من و بابی در سال ۱۹۵۴ با هم ازدواج کردیم و پس از این همه مدت دیگر میدانیم که خشم به معنای «دوستت ندارم» یا «طلاق میخواهم» نیست، بلکه به این معناست که «زخمی شدهام، به عشق نیاز دارم و از این که احساسم را با تو در میان بگذارم احساس ناامنی نمیکنم زیرا تو خویشاوند من هستی.» برخی اوقات رفتاری که با همدیگر داریم با جیغ و داد کودکی که به نیازش توجه نشده است، چندان تفاوتی ندارد.
alireza sadidi
من و بابی در سال ۱۹۵۴ با هم ازدواج کردیم و پس از این همه مدت دیگر میدانیم که خشم به معنای «دوستت ندارم» یا «طلاق میخواهم» نیست، بلکه به این معناست که «زخمی شدهام، به عشق نیاز دارم و از این که احساسم را با تو در میان بگذارم احساس ناامنی نمیکنم
alireza sadidi
من پیوسته از کارهای وحشتناک همسرم نظیر خاموش نکردن چراغهای دستشویی شاکی هستم و مرتب آنها را به او گوشزد میکنم. او نیز به من خاطرنشان میکند که زیادی تند غذا میخورم. در این ضمن گربهها هر دوی ما را به دلیل این اشتباهات و سایر کاستیهای مخوف میبخشند.
اگر بر روی دم یکی از گربهها پا بگذارم، او به من حمله نمیکند و به یادم نمیآورد که چند بار همین کار احمقانه را تکرار کردهام.
alireza sadidi
چرا آنها این همه بخشنده هستند و زندگی کردن با آنها چنین آسان است، در حالی که انسانها این اندازه سختگیر هستند؟ گمان میکنم، دلیل این است که آنها با دانشی به دنیا آمدهاند، که ما باید بیاموزیم. آنها میدانند چه کسی هستند و چرا به اینجا آمدهاند. آیا شما میدانید چرا زندگی به شما ارزانی شده است؟ هنگامی که این پرسش را به درستی پاسخ بدهید، زندگی شما دگرگون میگردد و نسبت به خود و دیگران پرمهرتر، پذیراتر و بخشندهتر خواهید شد.
alireza sadidi