بریدههایی از کتاب آناکارنینا
نویسنده:لئو تولستوی
مترجم:مهدی کریمی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۶۹ رأی
۳٫۰
(۶۹)
چرا ریشهکنکردن گذشته اینقدر مشکل است؟ بله اما من میتوانم سعی کنم که به فکرش نباشم؛ باید این کار را بکنم.»
راضیه
خانوادههای خوشبخت شبیه همند؛ اما گرفتاریهای یک خانواده بداقبال، خاص خودش است.
a.s.y
و جایی که عشق تمام شود نفرت شروع میشود.
راضیه
دالی محجوبانه جملهای از کتاب مقدس را برای او نقل کرد: «به آنانی که از شما نفرت دارند، احسان کنید...»
«آنان را که از شما نفرت دارند دوست بدارید. اما نمیتوانید کسی را دوست بدارید که از او نفرت دارید.
راضیه
ما خلق شدهایم تا زجر بکشیم و همهمان این را میدانیم و سعی میکنیم وسایلی اختراع کنیم تا خودمان را گول بزنیم
sayna.s
هیچ وضعی نیست که راه گریزی نداشته باشد
sayna.s
«هر قلبی اسرار خودش را دارد.»
Nika
«و اینطور میشود که آدمها به خودشان شلیک میکنند... برای فرار از حقارت.»
sayna.s
«من هر چیزی را که از پدرانم از راه عرق جبینریختن به من رسیده باشد را باارزش قلمداد میکنم؛ اشراف یعنی ما نه آنهایی که زیر سایه صاحبان قدرت زندگی میکنند و خودشان را به کوچکترین مبلغی میفروشند.»
راضیه
قلب تو سرشار از خوبی و خلوص است.»
آنا گفت: «هر قلبی اسرار خودش را دارد.»
راضیه
«ما در ده سعی میکنیم غذا را تا جایی که ممکن است تند بخوریم تا بتوانیم به کارهایمان برسیم و حال در اینجا من و شما داریم سعی میکنیم تا جایی که ممکن است شامخوردنمان طولانی بشود...»
«البته تمام هدف تمدن این است که هر چیزی را به سرچشمه لذت تبدیل کند.»
|قافیه باران|
خانوادههای خوشبخت شبیه همند؛ اما گرفتاریهای یک خانواده بداقبال، خاص خودش است
Akbar Aghaii
زندگی برای روح، بهخاطر خدا. من چیزی کشف نکردهام. فقط چشمهایم را باز کردهام. آن قدرتی را شناختهام که نهتنها در گذشته به من جان داده است بلکه حالا هم به من زندگی میدهد. من از نادانی نجات پیدا کردهام و حق متعال را شناختهام.
mim.nadaf
با اینحال میبایست تا زمان فرارسیدن مرگ بهنحوی زندگی کند.
sayna.s
«در این دنیا نمیشود به چیزی دلخوش بود.»
sayna.s
خانوادههای خوشبخت شبیه همند؛ اما گرفتاریهای یک خانواده بداقبال، خاص خودش است.
sayna.s
چرا ریشهکنکردن گذشته اینقدر مشکل است؟
Nika
جایی که عشق تمام شود نفرت شروع میشود.
محمد
«من فکر میکنم اگر به تعداد آدمها، تنوع فکر وجود داشته باشد، پس به تعداد دلها هم انواع عشق وجود دارد.»
|قافیه باران|
نزدیک بود گریه کند؛ دو دختر خندان گذشتند. با خود گفت: «نمیدانم چطور میتوانند بخندند! به احتمال قوی، از عشق، خبر ندارند که چه چیز وحشتناک و مصیبتباری است...
|قافیه باران|
حجم
۱۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۱۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان