بریدههایی از کتاب می گفت...
۵٫۰
(۲)
شاد بودن یک اتفاق نیست، یک تصمیم است. تا تصمیم نگیری که شاد باشی، دلخواه نبودن رنگ اتاقت هم اشکت را درمیآورد.
یك رهگذر
دنیا جای بهتری میشد اگر بهجای پیدا کردن عیبهای دیگران و نقد کردنشان میگشتیم و عیبهای خودمان را پیدا میکردیم و درستشان میکردیم. اینجوری شاید دنیا پر میشد از آدمهای بیعیب.
یك رهگذر
بهترین سبک زندگی را میتوانم در دو جمله خلاصه کنم.
از هیچکس هیچ توقعی نداشته باش، از همه توقع هر چیزی را داشته باش.
... بدترین اتفاقات زمانی بر سر قلبمان میآید که شروع میکنیم به توقع داشتن از آدمها.
توقع به اینکه دوستمان داشته باشند، توقع به اینکه دروغ نگویند، و توقع به خیلی چیزهای دیگر و این شروع دلشکستگیهایمان است.
یك رهگذر
کلاً قلب عضو زبان نفهمی است. میگردد و درست کسی را پیدا میکند که رسیدن به هم و ما شدنمان فقط توی خواب میسر میشود. انگار که آزار دارد تا آخر عمر هم خودش درد بکشد هم صاحبش. البته حق دارد نفهمد. اگر میفهمید که اسمش قلب نبود، میشد مغز.
کلاً انگار قلب مسئول پیدا کردن دست نیافتنیهاست.
یك رهگذر
ما خدای قضاوتیم. از کوچکترین چیزها هم برای قضاوت کردن نمیگذریم. قضاوتهایمان هم همیشه بد است. کافی است یک نفر ته خیار را بخورد. در جا محکوم میشود به خساست که آی مردم هوار از ته خیارش هم نگذشته. به من هم نگاه نکن که حالا دارم این را میگویم. خودم هم زیاد قضاوت میکنم. کافی است یک نفر یک کار خوب بکند و یکبار به زبانش بیاورد. در ذهن من تا ابد محکوم میشود به ریاکار. کلاً قضاوت عضو جدانشدنی زندگی ماست؛ و باور کن اگر نیمی از وقتی که صرف قضاوت میکردیم صرف خودمان میکردیم قطعاً خوشحال بودیم.
یك رهگذر
من عاشق اینم که آدمهای بد عاشقم شوند. فکر کن یک آدم بد که همه را آزار میدهد جز من؛
خوشحالی کسی برایش مهم نیست جز من؛
آرامش هیچکس برایش مهم نیست جز من. من، من، من، فقط من. جذاب نیست؟ یک نفر که برای همه بد است و برای من بیآزارترین.
یك رهگذر
گاهی آنقدر در گذشته غرق میشوی و حسرت میخوری که چرا قدر بعضی چیزها را ندانستهایی که الانات را هم از دست میدهی.
یك رهگذر
من آدم خوشبختی هستم. چون هنوز چندنفری در زندگیام هستند که خوب بودنم برایشان مهم است. تعریف خوشبختی چه چیزی میتواند باشد بیشتر از اینکه بدانی کسی در جایی دوستت دارد.
یك رهگذر
اگر کسی عیبهای ظاهریات را به رویت آورد ناراحت نشو. شاید او با به زبان آوردن آنها میخواهد عیبهای خودش را به دست فراموشی بسپارد و به خودش بقبولاند از خیلیهای دیگر بیعیبتر است. حتی جای خوشحالی دارد اعتمادبهنفس دادن به کسی. بهشرط آنکه حرفهایش رویت تأثیر بد نگذارد.
یك رهگذر
آدمها با هم فرق دارند. توی یک خانواده یکی معمار میشود یکی بیکار. اینکه یک زن تو را رها کند و تو بگویی تمام زنها مثل هم هستند، یا یک مرد با تو بد رفتار کند و تو بگویی تمام مردها بد ذاتند در واقع ظلم به بشریت است. سنگ هم انواع مختلف دارد چه برسد به آدم.
یك رهگذر
با شاید و ایکاش فقط خودت را گول میزنی. فکر کن مثل احمقها بنشینی گوشهٔ خانه و هی بگویی، شاید مجبور بود ترکم کند؛
شاید هنوز کمی دوستم داشته باشد؛
ایکاش نمیرفت؛
ایکاش برگردد؛
ایکاش ایکاش ایکاش او میفهمد و برمیگردد؟
یك رهگذر
حجم
۱۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد