بریدههایی از کتاب در ستایش اتلاف وقت
۴٫۱
(۱۸)
فروید مینویسد: «آرزوهای برآوردهنشده قدرت محرکهٔ پشت خیالپردازیها هستند.»
صبا بانو:)
به من میگفت: «زندگی کوتاهتر از آن است که وقتت را با آدمهایی بگذرانی که از بودن با آنها لذت نمیبری.»
Mina
برای نوجوان امریکاییِ مضطرب و افسردهٔ روی جلد مجلهٔ تایمز، اینترنت نامحدود است و حدومرز نمیشناسد. یک نوجوان، یا هر کدام از ما، بههیچوجه نمیتوانیم پابهپای آن پیش برویم و حتی نمیتوانیم پابهپای انبوه چیزهایی که دوستانمان برای ما میفرستند پیش برویم. ناگزیر دچار فومو میشویم و چون صفحهٔ دیجیتال جای واقعیت را گرفته و به معمار خلوتهای ما بدل شده است، همیشه از تنهایی میترسیم. برای ما تقریباً غیرممکن است تنها در اتاقی آرام بنشینیم و بیندیشیم که چه کسی هستیم. بزرگترین چیزی که از دست دادهایم در واقع خودمانایم.
esrafil aslani
یکی از واقعیتها این است که دنیای امروز سریعتر، برنامهریزیشدهتر، تکهتکهشدهتر، عجولانهتر، پُرسروصداتر، بیتابتر، مجهزتر و عمومیتر است. اگر بخواهم عبارت بهتری به کار ببرم، آن را «جهان بیقرار» مینامم
کاربر ۳۲۴۷۳۷۰
روانشناسان مدتهاست که میدانند خلاقیت در زمانهای بیبرنامه، موقع بازی، موقع «تفکر واگرا» و در گردشهای بیهدف شکوفا میشود.
پریسا پیروز
وقتی به خود درونیام گوش میدهم، صدای نفس کشیدن روحم را میشنوم. آن نفسها آنقدر ظریف و لطیف هستند که برای شنیدنشان نیاز به سکوت و آرامش دارم؛ نیاز به خلوت دارم. نیاز به فضاهای وسیع و ساکت در ذهنم دارم. نیاز به حریم خصوصی دارم. بدون تنفس و شنیدن صدای خودِ درونیام، زندانیِ دنیای مجهز و شلوغ پیرامونم هستم.
کاربر ۳۲۴۷۳۷۰
«بیحوصلگی ناشی از قیمت گذاشتن روی زمان، توانایی افراد در کسب شادی از تجربههای لذتبخش را تضعیف میکند.»
سروش
من بهندرت وقت «تلف میکنم» و اگر قرار باشد هر روز یکی دو ساعت را صرف رفتن به بازار کنم، قطعاً باید بدانم رفتوآمدم دقیقاً چهقدر طول میکشد و برنامهریزی میکنم که چهطور در راه به کتاب صوتی گوش بدهم.
مروارید ابراهیمیان
«در تنگنا قرار گرفتن» یا به بنبست رسیدن خودش دورهٔ مهمی است. در تنگنا قرار گرفتن کاتالیزور تخیل خلاق است و باعث تسریع آن میشود. وقتی در تنگنا قرار میگیریم، ذهنمان به طور گستردهای دنبال راهحلهای ممکن میگردد
منصوره جعفری
رومیهای باستان هم بین دو نوع متفاوت زمان تمایز قایل میشدند، نگوتیوم و اوتیوم. نگوتیوم زمانی بود که صرف کار و وظیفه میشد. زمان کسبوکار. اوتیوم زمان فراغت بود. زمانی که دور از شغل و کار سپری میشد. اوتیوم زمانی برای تأمل، مطالعه، نوشتن، اندیشیدن، فلسفهورزی و بازنگری در خود بود. سیسرون طی دورههایی که سرگرم مشاغل رسمی بود، از کارهای عمومی کناره میگرفت و از اوتیومِ خودش در نوشتن کتابهای فلسفی استفاده میکرد.
همانطور که در روستای ترامونگ چروم کشف کردم، ارتباط ما با زمان و کاربردهای آن میتواند از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار متفاوت باشد. بدون شک فناوریهای ارتباطی مدرن بر سرعت زندگی افزودهاند و زمان در دسترس برای تأملات را کاهش دادهاند. اما سایر عوامل فرهنگی و حتی جغرافیایی هم میتوانند مفهوم زمان را دستخوش تغییر کنند.
esrafil aslani
آنها به هنگام خلق یا کاویدن دنیاهای نو از تنهایی نیرو میگیرند. آنها نیاز به تنهایی دارند. و عادت ذهن به پذیرفتن و جستوجوی تنهایی را در خودشان پرورش دادهاند. گاهی برای اینکه نیازهای درونی خود را برآورده کنند، باید جامعهشان را پس بزنند.
zeyoia
وقتی به خود درونیام گوش میدهم، صدای تنفس روحم را میشنوم. آن نفسها آنقدر ظریف و لطیف هستند که برای شنیدنشان نیاز به سکوت و آرامش دارم؛ نیاز به آهستگی دارم. نیاز به فضاهای وسیع و ساکت در ذهنم دارم. نیاز به خلوت و حریم خصوصی دارم. بدون تنفس و شنیدن صدای خود درونیام زندانیِ دنیای بیقرار پیرامونم هستم.
mrzi
هر شکاف نامنتظر زمان را در طول روز مثل پارگی شلوارم بهسرعت رفو میکنم. کاری پیدا میکنم. در واقع احساس میکنم مجبورم کاری پیدا کنم. اگر یک ساعت وقت اضافه داشته باشم
کاربر ۳۲۴۷۳۷۰
پیترسون به واژهٔ اختصاری افاُاماُو (فومو) اشاره کرد که معادل «ترس از دست دادن فرصت» است. و ما چه چیزی از دست میدهیم، اگر لحظهبهلحظه به شبکه وصل نباشیم؟ تودهٔ عظیم و ناآرام و بیوقفه و همهجاحاضر تصاویر، کلمات، داستانها، پیامها، توییتها، تحریکها، اخبار جعلی، اخبار واقعی، اتفاقات و پیوندهایی را از دست میدهیم که اینترنت نام دارد. این همان شبکه است. اعتیاد است. میتوانیم صرفاً با فشار دادن یک دکمه، امتیاز بگیریم و چیزی به دست بیاوریم. و مثل اعتیاد به مواد مخدر، هیچوقت کفایت نمیکند. ما همیشه به جریان اطلاعات دیجیتالی متکی هستیم؛ همیشه منتظر امتیاز بعدی هستیم؛ همیشه میدویم که عقب ماندن خود را جبران کنیم. ما همیشه عقب میمانیم. فومو.
سروش
هر کودکی وقتی مشغول بازی میشود، با تقلید از چیزهای مختلف در این کارها اعتمادبهنفس پیدا میکند و زندگی درونی و ذهنی را در خود گسترش میدهد. فایدهٔ بازی برای کودکان این است که این زندگی درونی و شخصی به داشتهٔ کموبیش خصوصی خود کودک تبدیل میشود... بازیهای اولیهای که کودک در آنها تظاهر به چیزهای گوناگون میکند، شالودهای میشود برای رشد دوگانهٔ شخصیت خصوصی و عمومیاش که ما بزرگسالها آن را بدیهی فرض میکنیم.
پریسا پیروز
در قطعهای از متن ذمهپدهٔ بوداییها چنین آمده: «وقتی راهبی به فضایی خالی میرود و ذهنش آرام میگیرد، خوشی و بهجتی حس میکند که از خوشی عادی مردمان فراتر است.»(۵)
tizaras
تورو مینویسد: «زندگی ما در جزئیات به هدر میرود. سادگی، سادگی، سادگی. سودای دو سه چیز را در سر داشته باشید نه هزار چیز.»(۱۵) من میخواهم چیزی را که از دست دادهام، دوباره بیابم. میخواهم در دنیایی آهسته زندگی کنم. میخواهم آزاد باشم. بااینحال، قفس نامرئی را احساس میکنم. حتی وقتی اطراف دریاچه قدم میزنم، امواج الکترومغناطیسی اینترنت به بدنم هجوم میآورد. فناوری هم نعمت است، و هم نفرین
سروش
برای نوجوان امریکاییِ مضطرب و افسردهٔ روی جلد مجلهٔ تایمز، اینترنت نامحدود است و حدومرز نمیشناسد. یک نوجوان، یا هر کدام از ما، بههیچوجه نمیتوانیم پابهپای آن پیش برویم و حتی نمیتوانیم پابهپای انبوه چیزهایی که دوستانمان برای ما میفرستند پیش برویم. ناگزیر دچار فومو میشویم و چون صفحهٔ دیجیتال جای واقعیت را گرفته و به معمار خلوتهای ما بدل شده است، همیشه از تنهایی میترسیم. برای ما تقریباً غیرممکن است تنها در اتاقی آرام بنشینیم و بیندیشیم که چه کسی هستیم. بزرگترین چیزی که از دست دادهایم در واقع خودمانایم.
سروش
تحقیقاتی کورنل در زمینهٔ آسیبرسانی شخصی و بهبود، میگوید جوانان ما «در دیگی از محرکها هستند که نمیتوانند از آن بیرون بیایند یا نمیخواهند از آن بیرون بیایند یا نمیدانند چهطور از آن بیرون بیایند.»
کاربر ۵۹۴۳۵۴۱
برای ما تقریباً غیرممکن است تنها در اتاقی آرام بنشینیم و بیندیشیم که چه کسی هستیم. بزرگترین چیزی که از دست دادهایم در واقع خودمانایم.
Missy
حجم
۸۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۸۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان