بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قربانی طهران | طاقچه
کتاب قربانی طهران اثر حامد اشتری

بریده‌هایی از کتاب قربانی طهران

نویسنده:حامد اشتری
انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۷ رأی
۴٫۶
(۲۷)
می‌گویند طلبه‌ای داخل آسیاب شد و دید آسیابان خوابیده است و خر پیوسته سنگ آسیاب را می‌چرخاند. مدتی نشست تا آسیابان بیدار شد. از او پرسید: جناب آسیابان چه‌طور می‌خوابید و نگران نیستید که این خر کارش را درست انجام دهد؟ آسیابان خندید و گفت: اولاً که من چشم‌های خر را بسته‌ام. او هم پیوسته راه می‌رود و نمی‌داند که دارد مسیری دایره‌ای را می‌چرخد. ثانیاً که به گردنش زنگوله آویخته‌ام. اگر مدتی حرکت نکند صدا نمی‌آید و من می‌فهمم ثابت است. بلند می‌شوم و هی‌اش می‌کنم. طلبه نگاه عاقل اندر سفیهی به آسیابان کرد و گفت: عجب! اما اخوی! مسئلة. اگر جناب خر گرام از حرکت ایستاد و سرش را به چپ و راست تکان داد که شما نفهمید ایستاده، چه می‌کنید؟ که آسیابان چوبی برداشت و به طلبه گفت: یالا از این‌جا برو بیرون که خر من از این کارها بلد نیست. مگر این‌که شما طلبه‌ها یادش بدهید.
زهرا جاویدی
این‌که ما می‌گوییم دوغ و دوشاب قاطی شده از همین باب است. در بین مشروطه خواهان امثال ستارخان و باقرخان هم هستند که یک وجب خاک این مملکت را به هزاران توجه و صله اجنبی نمی‌دهند و حتی حاضر نیستد برای حفظ جانشان به سفارت آن‌ها پناهنده شوند. امثال تقی‌زاده و سردار اسعد هم که جیره‌خوار انگلیس و دوَل اجنبی هستند زیادند.
shariaty
زنگ صدای شیخ مثل بوق آژان‌های بازارچه نائب‌السلطنه در ذهنش صدا می‌کرد: «مشروطه‌ای که از دیگِ پلویِ سفارت انگلیس دربیاید نمی‌خواهیم.» سفارت انگلیس این وسط چه‌کاره بود؟ شیخ راست می‌گفت چرا آن‌جا شده بود پناهگاه مشروطه‌چی‌ها؟
shariaty
زمان آغاز مشروطه سفارت انگلیس، ۲۱ روز تمام حامیان مشروطه را پناه داده و دیگ‌های پلویی هم داخل سفارت علم کرده. هرکس می‌خواسته به‌عنوان بست‌نشینی و حمایت از مشروطه به آن‌جا می‌رفته و هرقدر هم می‌خواسته می‌مانده است. این وسط سفارت علاوه بر سه وعده غذای دلچسب و وسایل رفاهی، تعداد زیادی هم مستراح کنار باغ برایشان علم کرده تا بتوانند شبانه‌روز و متصل در آن‌جا بمانند. این مسئله را نمی‌توانست هضم کند. این همان انگلیسی بود که در قضیه تنباکو خباثتش مشخص شد؟ چه شده این‌جا از رعیت و مظلوم حمایت می‌کند؟
زهرا جاویدی
-ایهاالناس بر فرض که نیت سید بهبهانی و طباطبایی در حمایت از مشروطه خیر. قطعاً هم نیت و مراد بعض آقایان نجف در این فقره خیر. دقت کنید این‌که می‌گویم بعض‌شان از علم است. چون در نجف هم عده‌ای می‌دانند مشروطه آن‌طورها که از طهران برایشان می‌نویسند و مجلسیان می‌گویند نیست. نمونه‌اش عالمِ مهذبِ بی‌بدیل جناب صاحب عروه. اما حالا نیت همان بعض آقایان هم خیر. حال من از شما سؤال دارم. این وسط سفارت انگلیس چرا سینه‌زن مشروطه شده؟
زهرا جاویدی
در دلش گفت: «شیر مادرت حلالت پدرجان! که نان حلال و دعای خیرت نجاتم داد.»
زهرا جاویدی
والله من مخالف مشروطه نیستم، من می‌گویم مشروطه باید مشروعه باشد ایهاالناس! مگر می‌شود بی‌قانون؟ قانون نباشد که اساس نظم و انتظام جامعه به‌هم می‌ریزد. اما این قانون باید تحت نظارت فقها باشد والا می‌شود همان بدعتی که حسین علیه‌السلام علیه‌ش قیام کرد ...
زهرا جاویدی
اهل فضل و عدل هم که باشی حواست به لشکر شیطان نباشد، کلاهت پس معرکه‌ست.
زهرا جاویدی
تا وقتی مشروطه در دل آخوندها و طلبه‌ها مخالف دارد کار درست نمی‌شود. مردم چشم‌شان به دهان همین آخوندهاست که مجاهدین را کمک نمی‌کنند.» حاجی می‌گفت: -درخت کرمو را شاخه نمی‌برند که. گاهی با این شاخه زدن، درخت هرس می‌شود و تنومندتر. باید ریشه را بخشکانی.
زهرا جاویدی
- و اگر هر دو طرف اهل عدل و فضل بودند چه؟ - سخت شد جوان! سخت! اولاً که باید به امام عصرت متوسل شوی که کمکت کند. بعد تنها یک راه می‌ماند. تحقیق کن ببین حرف کدام‌شان «دیگ پلوی شیطان» را گرم می‌کند؟
Ali Ali

حجم

۱۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

حجم

۱۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۸۸ صفحه

قیمت:
۴۲,۳۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد