تولستوی مینویسد «آنچه بیشاز همه ایوان ایلیچ را عذاب میداد فریب و دروغی بود که بهدلایلی همه پذیرفته بودندش، اینکه ایوان در حال مرگ نیست و فقط بیماری است که باید آرام بماند و دورهٔ درمان را از سر بگذراند و، پساز آن، نتایج خوبی به دست خواهد آمد».
کاربر ۳۵۰۶۶۶۱
نمیتوانستند صادقانه تأیید کنند که احتمال فواید پرتودرمانی چندان زیاد نیست. همچنین هنوز به آنجا نرسیده بودند که وقت بگذارند و اوضاع و احوال پدرم را بفهمند و دریابند که پدرم با چه تجربهای از پرتودرمانی همراهتر است.
ریزوریوس
تازهترین دیدگاه معتقد است که پیری منظمتر از این حرفهاست و برنامهای ژنتیکی دارد.
ریزوریوس
فیزیوتراپیست برایش واکر تجویز کرد، اما او علاقهای به استفاده از آن نداشت. از نظر او، استفاده از واکر بهمنزلهٔ شکست بود.
ریزوریوس
در ادامه گفت «امیدوارم که تابستان دوباره به زمین تنیس برگردید».
نمیتوانستم باور کنم که از سرِ صدق این حرف را زده باشد. این ایده که پدرم بتواند روزی به زمین تنیس برگردد احمقانه بود، چون ذرهای هم امید واقعبینانه به چنین اتفاقی نداشتیم. من دیوانهوار غرولند میکردم که چرا این سرطانشناس درِ باغ سبز به پدرم نشان میدهد
ریزوریوس
احترام به سالمندان از بین رفته است اما نه بهخاطر اینکه احترام به جوانان جای آن نشسته، بلکه به این خاطر که با احترام به خودِ مستقل جایگزین شده است.
کاربر ۶۸۰۲۴۷۳