این تناقضی است که باید همهچیز
را رها کنید تا همهچیز را به دست آورید.
این پیامی است که مسیح در سخنانش میگوید:
«کسی که همهچیز را از دست بدهد، همهچیز را مییابد.»
Thelonious
ذهن نقش بسیار مهمی در بازی زندگی دارد. قدرتی شگفتانگیز است که از همان منبعی سرچشمه میگیرد که ما هشیاری مینامیم. اما، همینکه باور میکنی که فقط شخص هستی، ذهن کمکم تو را میگزد و این خوب است که تو را میگزد چون این نیش به تو میگوید: «هردفعه که هنگام نیاز رو به من میآوری، تو را آنقدر میگزم تا تنهایم بگذاری و روی زمین استوار حقیقت خود بایستی.
Thelonious
تو طبیعتاً خوشبخت هستی، سعادت سرشت راستین توست.
هیچکس نمیتواند تو را ناراحت کند.
فقط تخیلت میتواند چنین کاری کند.
Thelonious
شکرگزار باش به خاطر ذهنی که نقشش
به سخره گرفتن نسخهٔ دروغین خودت است تا اینکه
غیرقابلتحمل میشود و تو چارهای جز این نداری که دست بکشی
و به خانه بیایی.
Thelonious
این باور «من جسم هستم و انجام دهندهٔ کارها و متفکر اندیشه»
گرانبهاترین مفهوم در زندگی است چون آزادی را با اسارت معاوضه میکند.
Thelonious
مسیر واقعاً یک مسیر نیست. یک عمق است.
فاصله نیست.
عمیق شدن در سکوت است،
عمیق شدن در بیحرکتی است.
سفری با پای پیاده نیست.
سفر برای جسم و ذهن خودخواه است.
اما گوش دادن شما را به ژرفنای
سعادت ناشناختههای میبرد.
Thelonious