بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغازه خودکشی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

بریده‌هایی از کتاب مغازه خودکشی

نویسنده:ژان تولی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۲۹ رأی
۳٫۴
(۲۹)
پدرش که کنار میز گرد ناهارخوری ایستاده بود، چوپ‌پنبه را از بطری شامپاین بیرون کشید و دخترش را در حالی که لیوان‌های نوشیدنی را در دست داشت خطاب قرار داد: «سلام عزیزم، تبریک می‌گم، یک سال دیگه از عمرت کم شد و یک سال کم‌تر زندگی می‌کنی!»
Amin Rostami
مشت‌هایش را از عصبانیت گره کرد؛ چون دست و بشکن‌زدن برای او و شوهرش یک عمل زشت و ناپسند تلقی می‌شد و هیچ‌کس نباید در خانوادهٔ آن‌ها این کار را انجام می‌داد.
ha

حجم

۱۱۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۱۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد