نظرات درباره کتاب گرسنگی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب گرسنگی

نظرات کاربران درباره کتاب گرسنگی

نویسنده:رکسان گی
انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۶از ۹ رأی
۳٫۶
(۹)
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
گرسنگی» اما، خودزندگی نامه‌ای است از عدم عزت نفس و ضعف رکسان گی در مواجهه‌ی پر از سرخوردگی‌اش با تجربه‌ی دردناکی که در ابتدای نوجوانی از سر می‌گذرانَد. کتابی که علاوه بر رو کردن شخصی دست این چهره‌ی کاریزماتیک، به ضعف‌های درونی هر یک از ما به عنوان خواننده نیز چنگ می‌زند. ماجرا از رکسان دوازده ساله آغاز می‌شود. زمانی که در کلبه‌ای جنگلی، توسط معشوقش به همراه چند پسر دیگر، مورد تجاوز گروهی قرار می‌گیرد. اتفاقی که ناگهان او را از دختری «قد بلند و ترکه‌ای»، به زنی ترس‌خورده تبدیل می‌کند، که تنها سلاحش برای دفاع از خود در مواجهه با مردان، بدن اوست. او که نه می‌تواند در این ارتباط با خانواده‌اش که او را یک «کاتولیک خوب» تربیت کرده‌اند صحبت کند و نه آن‌قدر برای خود ارزش قائل است که از متجاوزان شکایت کند، نه تنها دوباره دوستی بیمارگونه‌اش را با معشوق-متجاوز ادامه می‌دهد که شروع به خوردن می‌کند تا بدن خود را هرچه بیشتر در نظر مردان نا‌جذاب کرده و به این ترتیب از آن دفاع کند. طی چند سال، او بیش از ۱۰۰ کیلوگرم وزن اضافه می‌کند، یک سیگاری تمام عیار می‌شود، خانواده و دانشگاه را رها می‌کند، به پست‌ترین شغل‌های ممکن روی می‌آورد و بیشتر و بیشتر در خود فرو می‌رود.کتاب «گرسنگی»، شرح قهرمانی او نیست. شرح فائق آمدن به مشکلات و دوباره ترکه‌ای و دلپذیر شدن نیست. داستان اوست از منظر زنی که بیمارگونه چاق است و در جهانی که صنعت زیبایی آن را بلعیده، کوچک‌ترین جایگاهی ندارد. اما این کتاب، در عین حال غرغرهای مداوم یک بازنده را در خود جای نمی‌دهد. رکسان گی که حالا یک روشنفکر فمینیست و منتقد اجتماعی است، سعی می‌کند از پس داستان دردناک خود، به تحلیل جهان اطرافش بپردازد. و به راستی هم تجربه‌ی جهان در بدن زنی که هیچ با معیارهای پذیرفته شده‌ی زن بودن توسط جهان همسو نیست، خود یک کلاس کامل جامعه‌شناسی است!یک فرد چاق هیچ‌گاه آن‌قدر راحت نیست که روی صندلی یک تاکسی بنشیند، از چهارچوب دری عبور کند یا از پله‌هایی شلوغ، بالا برود چون در ذهن او، همه با خود فکر می‌کنند که بیش از آن که باید جای دیگران را اشغال کرده است. زن بودن، این مشکل را دو چندان می‌کند. چون علاوه بر مساله‌ی اشغال فضا، یک زن، می‌بایست زیبا و دلربا نیز باشد. این همان نقطه‌ای است که می‌تواند رکسان را از زن بودن خود منزجر کند یا از طرف دیگر این فکر را به سرش بیاندازد که با وجود تمایل فزاینده‌اش به مد، به اندازه‌ی کافی زن نیست که حق داشته باشد مثلا آرایش کند، لاک بزند یا لباسی آف شولدر بپوشد. و سرانجام این حس طرد شدن و بی‌ارزشی، تنها جنبه‌ی ذهنی ندارد بلکه جامعه نمودهای علنی خود را روز به روز بیشتر به زنی چاق نشان می‌دهد. او، از تجربه‌هایی می‌گوید که هر بار در استفاده از هواپیماهای اکونومیک در برخورد با مردم دارد که بی‌رودربایستی چاقی او را به یادش می‌آورند، صندلی کافه و رستوران‌هایی که کوچک‌تر از اندازه‌ی او هستند و نشستن بر روی آن‌ها تنش را کبود می‌کند و سن آمفی تئاترهایی که برای سخنرانی‌هایش مجبور است به روی آن‌ها برود اما نه پله‌ای برای او در نظر گرفته شده و نه ارتفاع آن‌ها به قدری است که بتواند پایش را بلند کند و بالا برود. فضای شهری، انسان‌های چاق را هرگز در نظر نگرفته است. همه‌ی این‌ها، چیزی است که این «فمینیست بد» خودخوانده را، به یک فمینیست تبدیل کند: اقلیت بودن. او می‌گوید برخوردی که انسان‌ها در جامعه با او به عنوان زنی چاق دارند، او را می‌دارد تا به سرنوشت سایر افرادی که در موضع ضعف هستند، علاقمند شود. و زن‌ها، با وجود اقلیت نبودن از نظر کمیت، قطعاً در موضع ضعف قرار دارند. این کتاب، نه برای زنان یا افرادی که از اضافه وزن برخوردارند، که برای تمامی افرادی که از سرخوردگی در شخصیت‌شان رنج می‌برند، به نوعی در جامعه طرد می‌شوند، یا عزت نفس‌شان را خدشه‌دار می‌بینند، نویدی از آزادی است.🍀💫
fariba313
ممنون از توضیحاتتون🌸

حجم

۲۶۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

حجم

۲۶۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد