نظرات کاربران درباره کتاب تو مرد نیستی

این کتاب سرگذشت زنانی رو میگه که با وجود دوری از وطن ولی همچنان سنتهای غلط و افراطی شون رو حفظ کردن. محور داستان اسرا، دختر ۱۷ ساله ایه که علیرغم رضایت خودش و به اجبار والدینش ازدواج کرده و از فلسطین به آمریکا مهاجرت میکنه.از نکات مهم یکی نوع بینش خانواده ها به جنسیت دختر و رفتار ناشایست با اونه. حفظ سنتهای غلط و افراطی، نگاه به دختر به عنوان کسی که متعلق به خانواده پدری نیست، زن مانند ابزار و وسیله ایه که بایستی باعث خوشحالی از شوهرش بشه و در هر حال از اون اطاعت کنه، حتی در صورت کتک خوردن هم اجازه اعتراض نداره، مادرشوهر اسرا که مدام به دنبال اینه تا همسری برای دخترش پیدا کنه و از دستش خلاص بشه،عدم اهمیت به تحصیل و آسایش زنان. یه نکته مهم دیگه وجود عنصری به نام ترس در جای جای داستان و زندگی اسراست. ترسی که هیچ وقت رهاش نمیکنه و حتی اجازه زندگی مناسب رو به اون نمیده. این ترس وارد حالت افراطی شده و حتی ممکنه رو اعصاب خواننده هم اثر بزاره، منفعل بودن، خود را به دست تقدیر سپردن، اینکه مهم باشه دیگران در موردت چه فکری میکنن و برای کسب رضایت دیگران زندگی کردن از موارد منفی زندگی شخصیت اول داستان هست، نکته دیگه شخصیت مادران در داستان هست، اینکه یک زن، در وهله اول یک دختر هست و بعد ها میشه مادر. طرز تفکر غلط اگر اصلاح نشه حتی از طریق مادری که خودش آزار و اذیت دیده هم به دخترش منتقل میشه و هیچ تلاشی در جهت اصلاح این تفکرات نامناسب ندارن. مادر اسرا، خود اسرا و دیا دختر اسرا. سه نسل از زنان که به دلیل ترس و آداب و رسوم غلط، شیوه نادرستی رو به دخترانشون منتقل کردن. اما دیا دختر اسرا با اطلاعاتی که از زندگی مادرش به دست میاره در نهایت میتونه راهش رو انتخاب کرده و از اون آداب افراطی فاصله بگیره و سراغ کار مورد علاقه خودش بره. جایی نویسنده گفته بود این کتاب رو از حالت های مختلف زندگی خودش نوشته. وقتی کوچیک بوده و میخواسته در کنار برادرانش و پسرخاله هاش و مثل اونا بازی کنه مادربزرگش اعتراض میکرده که تو مرد نیستی و نمیتونی مثل اونا باشی.