نظرات درباره کتاب پژواک و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
کتاب پژواک اثر نیل شوسترمن

نظرات کاربران درباره کتاب پژواک

۴٫۵
(۷۳)
ک.ت.ا.ب
عالی. همین. بریم سراغ نقد. نقاط قوت:۱.ترجمه محشر آرزو مقدس. ۲.پیچش های داستانی عالی. ۳.تکنیک های ناب برای فهماندن تحریف تاریخ(منظورم منشور پژواک، تفسیر های سمفونیوس، و تحلیل های کداست. داس ها گوشت بدن قربانیانشان را می خوردند؟!؟! وات؟!) ۴. رند و کنستانتین. این دو تا جزو بهترین شخصیت های خاکستری هستند که من میشناسم. ۵.هر چی دیوونه هس تو دنیا، پیش گدارد درس دیوونگی خونده! مرد مئومن(ببخشیید گوشیم حمزه روی و نداره) قرار بود یه نفرو بکشی! نه ۱۰ هزار نفرو! ۶.واقعا شوسترمن مغز سادیستیکی داره. کسی که یه همچین شخصیت سادیستیکی(گدارد) رو خلق می کنه، ایده سادیستی زیاد داره. ۷.طراحس روی جلد محشر. ۸.پیشینه ی گدارد خیلی پیچ در پیچه. ۹.اتفاقات‌ آب سنگ حلقوی مارشال(سرزمین نود) ۱۰.*** ی ابر تندر؟؟ وات؟!؟!این دیگه به عقل هیچ کس نمی رسید! هیچ کس! ۱۱.تو کی بشریت رو می بخشی؟ -به وقتش. -پس به وقتش. .............................................................................................................. نقطه ضعف: سانسور(سر قضیه ای که توی مورد ۱۰ نقاط قوت گفتم. که البته اونم مجبور بوده نویسنده.ولی نقطه ضعفه دیگه) ۱۱ امتیاز مثبت، و ۱ امتیاز منفی. نتیجه: ۱۰ امتیاز. اگه درکش کنید و لذت ببرید: کتابخون حرفه ای هستید، یا لااقل دارید به اون درجه می رسید. اگه درکش نکنید و لذت نبرید: کتابخون بسیار تازه کاری هستید، یا این که نخیلاتتون در حد قصه های پریانه. ‌‌‌‌‌ پایان. (از قبلی (همون رود و اینا) بهتره، نه؟)
سلمان
اگه واقعا می‌خواین بدونین سانسورش چیه برین کتاب رو بخونین چون بعضیا تو طاقچه دلشون نمی‌خواد تا کل داستان این کتاب واسشون اسپویل بشه !
Nix
ببخشید سانسور شماره ده چیه؟
امیررضا عارف نیا
نقد های جالبی داری داخل کتاب هات نقد هاتو دوست دارم خیلی عالی هستم ممنون از تو
StarShadow
اولاش که داشتم داس مرگ رو میخوندم با خودم میگفتم ایول بالاخره با یه کتاب خفن که از معیارهای بچگانه پرتقال جدا هست روبه رو شدم و واقعا هم با تموم کتابای پرتقال فرق داشت اما دوجلد بعدش با اینکه واقعا داستان پردازی خلاقانه ای داشت از جذابیت کمتری برخوردار بود که البته طبیعیه چون بیشتر اوقات در یک مجموعه مطرح اثر اول شاهکاره و بقیش نیمه شاهکار. درکل مجموعه ای جذاب با کلی ایده های جدید و خفن بود. اما اونچه باعث ضعیف تر شدن کتاب دوم و سوم نسبت به کتاب اول میشه، ۱-تغییر ناگهانی شخصیت کرکترهای داستانه. مثلا در جلد اول گدارد یه داس منطقی به شدت روانی بود که کارای وحشتناکی میکرد؛در ادامه با اینکه توطئه های خفنش همواره پابرجا هست اما معلومه به خوبی روش کار نشده. کرکتر بعدی داس رنده اگه توجه کنید تمام بدبختیای روئن و سیترا از گور این عفریته بلند میشه انقدر که آین در بدبخت کردن اینا نقش داشت گدارد نداشت همونطور که در اولین انجمن اون بود که پیشنهاد داد در اخر هرکس داس شد اون یکی رو خوشه چینی کنه.(البته ممکنه اینم تقصیر گدارد بوده باشه) علاوه بر اینها رند یه داس روان پریش عوضی بود که هیچ کس رو به چپشم نمیگرفت و خیلی هم بیرحم و قوی بود اما یه دفعه دارای روحیات لطیف میشه و به بقیه اهمیت میده نمیدونم بخاطر سانسوره یا چی چون آین و روئن حتی چندان دیالوگ زیادی باهمم نداشتن که آین از اینکه روئن بهش اسیب زده بوده احساساتی میشه. آین در جلد اول به همون اندازه روانی به نظر میرسه که گدارد هست ولی در جلد سوم ما شاهد این هستیم که سعی میکنه جلوی خشونت های گدارد رو بگیره(شاید بخاطر اشنایی با تایگره) ۲-به نظرم یکی از دلایل جذابیت بیشتر جلد اول داشتن شخصیت اصلی های واحد هست اما در بقیه جلدها وجود چندتا کرکتر و روایت داستانشون باهم و جداگونه باعث میشه نقش بعضی از شخصیت اصلی ها که طبیعتا باید اصلی تر باشن مثل روئن کمرنگ تر بشه. روئن علنا هیچ کار خاصی انجام نداد و همچین نقش کلیدی مثل گریسون،اناستازیا و... نداره. حتی نقش داس کنستانتین یا منیره و سیدنی هم در اهداف داستان که کرکترها براشون تلاش میکنن بیشتره. روئن به جای عنصر اصلی شبیه شخصیت فرعی هست که ممکنه شخصیت اصلی بهش علاقه پیدا کنه. ۳-جمع بندی داستان میتونست بهتر باشه ۴-کسانی که روی روند اصلی داستان بیشتر حساسن و به جزئیات توجه نمیکنن ممکنه بعضی قسمت ها براشون حوصله سربر باشه در واقع کتابی بود که ارزش خوندن رو داشت و چندتا ایراد جزئی باعث نمیشه داستان پردازی و اتفاقات هیجان انگیزش نادیده گرفته بشه
Yasna Azizi
سلام به نظرم کتاب خوب های بد بدهای خوب رو هم بخون
StarShadow
کاربر ۵۷۲۵۷۲۳ بیشتر بدنش مال تایگر بود کلش(مغزش) که مال خودش بود.😂 البته تا حدودی باهاتون موافقم اما بازم از گدارد انتظار عملکرد بهتری داشتم😔🥲
StarShadow
کاربر ۵۳۴۷۸۶۰ بله نظرتون درسته. چون کتاب سانسور شده، رابطه ی تایگر و داس رند به خوبی نشون داده نمیشه و باعث شده اینکه چجوری عشق باعث تحول رند شد در ابهام بمونه. شایدم توی نسخه اصلی هم خود نویسنده زیاد روی این موضوع مانور نداده باشه ولی به هرحال به نظرم در دوحالتش باید بیشتر رو این موضوع کار میشد تا تحول رند تاثیرگذار تر بشه
a_b_a
انسجام دو قسمت قبلی و نداشت ؛ شخصیت ها تو کتاب اخر سایه ای از کاراکتر ها نیستن کتاب پایان بدی نداره اما به هیچ وجه پایانی در خور دو جلد قبلی نداره و همین یه سرو گردن پایین تر از اون دو قرارش می ده البته سلیقه هم دخیله ولی کلا تمام شخصیت ها دچار افت فاحشی می شن ؛ به خصوص نقش منفی داستان که ازش رفته رفته هیچی نمی مونه ؛ فک کن یه چیزه زیبا خلق می کنی با کلی داستان و شخصیت بهشون لایه لایه هویت می دی ؛ بعد بهشون کاری برای انجام دادن نمی دی ؛ شاید خیلی مدرن دوست داشته بهش کتابش پایان بده ؛ اما اتفاق نمی افته انگار تمام شخصیت ها خلق شدن که تماشاچی سکناس پایانی کتاب باشن اگر جلد اول نمره ۷تا۸ و جلد دوم نمره ۸تا نه رو بگیره جلد پایانی در بهترین حالت بین ۶_۷ رو می گیره
♡army♡V
وای منم خیلی خوشحالم
Nepenthe
نیل شوسترمن اعلام کرده جلد آخر (چهارم) بزودی به چاپ میرسه، و قرارها از کل مجموعه فیلم بسازن اصا خیلی خوشحالم
Nix
کلا انگار نویسنده بعد دو جلد اول توی جلد سوم کاملا افت کرد و خواست زودتر تمومش کنه
پاییز
خب. این مجموعه هم امروز تموم شد. و واقعا تجربه عالی ای بود خاطره خوندن این مجموعه، توی شهریور و مهر 1400 ذهن من ثبت میشه:) بعد از خوندنش میل عجیبی به روزمره نویسی دارم و بعد از سالها افکارم و روزانه مینویسم. نوع پیچش های داستان و ایده خارق العاده نویسنده رو خیلی پسندیدم. اولین بار بود که کتابی آخر الزمانی میخوندم که به جای نابود شدن همه چی، همه چی بهتر و بهتر شده بود. تو بقیه شون بشر و علم و فناوری پیشرفت کرده بود. اما همه چیز این کمال رو نداشت. جای فکر کردن زیادی هم داشت. از اینکه بالافاصله بعد از تموم شدن کتاب نظرم رو بنویسم خوشم نمیاد. ترجیح میدم یک مدت بگذره تا حس و حال اولیه و هیجانم کم بشه و عادلانه بنویسم. اما در مورد این مجموعه نتونستم به میلم برای اینکه بگم این کتاب ها چقد برام جذاب بودن مقابله کنم. من بین همه جلد ها، جلد اول رو بیشتر دوست داشتم. چون با ایده اولیه داستان مواجه شده بودیم و برامون خیلی نو بود. ولی تو کامنت ها دیدم دوستان گفتن شخصیت های اصلی تو سایه بودن. من اینو خیلی قبول ندارم. به نظرم به اندازه لازم تو متن بودن و خب شخصیت های اساسی داستانش فقط یکی دو تا نبودن که. هرکدوم نقش منحصر به فرد خودشو داشت. شخصیت گریسون و دوس داشتم. و اینکه ابر تندر باهاش حرف می‌زد برام خیلی دلنشین بود. تجربه دقت ابر تندر به نفس های آروم گریسون تو خواب هم دوست داشتنی بود :)) ابر پرسا به نظرم شخصیت جسور و هیجان انگیزی داشت. و فارااادی :) استاد مهربون و ثابت قدم. تا آخرش دوستش داشتم. همش منتظر بودم گزنوکراتس رو هم تو آوار های مانا پیدا کنن در حالی که ردای جواهر نشانش اونو برده کف دریا و موجب شده حیوون ها بهش آسیب نرسونن. و هنوز باورم نمیشه این قسمت ماری رو دیگه نداشتیم کلا. داس دوست داشتنی :) پوزوئلو هم شخصیت جذابی بود.
Alibakhtiyari.1
خواهر قربونت برم مینوشتی قراره همه چیو اسگپویل کنی که نخونیم😂
zaimnibr121
عالیه واقعا ولی از لحاظ روحی به شدت دوس دارم برم تا خود نیویورک و یه دونه بزنم تو گوش نیل شوسترمن و برگردم😂😑
مارال
چرا؟ چیکار با شوسترمن بیچاره داری؟ 😕😂
i._.shayan
کتاب سوم مجموعه داس مرگ: پژواک قبل از شروع بگم اگه راجع به این مجموعه نمیدونید میتونید به بررسی و توضیح‌های قبلیم راجع به کتاب اول و دوم مراجعه کنید که توی اونا موضوع، تم و مسیری که کتاب میره رو توضیح دادم ولی اگه هنوزم مطمئن نیستید هنوز که چرا باید این مجموعه رو بخونید، بزارید فقط به چندتا از دلایل اشاره کنم : ایده‌ی بی‌نظیر، یکی از بهترین هوش‌های مصنوعی دنیای ادبیات، پرداخت مناسب به ایده از کتاب دوم، دنیا سازی فوق‌العاده، پیچش‌های داستانی شگفت انگیز و درنهایت با کتاب سوم میتونید یک پایان بندی قدرت مند و رستگارانه رو هم به لیست بالا اضافه کنید. اما درباره‌ی خود کتاب سوم دقیقا مثل کتاب قبلی، این کتاب هم مسیر گسترش دنیای داستان رو پیش میگیره و با مقدار زیادی سیاست و مذهب، داس‌شهر های جدید و کارکترهای جدید روبروییم نتیجه‌ی این گسترش، پرداخت به بخش‌های کمتر پرداخته شده توی کتاب‌های قبلیه که میتونه تا حدودی گاهی خسته کننده باشه و گاهی شگفت آور، خسته کننده از این جهت که بخش اعظمی از این دنیا سازی صرفا برای به رخ کشیدن دنیای کتابه و تاثیر چندانی روی کارکترها و داستان اصلی نداره و شگفت انگیز به این دلیل که اگه علاقه به دنیا سازی این کتاب داشته باشید این کتاب ناامیدتون نمیکنه و پر از جزییات ریز و خارق العاده از چیزاییه که دلتون میخواد بیشتر راجع بهشون بدونید شاید بهترین بخش برای من درست مثل کتاب های قبلی اون متنی بود که بین فصل ها نوشته شده بود و نوشته‌های پژواکیان در آینده بود، نویسنده به طرز هوشمندانه‌ای با استفاده‌ از پژواک و پژواکیان، مذهب رو گوشه‌ی رینگ میذاره تا سوالات اساسی‌ای رو از مخاطبش بپرسه، باور داشتن چیه، پیامبر چه کسیه، کتاب عهد جدید و عتیق چطور نوشته شدن و درنهایت مذهب بازیچه‌ی چه کسانیه؟ بزرگ ترین افت کتاب آخر قطعا کارکترهای پا در هوای اونه که تبدیل به سه دسته میشن دسته اول اون‌هایی که تو کتاب های قبلی بودن و شخصیتشون توی این کتاب بدون هیچ پیشرفتی ثابت میمونه و در اکثر داستان غایبن دسته دوم کسایی که تو کتابای قبلی بودن ولی به الزام برای پیش برد داستان شخصیتشون تغییر کرده (ضعیف شدن) شخصیت های جدید کتاب سوم که همه عملا هیچ شخصیتی ندارن درباره پایان بندی باید بگم که من لذت بردم درسته به اندازه قسمت اول و دوم فک برانداز نبود و کاکترها تماشاچی اتفاقات بودن ولی نکته‌ی پایان بندی کتاب سوم همینه ما همیشه نمیتونیم کنترل اوضاع رو تو دستامون داشته باشیم و گاهی باید با جریان پیش بریم و صرفا "زندگی کنیم" در نهایت باید بگم کیفیت داستان گویی کتاب آخر برای من بالا بود ولی افت های مشخص از کتاب دوم باعث میشه نتونم بهش امتیاز کاملو بدم ولی هنوزم به عنوان یکی از بهترین مجموعه های فانتزی که خوندم ازش یاد خواهم کرد
A
جلد چهارم هم همین امسال اومده. انگلیسی بلدین بخونیدش
Narges
❌هشدار اسپویل❌ چند دقیقه پیش این کتابو تموم کردم و الان قلبم داره از عشق به این کتاب منفجر میشه. عاااااالی بود. محشررر بود. هرچی بگم کم گفتم. به شدت دوستش داشتم. انگار چند ساله که دارم با این کتاب زندگی میکنم. حین خوندن خیلی نگران اخرش بودم. میترسیدم که پایانش مورد علاقم نباشه و با بدنه ی جذاب کتاب جور نشه. به نظر من که عالی تموم شد 🥺. فقط من ی سوال دارم. اگر کسی کتابو کامل خونده ممنون میشم جواب بده. چرا گریسون ارتباطش رو با ابرتندر قطع کرد؟؟ برای چی انقدر این قضیه براش مهم بود که ابرتندر بدون اجازه وارد بدن جری شده؟ و اینکه اصلا دلیلش ازینکه وارد بدن جری بشه چی بود؟ (بیشتر از ی سوال شد 😬) چرا حس میکنم کتابو کامل نخوندم که جواب اینارو نمیدونم😂
tata.b
دلیل اینکه رفته بود تو بدن جری، تجربه شخصی زیست محیطی برای خلق ابر پرسا بود، و به نظر من گریسون نمیخواست دیگه پژواک باشه و زودتر میخواست ابر تندر با مردم آشتی کنه برای همین شرط گذاشت که هروقت ابر تندر بشریت رو بخشید اون هم ابر تندر رو میبخشه
فاطمه.م
فکر کنم گریسون از پسر محبوب ابرتندر بودن خسته شده بود، می خواست دیگه پژواک نباشد و برای اینکه پژواک نباشد باید پیوندش با ابرتندر را می گسست.
مرصاد
فکر کنم گریسون میخواست تا ابر تندر از جری شخصاً معذرت خواهی کنه اما ابر تندر گفت نابابه و گریسون هم گفت که پس تا بقیه نابابن منم نابابم
مارال
کلی منتظر پژواک موندم تا بالاخره ترجمه شد. ولی وقتی خوندمش دیدم که جذابیت جلد های قبلو نداشت. انگار نویسنده عجله داشته برای اینکه رمانو زودتر تموم کنه. به هر حال خوب بود ولی کیفیت دو جلد قبلو نداشت.جلد اولش که دوران کارآموزی سیترا و روئن رو بیان کرده بود، فوق العاده بود. جلد دومش که آناستازیا و لوسیفر به چالش کشیده می شن هم محشررر بود.ولی این جلد چند تا ایراد داشت... لذتی که با خوندن جلد اول و دوم تجربه می کردمو در این جلد کمتر احساس کردم... توی این جلد روئن هیچ نقش خاصی نداشت، الکی ی سالن هم به خاطرش خوشه چینی شد، آخرش هم نقش خاصی در ماجرا نداشت! سرنوشت استریدو مشخص نکرد... خلاصه خوب بود ولی نه عالی... بیچاره مندوزا، درسته به گریسون خیانت کرد و رفت پیش گدارد ولی رند هم نباید اونو توی هواپیما ول می کرد...
StarShadow
فقط با اون قسمت که روئن نقش خاصی نداشت موافقم
tata.b
یعنی چی الکی یه سالن خوشه چینی شدن نکنه یادتون رفته که همه ی کسایی که خوشه چینی شدند اومده بودند که زنده زنده سوختن روئن رو نگاه کنن . بعد میگید که روئن توی پایان هیچ نقشی نداشت ولی اگه کتاب رو خونده باشید میفهمید که هیچ کس توی پایان نقشی نداشت بلکه اون راهکار داس های نخستین به دادشون رسید و من که آخرشو دوست داشتم 👌👌👌 ولی واقعا نفهمیدید که منشور پژواک و تحلیل سمفونیوس در سیاره آوایی ها بود و منشور پژواک رو استرید نوشته بود واقعا که عالی بود
فاطمه.م
اتفاقا سرنوشت آسترید هم مشخص شد، به طور غیرمستقیم نشان داد موفق شده و سیاره آواییان را ساخته و اون نقل قول های مسخره انجیلی در بخش پژواک، در حقیقت انجیل و تفاسیرش در سیاره آواییان است به همین دلیل درباره داس ها و جهان پسامیرایی زمین چیز خاصی نمی دانستند و چرند می گفتند. این قسمت شوخی با انجیل و مسیح با توجه به موفقیت آسترید معنا داشت.
•°•(TF)•°•
واااای. پژواک بالاخره موجود شد💖 عالیه✅
A
از همه لحاظ عالی بود. جلد چهارمش هم در راهه
A
داستان سیترا و روئن همینجا تموم میشه ولی مجموعه داس مرگ همینجا تموم نمیشه. احتمالا شخصیت های جدید داره. اواسط آبان ماه منتظرش باش
حیدر
جدی؟ تو سه جلد تموم نمیشه داستان؟؟
sana
کتاب خیلی باحال بود من هر سه جلد رو مطالعه کردم خیلی کتاب جذابه من خودم خیلی دوستش دارم
HHKHHA
اصلا با کسانی که گفتن ضعیف تر از ۲ کتاب قبلی بود موافق نیستم. هر ۳ کتاب در اوج بودند و تا پایان هم در اوج ماندند. داستان پژواک اینقدر جذابه که نمیتونید خوندنو رها کنید. مجموعه داس تجربه بسیار شیرینی بود و ماندگار خواهد بود برای من. حتما حتما توصیش میکنم.
Fateme Soltani
من عاشق کتاب های علمی تخیلی ام اما خیلی کم پیش میاد واقعا یه کتاب علمی تخیلی اینجوری من رو دیوونه کنه . تا الان چند تا کتاب خوندم که واقعا شیفته ام کرده و اگر بتونم بین درسام وقت بازم کنم حتما از اول دوباره می خونمشون . یکی از اون ها مجموعه داس مرگ که هر سه کتابش داستان جدید و جذابی داره و از هر نوع حال و هوایی هم توش هست (از ایناس که تا سه تا کتابش رو نخونی آروم نمیگیگیری) (: اگر بخوام بهت کتاب معرفی کنم ترتیب کتاب هایی که دیوونشونم اینه : ۱- ماده تاریکی ۲- مجموعه داس مرگ ۳- فرعون ۴- مجموعه سنتشکن(جلد سومش رو زیاد دوست نداشتم) ۵- یکی از ما دروغ میگوید. ببین انقدر داستان به این گستردگی رو قشنگ تموم کرد که من هنوز باورم نمیشه تموم شده چون می بینی بعضی از کتاب ها خیلی داستان نابی دارن اما نویسنده از دستش در میره و نمی تونه جمعش کنه اما این مجموعه اینجوری نبود. گویش هر سه کتاب باهم فرق می کرد و جایی تو داستان میرسه که نمی تونی پیش بینی کنی ، یهو میبینی نویسنده به قشنگ ترین حالت ممکن به تمام سوالاتت پاسخ میده . خیلی قشنگ بود 😢
(...T...)
سلام :))) منم ماده تاریک رو خوندم و باید بگم واقعاااا فوووووق خفنه . مجموعه گسسته نوشته نیل شوسترمن نویسنده مجموعه داس مرگ رو هم بخونید. عاااااااااالیه . من خودم جلد اولش رو خوندم ، خیییلی خوبه . مطمئنم پشیمون نمیشید. 😌❤️
آیناز ر
خوب بود از ساده به تصویر کشیدن مرگ خوشم نیومد اخرین جلد هس ولی ته داستان یه جوریه که میشه ادامه داد تمام هوشمندی های ربات ابر تندر برای ساختن دنیای بهتر ایده های خوب باحالی بودن
M.M
کتاب بسیار خوب بود هر سه جلد فوق العاده بود در این جلد نویسنده کمی زیاده روی کرده بود و بعضی قسمت های داستان رو بدون اینکه نیاز باشند آب و تاب داده بود بدون هیچ دلیلی❗انگار فقط اینکار ها رو کرده بود تا نویسنده رو به فکر اضافی فرو ببره یا اثرش رو در ذهن ما جاودانه تر کنه به هرحال رنج های بیخودی ای رو به نویسنده متحمل میکرد ولی درس های زیادی هم داشت 🔴🔴خطر اسپویل🔴🔴 برای مثال دلیلی نداشت روئن پس از این همه دوری از سیترا دوباره 100 سال از سیترا دور بمونه ولی خب انتخابش به اینکه زنده بمونه ارزشمند بود و درس ارزشمندی داشت و ارزش زندگی تنهایی و بدون دلیل رو به نمایش میگذاشت. یا استرید لازم نبود این همه رنج رو متحمل بشه ولی در عوض ارزش دین و ایمان رو نشون داد. ولی قهر کردن گریسون کاملا بی دلیل و لوس و بچگانه بود😂. به هرحال بد نیست ادم خودش تنها و کمی هم بجای حرف زدن و متکی بودن به دیگران به خودش متکی باشه و با درونش ارتباط برقرار کنه به همین دلیل انتخاب ابر تندر برای سکوت و انتخاب گریسون برای ناباب شدنش رو تحسین میکنم ولی نباید گریسون از روی کینه قهر میکرد و.....
📚Tooba Mrgh📚
اول از همه؛ کتابی بود که با توجه به همه چیز ها موضوع به شدت متفاوتی داشته و من واقعا با تخیل نویسنده حال کردم بعد اینکه می دونستید قراره فیلمش ساخته بشه؟؟؟(ته کتاب نوشته) و اگر ساخته بشه بی نظیر میشه و بعد از همه صحبت ها در مورد قلم نویسنده و خود داستان ترجمه، من واقعا دنیای خودمون رو به اون دنیا ترجیح میدم.
گمشده در دنیای کتاب ها :(
کتاب «پژواک» رمانی نوشته ی «نیل شوسترمن» است که نخستین بار در سال 2019 به انتشار رسید. سه سال پس از اتفاقات کتاب قبلی، «گدارد» اکنون کنترل مناطق «مید-مریکا» را به دست گرفته، و با مشت آهنین و قوانین سختگیرانه و جدیدش، به سرعت در حال تصاحب تمام مناطق در «نورث-مریکا» است. «ابر تندر» همچنان با کسی صحبت نمی کند—البته به جز «گریسون تالیور» که به ناچار پذیرفته به عنوان نوعی رهبر و پیام آور، ایفای نقش کند. «فارادی» به همراه «منیره» بر فراز جزیره ای مرجانی پرواز می کنند که حتی «ابر تندر» نیز چیزی از آن نمی داند. پس از مدتی، اتاقکی حاوی بدن های منجمد دو «داس مرگ» گمشده، از اعماق بقایای «اندورا» بیرون کشیده می شود. این دو «داس مرگ» گمشده چه کسانی هستند؟
Sara
این هم از اخرین جلد ، بالاخره تموم شد و یکمی هم با تموم شدنش ناراحت شدم. اما خب با توجه به پایان داستان، که معلومه میتونه ادامه داشته باشه، جلد چهارم هم نوشته میشه و امیدوارم زودتررر بیاد. این جلد هم جذاب بود مثل دو جلد قبلی و خوندش هم برام لذت بخش بود در کل خوب بود اما خب میشه گفت دو جلد قبلی یک سر و گردن از این جلد بالاتر بودن امیدوارم این کتاب رو بخونید و از خوندنش لذت ببرید
fatemeh*bahari
قسمت سوم و آخر کتابهاست. من که از خوندنش لذت بردم. اخر کتاب گفته قراره یه فیلم سینمایی هم ازش ساخته شه که جالب بود.
Emy tes
کشش خوبی داشت ولی گاهی اوقات خسته کننده بود و همش دلم میخواست سریع به فصل جدید برم. کتاب پایان غیر منتظره ای داشت. حداقل تو دو جلد اول واقعا فکر نمیکردم همچین پایانی داشته باشه. خیلی دوست دارم بدونم جلد بعدی هم داره یا نه؟

حجم

۶۱۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

حجم

۶۱۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد