بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاطرات یک تابستان | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاطرات یک تابستان

بریده‌هایی از کتاب خاطرات یک تابستان

نویسنده:ککلا مگون
امتیاز:
۴.۲از ۱۲ رأی
۴٫۲
(۱۲)
«مهم نیست که دلتون برای کی تنگ می‌شه. از ذهنتون بندازینش بیرون. دیگه هیچ‌وقت نمی‌بینینش.»
Molaei
یه چیز گنده. آرزوتون چیه؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
وقتی هیچ‌کس دیگری متوجه خاص بودنت نیست، چطور می‌شود به راهت ادامه بدهی و مطمئن باشی که خاص هستی؟ چطور می‌شود بفهمی لیاقت چیزی را داری که بقیه حتی احساسش هم نمی‌کنند؟ چطور می‌شود بفهمی که فراتر از پوستت هستی؟ حتی فراتر از اتاق خودت، یا فراتر از خانه‌ات یا شهرت؟
کاربر... :)
جالب بود. گاهی استایکس جوری اشتیاق داشت که انگار معامله همه‌چیزش بود. اما گاهی اوقات کاملاً می‌زد به در بی‌خیالی و با خودش فکر می‌کرد بالاخره یک‌چیزی می‌شود. همین‌قدر راحت. همین‌قدر سرخوش. راحت می‌شد با این آرامش استایکس همراه شد. راحت می‌شد طعم ناراضی بودن از زندگی را فراموش کرد. طعم عادی بودن را.
کاربر... :)
حس آن لحظه مثل روز تعطیل بود، مثل گرمای تابستان، مثل ماجراجویی. حسش به‌بزرگی آسمان بالای سرمان بود و به‌سفتی زمین زیر پایمان. حسش مثل صدای وزش باد میان کاکل‌های ذرت و یک قدم نزدیک‌تر شدن به رؤیای دست‌نیافتنی‌مان بود.
کاربر... :)

حجم

۱۹۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

حجم

۱۹۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۶۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد