالی 👏 این کتاب فوق العاده رو از دست ندید، داستان ولایت پذیری و همراهی خاندان امام حسن مجتبی با سید و سالار شهیدان🥹

امام حسن که جانمان فدای او باد، غریب بود و غریب هست... فرزندان امام حسن هم همینطور..‌‌. کمتر در زبان‌ها نامشان جاری است... حال آنکه دلداده‌ی عمویند و عمو نیز آنها را چون جان دوست میدارد... عشق و اطاعت توامان در این کتاب مشهور بود...! مهر و محبتی که در این خاندان مشهود است قابل بیان نیست... امام حسین و خانواده‌اش به تنهایی انگیزه‌ی کامل و کافی برای صله‌ی رحم هستند:) چیزی که در حوادث عاشورا مطرح است، تربیت درست و صحیح مادران است... صحبت از تربیت ام البنین است که عباس را آنگونه با ادب تربیت کرده و صحبت از زینب و لیلا و خوله و نفیله و رباب هاست که مردانه ایستادند و یکی یکی رفتن جانهایشان را تحمل کردند برای خدا:) رفتن حسن بن حسن از همه جانگداز‌تر بود، انگار که او شبیه‌ترین پسران به پدر است... و جمله‌ی آخر کتاب: ابدا ولله ما ننسی حسیننا...:)

تا حالا چنین روایت ملموسی را از حضور خاندان امام حسن مجتبی علیه السلام در صحنه ی کربلا نخوانده بودم . عالی بود