شهرِ نو منظورتان خانه فساد است؟
بله. آنموقع معروف بود به شهرِ نو. الان یک کتابخانه ساختهاند آنجا. آنجا شهرِ نو بود مثل محلهٔ جمشید تهران. بعدها در سالهای ۱۳۴۷ و ۴۸ و ۵۰ آخوندهایی که به آبادان میآمدند یکی از محورهای انتقاداتشان روی منبر، این شهر نو بود که چرا در این شهر باید این شهر نو وجود داشته باشد. شهرِ نوی آبادان هم شهرِ نوی معروفی بود، بهطوریکه از خیلی از شهرها و استانهای دیگر برای این کار به آبادان میآمدند و حتی از کشورهای اطراف مثل کویت و امارات هم میآمدند. ظاهراً شهرِ نوی بینالمللی بود.
قریشی
در مورد عروسیها یک چیزهایی که در خاطرم مانده این است که یک عروسی نبود که بساط عرق خوردن و به دنبالش دعوا و عربدهکشی و بزن بزن نباشد.
قریشی
مشروبفروشی زیاد بود. خیلی زیاد بود. مشروبفروشیهای کلاس بالا در خیابان امیری بود و انتهای لین یک- دور و بر سینما ایران- چند تا مشروبفروشی بود.
قریشی
فقط یک جملهٔ آقای صامت هنوز توی گوشم هست که وقتی من را داشتند از توی خانه میآوردند بیرون، فحش میداد و با فریاد بلند گفت که آی مارکسیستهای اسلامی شما که میگوید با رژیم باید مبارزه کرد، خب بروید مبارزه کنید، حکومت اسلامی درست کنید، بعد که درست کردید یک پستی هم به ما بدهید. این را به مسخره میگفت. نشان به آن نشانی که سال ۵۷ انقلاب شد، حکومت جمهوری اسلامی تشکیل شد و آقای صامت اولین پستش را گرفت! اول شد استاندار کرمانشاه و بعد شد مدیرکل دخانیات کل کشور و بعد در همین مدیرکلی دخانیات کل کشور بود که به اتهام اختلاس آقا را دستگیر کردند و من خیلی تعجب کردم. چون انجمنیها به لحاظ شخصیتی آدمهای خیلی متشرعی بودند.
محمد