بریده‌هایی از کتاب هفت جلوه حسن

و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا

هیچیک بهره‌ای از دنیای پس از شما نبردند. نه جعده و نه عمر سعد!

آقای من؛ همین نزدیکی‌ها، کسی از فرزندان تو خفته، که من به عشق تو به زیارتش می‌روم! حضرت عبدالعظیم... او را می‌ستایم و ارج می‌نهم. می‌دانی چرا؟ چون حسنی است. رنگ و بوی تو را دارد. سیدالکریم است. جود و سخاوت سجیه اوست. چون جدش و امام و مقتدایش که تو باشی!

انت شبیه بابی لست شبیهاً بعلی تو به پدرم شباهت داری، شبیه علی نیستی

تو از بهترین نسبی، تو از سلسلة الذهبی!

لیک من خود تو را برگزیدم و از آن چهارده مشعل هدایت، انگشت اشاره به سمت تو بردم، به امید آنکه تو نیز در روزی که آدمها کمتر خواهان دارند، مرا برگزینی!