بریدههایی از کتاب بدون تو، ما هیچ هستیم
نویسنده:سوکی کیم
مترجم:الهه علوی
ویراستار:سارا بحری
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۸ رأی
۳٫۶
(۸)
وقتی درهای دنیا به رویت بسته باشد، هر روز دقیقاً مثل روز قبل میگذرد. این یکنواختی روحت را فرسوده میکند، آنقدر که تبدیل به جسمی میشوی که فقط نفس میکشد، کار میکند، مصرف میکند، با طلوع خورشید بیدار میشود و با غروب خورشید میخوابد.
وحید
تمام مردهایی که در سفر قبلیام ملاقات کرده بودم عاشق سیگار بودند. مخصوصاً سیگار آمریکایی که برایشان تازگی داشت. آنها قسم میخوردند آمریکا دشمن شماره یکشان است، اما بااینحال یک پاکت سیگار مارلبرو لایت همراهشان داشتند؛ چون نشانهٔ باکلاسی بود.
سیّد جواد
وقتی آزادی بیان در کار نباشد به تفسیر کردن سکوت عادت میکنی.
soroosh7561
بودن در کرهٔ شمالی آدم را بینهایت افسرده میکرد. هیچ راهی برای جلوگیری از این افسردگی نبود. مرز مُهرومومشدهٔ این کشور فقط در مدار ۳۸ درجه قرار نداشت؛ بلکه همهجا دیده میشد، در قلب همهٔ ساکنین آنجا، طوریکه گذشته را بلوکه و آینده را خفه کرده بود.
soroosh7561
رهبر کبیر، رهبر عزیز، رهبر معظم. این اسامی باید با دقت استفاده شوند، یا اصلاً بهتر است دربارهٔ آنها حرف نزنی. حواست به عکسهای آنها هم باشد.
soroosh7561
در کشور آنها چیزی به اسم اثبات وجود نداشت - مگر اینکه میخواستند ثابت کنند رهبر کبیر به تنهایی صدها ترانهٔ اپرا نوشته، هزاران کتاب نوشته و کشور را بهتنهایی نجات داده و هزاران کار معجزهآسای دیگر انجام داده است. کل سیستمشان اینگونه طراحی شده بود که هیچ سؤالی نکنند و تفکر انتقادی را سرکوب میکرد.
soroosh7561
هر بار که از کرهٔ شمالی بازدید میکردم از شنیدن بینزاکتیهای جدیدی که در زبان کرهای صورت میگرفت شوکه میشدم. فحش و ناسزا نهتنها در گفتوگو و سخنرانیهایشان ریشه دوانده بود؛ بلکه حتی در زبان نوشتاریشان هم جای خود را باز کرده بود. همهجا میتوانستی فحش و ناسزا را بشنوی و ببینی - در شعرها، در روزنامهها،
soroosh7561
چقدر سریع به یک مشت زندانی تبدیل شده بودیم، چقدر سریع آزادی خود را از دست داده بودیم، چقدر سریع به فقدان آزادی خو گرفته بودیم،
soroosh7561
- زندگی در پیونگیانگ مانند زندگی در یک تنگ ماهی است.
soroosh7561
یکی از شعارهایی که در سرتاسر دانشگاه و روی ساختمانهای شهر نوشته شده بود این جمله از کیم جونگ ایل بود: «بیایید به روش خودمان زندگی کنیم.» معنای جوچه دقیقاً همین است: زندگی کردن به روش خود بدون متکی بودن به دیگران. اما «روش خودمان» از نظر من چیزی شبیه زندگی کردن به روش خودمان نبود؛ بیشتر بهنظر میرسید با مکیدن خون مردم کشور زندگی کنی بیآنکه حتی آنها را ببینی. و متکی نبودن به هیچکس بیشتر به انزوای کامل شباهت داشت. یاد داستان کوتاه بالماسکهٔ مرگ سرخ نوشتهٔ ادگار آلنپو افتادم. در این داستان شاهزاده و نجیبزادگان خودشان را در کاخی زندانی میکنند تا از طاعون در امان باشند، اما طاعون هیچ حدومرزی نمیشناسد و همهٔ آنها را در تاریکی و فساد خود از پا درمیآورد.
Hepatitis G
آستانهٔ درد هر انسان متفاوت است. برای بعضیها پایان یک رابطهٔ عاشقانه به حدی ویرانکننده است که برای پناه گرفتن به سمت دین و مذهب میروند. اما برای بعضیها یک داستان پندآموز است که آن را به ذهن خود میسپارند تا در عشقهای آینده از آن تجربه استفاده کنند
کاربر ۳۴۷۰۷۰۶
همهچیز در این کشور طوری طراحی شده بود که تو را مطیع خودش کند و خواستههایت را غصب کند. رژیم ما را کنترل میکرد. حتی خبرنگارهای خارجی، حتی من.
soroosh7561
کشتی بزرگ آهسته حرکت میکند
soroosh7561
یادتان باشد که شما برای دنیا یک نفر هستید، اما برای من تمام دنیا هستید.
soroosh7561
از نظر من پیونگیانگ اصلاً شهر قشنگی نبود، بلکه شهر دلگیر و یکنواختی بود، پر از ساختمانهای سیمانی و مردمی که لباسهای پاره بر تن داشتد و قحطیزده بهنظر میرسیدند، اما ویژگی ظاهری پیونگیانگ نبود که باعث میشد از نظر من زشت جلوه کند؛ بلکه حقیقت زندگی در آن بود. از نظر من پیونگیانگ بدترین شهر جهان بود و هروقت از دور آن را میدیدم، در افق، بیرون از پنجرهٔ اتوبوس، احساس ناامیدی میکردم.
soroosh7561
آنها گروهی رژه میرفتند و دربارهٔ جنگ آواز میخواندند. فرهنگشان پر بود از پیامهای قتل اهالی کرهٔ جنوبی و آمریکاییها و کارهای وحشتناک دیگر، و اینطور بهنظر میرسید که این پیامها را بدون فکر بر زبان میآورند
soroosh7561
رژیم کرهٔ شمالی بهعمد با شهروندانش مثل کودک رفتار میکرد تا بیقدرت و درمانده بمانند و همیشه به دولت وابسته باشند.
soroosh7561
میخواستم بفهمند که ما انتخابهایی داریم، انتخابهای زیاد، و این گفتهٔ رهبرانشان که کشورشان آباد و قدرتمند است چیزی جز خوابوخیال نیست. آنها عقب بودند، خیلی عقبتر از تمام انسانهای دیگر روی این کرهٔ زمین، و اگر واقعاً میخواستند به کشوری آباد و قدرتمند تبدیل شوند که چیزی بیش از آبمعدنی تولید کند باید برمیخاستند.
soroosh7561
ما چیزی را باور میکنیم که دوست داریم باور کنیم.
soroosh7561
برای اولینبار در زندگی فهمیدم که فکر کردن خطر بزرگی برای زنده ماندن است.
soroosh7561
حجم
۳۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
۳۴,۶۵۰۳۰%
تومان