بریدههایی از کتاب دسته گلی برای الجرنون
۴٫۳
(۴۸)
از من خاست واسه آدمای توی عکس قصه درست کنم ازش پرسیدم چهتور میشه واسه آدمایی که اصلن نمیشناسم قصه درست کنم پرسیدم اصلن واسه چی باید دروغ بگم هر دفه دروغ گفتهم دستم رو شده خانومه گفت این تست و اون یکی یعنی روشاک تستهای شخسیتی اند کلی خندیدم گفتم آخه چطور میشه از روی چن تا لکه جوهر یا یکی دو تا عکس شخسیت آدم رو فهمید خانومه ناراحت شد و عکسا رو گذاشت کنار اصلن موهم نیس دیوونهبازی ئه انگار توی این یکی امتحان هم رد شده باشم بعد چن نفر که لباس سفید تنشون بود من رو بردن یه جای دیگه بیمارستان واسه یه جور بازی باید با یه موش سفید موسابقه میدادم به موش میگفتن اَلجرنون
ایران
امروز، ویرگول رو یاد گرفتم، به این (،) میگویند ویرگول، نقطهای که دم داره، خانم کینییان میگه این، خیلی، مهمه چون، نوشته رو، بهتر میکنه میگه، اگه یه ویرگول رو جا بندازیم، یا اگه اون رو، در جای، درستش نگذاریم ممکنه توی، یه قرارداد، کلاه سرمون بره، و کلی، ضرر کنیم، من، که، پول ندارم نمیفهمم چهطور یه دونه، ویرگول، میتونه، باعس بشه که کلی ضرر کنم.
ایران
امروز توی کارخونه کلی کیف کردیم. جوکارپ گفت نیگا کنین چارلی امل کرده یه کمی مغز گذاشتن توی کلهش هیچ چی نمونده بود غزیه رو بهش بگم اما یادم اومد دکتور اشتراوس گفته نگو بعد فرانک ریلی گفت معلومه چیکار میکنی چارلی کلیدت توی دره در رو هم وا گذاشتی اینا رفیقای منن من رو دوس دارن بعضی وختا یکیشون میگه جو رو نگاه کن یا فرانک رو یا جرج رو شدهن عین چارلی گوردون نمیدونم واسه چی این حرف رو میزنن امروز صبح آموس بورگ سرکارگر کارخونه وختی میخاست سر ارنی که پادوی کارخونهس داد بکشه اسم من رو گفت ارنی یه بسته رو گم کرده بود سرکارگر بهش گفت تو هم که شدی مس چارلی گوردون من نمیفهمم چرا این حرف رو زد
ایران
برت به من گفت اَلجرنون اونقد باهوشه که تا روزی یه تست حل نکنه بهش غذا نمیدن مس اینه که به یه در قفلی زده باشن که هر روز رمزش عوض میشه اَلجرنون واسه اینکه غذا گیرش بیاد باید هر روز چیز تازهای یاد بگیره خیلی ناراحت شدم آخه اگه اَلجرنون چیز تازهای یاد نمیگرفت گرسنه میموند به نظرم درست نیس که واسه اینکه به کسی غذا بدن مجبورش کنن امتحان بده اگر خود دکتر نمور رو به این کار مجبور میکردن چیکار میکرد
ایران
این «دانستن» دارد بین من و همهٔ آنهائی که میشناختمشان و دوستشان داشتم دیواری میکشد
ELNAZ
مردم خیال میکنند وقتی یک آدم کودن کاری میکند که آنها نمیکنند موضوع خندهداری ست.
Sadat7677
هوشی که مصنوعاً اضافه شود محکوم به زوال است و سرعت این زوال با میزان اضافهشدن مصنوعی هوش نسبت مستقیم دارد.
NAVA SH
این آدمهای حساس و باشعور که آدمهای چلاق یا نابینا را مسخره نمیکنند، چهطور به خودشان حق میدهند آدمی کودن را آزار بدهند؟
Reyhaneh
حتی یک آدم کندذهن میخواهد مثل آدمهای دیگر باشد. بچه ممکن است نداند چهگونه غذا بخورد یا نفهمد که چه بخورد اما خوب میداند که معنی گرسنگی چی ست. من هم درست همینطور بودم و هرگز ندانسته بودم. حتی با استعداد و آگاهی ذهنیام این را هرگز واقعاً ندانسته بودم.
بوک تاب
تصویر قدیمی چارلی گوردون را از خود مخفی کرده بودم، چراکه حال به عنوان آدمی باهوش باید آن را از ذهن خود بیرون میراندم. اما امروز برای اولینبار با دیدن آن پسرک به چشم دیدم که چه بودهام. من هم درست مثل او بودهام. یادم آمد که زمانی نهچندان دور مردم به من نیز میخندیدند. حال میبینم که من نیز همراه با دیگران به خود خندیدهام؛ و هیچ چیز از این رنجبارتر نیست!
°MiM•
چقدر خوبه آدم چیز بلد باشه و باهوش باشه.
AS4438
حجم
۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۳۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
قیمت:
۱۱,۰۰۰
۵,۵۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد