بریده‌هایی از کتاب دانش و اصول کارآفرینی

کارآفرینان دوست اول و آخرشان کارشان است. برای همین مدت‌های زیادی و دفعات کمتری با دوستان و آشنایان نشست و برخواست می‌کنند. یادتان باشد حرف‌های دیگران در مورد خودتان را جدی نگیرید.

دیگر باید با دورانی که خواب‌های طولانی‌مدت داشته‌اید خداحافظی کنید. خوابیدن تا ظهر در روزهای تعطیل را نیز کنار بگذارید و تمام‌روز و شب و روزهای تعطیل مشغول کار باشید. (این بخش یک بخش غم‌انگیز برای کسانی است که عاشق خوابیدن هستند، ام هدفتان فراموش نشود)

طبیعت کارآفرینی طوری است که شاید شما مجبور باشید برای مدتی بدون هیچ درآمد و پولی زندگی‌تان را بچرخانید و گاهی نیز حتی همان پس‌اندازی که حاصل کار شما درگذشته بود نیز باید خرج کنید تا کسب‌وکارتان را سرپا نگه‌دارید.

باید خودتان را آماده چالش‌های کارآفرینی کنید. آیا شما طاقت بیش از ۱۵ ساعت کار در یک روز را دارید؟ آیا شما حاضر هستید مدتی را بدون پول کارکنید؟ آیا از اینکه می‌خواهید مقدار پس‌انداز پولتان را در کاری قرار دهید که از آینده آن خبری ندارید مشکلی ندارید؟ باید جواب به این سؤال که آیا من می‌توانم، را برای خود پیدا کنید. شاید الان کمی ترسیده باشید. آیا آماده این ترس‌ها هستید؟ صرفاً از این دید وارد کارآفرینی نشوید. چنانکه اشاره شد شما باید فقط و فقط عاشق کارتان باشید تا بتوانید به موفقیت برسید. حال آن کار می‌خواهد، یک قهرمان ورزشی باشد یا یک فضانورد یا کارآفرین و یا شاید یک فوق‌لیسانس ادبیات.

اگر علاقه‌ای به تحصیلات نداریم آن را کنار گذاشته و به سمت‌وسوی علاقه خود برویم. جایی که از بچگی آرزوی رسیدن به آن را داشتیم، گه گاهی با رویای آن به خواب‌رفته و صبح‌ها با فکر آن از خواب بیدار شده‌ایم، خواب آن را دیده‌ایم، تمامی روز و شب، حتی در داخل کلاس‌های درس در فکر آن بوده‌ایم. انتخاب با خودتان است.

شما می‌خواهید با کلی انرژی و صرف زمان و هزینه به جایگاهی برسید که مدرکی به شما بدهند و بعدازآن تازه به دنبال کار می‌گردید و بعد از خروج از این مرحله نیز می‌خواهید استخدام فردی شوید که او می‌خواهد با استفاده از شما به خواسته‌هایش برسد. بهتر نیست اگر علاقه‌ای به تحصیلات نداریم آن را کنار گذاشته و به سمت‌وسوی علاقه خود برویم

همیشه افراد موفق هر طور که شده به سمت علاقه خود می‌روند و دست از پا نمی‌کشند.

استیو جابز زمانی که پس از تحمل سختی‌های بسیار توانست اپل را به کمپانی میلیارد دلاری تبدیل کند، او را از شرکتی که خودش آن را تأسیس کرده بود اخراج کردند و او بعدازاین کار از پای ننشست و شرکت نکست و پیکسار را بنیان گذاشت که شرکت نکست پس از چندی توسط اپل خریداری شد و جابز دوباره به اپل بازگشت.

تنها ۴۲ درصد از جمعیت ایران خواهان شغل‌های ثابت اداری و دولتی هستند و ۶۵ درصد دانشجویان نیز از پیدا کردن شغل ناامید هستند. بااین‌حال بسیاری از ما چشم به دولت می‌دوزیم تا برایمان کاری دست‌وپا کند. درست است که دولت و دولت‌مردان وظیفهٔ خدمت‌رسانی به مردم را دارند، اما نمی‌شود تنها آن‌ها را مقصر اصلی دانست.

شما قطعاً با تغییر تفکر و سبک زندگی خود حتماً می‌توانید به آنچه می‌خواهید دست پیدا کنید. کافی است خود را باور داشته باشید

در دنیای امروز، شما نمی‌توانید بر روی هر چیزی یا هرکسی تکیه کنید. شما باید خودتان بتوانید کارهایتان را انجام دهید.

فرآیند آموزش کارآفرینی شامل چهار مرحله توجه، دانش، تجربه و عمل است

آموزش باید طوری باشد که دانش‌آموزان پس از اتمام تحصیل، نه به دنبال کاریابی، بلکه به دنبال کارآفرینی باشند.

دانشگاه امروز دیگر تنها وظیفهٔ آموزش دروس را ندارند، بلکه آن‌ها باید در مسیر فرهنگ‌سازی، اندیشه‌های پاک و درست، تحقیقات گسترده علمی و پژوهشی و بسیاری عوامل دیگر گام‌های بزرگی بردارند. کارآفرینی موضوعی است که در دانشگاه‌های کشورهای پیشرفته بسیار مهم تلقی می‌شود. هرچند در کشور ما نیز اقداماتی در برخی از دانشگاه‌ها صورت گرفته است، اما نتایج آن هنوز موردقبول واقع نمی‌باشد.

دانشگاه‌ها ملزم هستند برای ترویج و ترقی آموزش کارآفرینی بیندیشند، چون نسل جوان نیاز دارد که بداند چطور در برابر محیط‌های ناامن و پیچیده و قوانین و مقررات متغیر در بازار کار به‌طور انعطاف‌پذیر عمل کنند. ساختار نظام آموزش عالی باید به‌گونه‌ای باشد که فارغ‌التحصیلان بتوانند در آینده به‌عنوان کارآفرین فعالیت کنند.

در حال حاضر مدارس و دانشگاه‌های ما افرادی را پرورش می‌دهند که بجای ایجاد شغل به‌صف تحصیل کنندگان بیکار می‌پیوندند.

حجم زیاد دانشجویان، مقدار پول کلان جابجا شده در بین دانشگاه‌ها (شهریه‌ها)، عدم برنامه‌ریزی مناسب فقط توانسته است افرادی را صاحب‌عنوان لیسانس یا فوق‌لیسانس نماید که خروجی همین افراد فقط مدارک آن‌ها بوده است و بس.

هنوز آن‌طور که باید نتوانسته‌ایم نهال کارآفرینی را در دانشگاه‌ها و مدارس به کودکان و جوانانمان آموزش دهیم.

هنوز خیلی راه باقی است تا بتوانیم از دانشجوی مدرک به دست و پر ادعایی که می‌خواهد بعد از گذشت یک روز از فارغ‌التحصیل شدنش پشت میز کارش بنشیند و صبح تا ظهر را کار کند، یک انسان سخت‌کوش با ذهنیتی متفاوت نسبت به اکثر جامعه بسازیم.

وقتی از کارتیمی حرف می‌زنیم خیلی‌ها با تمسخر جواب می‌دهند. هیچ سازمان، نهاد، ارگان یا تیمی بدون کارتیمی هرگز به موفقیت نمی‌رسد. تمامی شرکت‌های بزرگی که امروزه وجود دارند از کارتیمی بهره بردند و توانسته‌اند خود را به قله اوج برسانند و در آنجا نیز بمانند. کارتیمی یکی از بحث‌هایی است که ما در فرهنگ خود فوق‌العاده به آن احتیاج داریم و تنها مختص به کارآفرینی نمی‌باشد.