بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تماشاخانه کوچک هانا آرنت | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تماشاخانه کوچک هانا آرنت

بریده‌هایی از کتاب تماشاخانه کوچک هانا آرنت

۴٫۵
(۱۱)
اما بین آدم‌ها بحث درمی‌گیرد. یکی می‌گوید از همسایه‌اش بیش‌تر کار می‌کند. دیگری می‌گوید به اندازهٔ دیگران غذا ندارد. یکی دیگر هم خواستار برابریِ کامل مساحت بین خانه‌هاست که فضا را تنگ کرده‌اند... که ناگهان دو چشم بزرگ پشتِ صحنه برق می‌زند. گرگ از پشتِ صحنه بیرون می‌پرد. در مرکز شهر پرسه می‌زند. حالا می‌تواند از سردرگمی حاکم بر شهر استفاده کند.
سبا
«شما دارید فضای خصوصیِ پشتِ صحنه را با فضای عمومی صحنه قاتی می‌کنید! اگر قرار باشد همه درگیر نیازهای روزمره شوند، دیگر کسی باقی نمی‌ماند که وظیفهٔ مهمِ فکر کردن را به عهده بگیرد...»
سبا
«تو فقط به این دنیا نیامدی که در این بدن زندگی کنی. تو همچنین به دنیا آمدی برای...» دخترک ادامه می‌دهد: «برای حیاتِ ذهن!» نام کتابی را که هانای پیر داشت می‌نوشت به یاد می‌آورد. «برای اندیشیدن، برای اراده کردن، برای قضاوت کردن... و برای گرفتن جایگاه خود روی صحنه!»
آسا
«تو فقط به این دنیا نیامدی که در این بدن زندگی کنی. تو همچنین به دنیا آمدی برای...» دخترک ادامه می‌دهد: «برای حیاتِ ذهن!»
آسا
«داستان را آدم‌ها می‌سازند...» «و داستان هم دنیا را می‌سازد.»
آسا
اما وقتی می‌خواهد کارش را شروع کند، متوجه می‌شود شبحی با موهای بافتهٔ سیاه و بلند پشت میزتحریرش نشسته است.
آسا

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۶ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۶۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد