بریدههایی از کتاب تشکیلات بهشتی
۴٫۰
(۵۳)
ما میدانستیم که اسلام زن و مرد و مسلمانی را میخواهد که نه فقط مراقب مسلمان بودن و مسلمان ماندن خویشتناند، بلکه مراقب مسلمان بودن و مسلمان ماندن و مسلمانتر شدن محیط اجتماعی هم هستند. اسلام به این اکتفا نمیکند که شما عفیف و پاکدامن باشید. میگوید هم باید عفیف و پاکدامن باشید و هم با ناپاکدامنیهای محیط مبارزه کنید و کسان دیگری را هم که به ناپاکدامنی آلودهاند، پاکیزه کنید. این روش اسلام است. این اصل است و این فریضه را بزرگترین و پرارجترین فریضه شمردهاند.
کاربر ۴۵۱۹۰۵۶
خوب تا اینجا این نتیجه را میگیریم که در جامعههایی که مکتب الهی شکل و جهت آن جامعه را تعیین میکند، در انتخاب افراد برای سمتها و کارها، سؤال اول، از پایبندی این افراد به آن مکتب الهی است و سؤال دوم از وارد بودن او، تخصصی بودن او، و مهارت او.
مهاجر
بنابراین، لازم بود که حزبی به وجود بیاید و تشکیلاتی درست شود با آرمانهای مشخص و با درجهٔ بالایی از قابلیت اعتماد تا این نیروها پراکنده نشوند؛ جدا نباشند و در یک مجموعهٔ هماهنگ بهصورت یک توان بزرگ برای خدمت به انقلاب اسلامی دربیایند. استعدادهای ساخته شدهٔ شناخته نشده، شناخته میشود و استعدادهایی که هنوز ساخته نشدهاند، مجالی و میدانی برای ساخته شدن بهدست میآورند. اینها انگیزههای اصلی تشکیل حزب جمهوری اسلامی است.
ما به یک تشکیلات نیرومند خلاقِ هماهنگِ منسجم نیازمند هستیم که در آن استعدادها یکدیگر را بیابند؛ محل تلاقی استعدادها، محل شناسایی متقابل استعدادها باشد و در آنجا استعدادها زمینهٔ شکوفایی پیدا کنند و محیطی مناسب برای همکاریِ هماهنگ پیدا کنند. چنین تشکیلات وسیعِ مؤثرِ منسجمی میتواند هر دو مطلب را تا حد زیادی تأمین کند.
کاربر ۴۲۵۵۷۹۵
حزب به این معنا: یک گروه دارای نقطه نظرهای اسلامی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی هماهنگ و دارای هماهنگی عملی و برخوردار از همسازی و دمسازی عملی و تشکل در طرح و برنامه و در اجرا، چیز بسیار مفیدی است و از ضرورتهاست.
کاربر ۴۲۵۵۷۹۵
حزب به معنای تشکل است؛ شکل دادن و شکل گرفتن نیروها. خوب مگر میشود بدون تشکل زندگی کرد؟! میگویند آقا این تشکل را بگذارید، تودهٔ مردم همینطور تشکل پیدا خواهند کرد. تشکل احتیاج دارد به ایدئولوژی مشترک، استراتژی مشترک، خطمشی مشترک، نقطهنظرهای مشترک. بدون داشتن این نقاط مشترک و وجوه مشترک که مردم با هم متشکل نمیشوند!
اینکه در کل انقلاب ما، آرمانهای انقلاب مردم، یکپارچه شوند در لوای یک رهبری، مورد قبول بود؛ اما وقتی نوبت به ساختن جامعه و تداوم انقلاب میرسد، این چیز خیلی خوب کافی نیست؛ لازم است، ولی کافی نیست. و ما دیدیم پس از پیروزی انقلاب، رهبر انقلاب، امام و نفوذ ایشان بود؛ ولی خوب ایشان که نمیتوانند خودشان بیایند مملکت را اداره کنند. ناچار باید افرادی را برای ادارهٔ مملکت دعوتبهکار کنند. کسانی را هم که میشناختند دعوت کردند. همهٔ اینها هم در کل انقلاب، کموبیش دنبال امام در حرکت بودند؛ ولی از مجموعهٔ اینها یک مجموعهٔ هماهنگ بهوجود نیامد، بلکه هرچند نفر از آنها یک طرز فکر داشتند که مربوط به حزب نبود، مربوط به طرز فکر بود.
کاربر ۴۲۵۵۷۹۵
مسئله این است که ادارهٔ یک جامعه، امروز تشکیلات مملکتی است و این تشکیلات اگر خط فکری اسلامی اصیل، خط سیاسی کاملاً مستقل، و نقطهنظرهای کاملاً حسابشده و صحیح و روشن اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد، نمیتواند کار یک تشکیلات را خوب انجام دهد؛ نمیتواند عمل هماهنگ بهوجود بیاورد؛ نمیتواند در برابر مسائل و مشکلات فراوانی که در زندگی امروز بشر هست، راهحلهای متناسب و هماهنگ عرضه کند و حتی در مقابله با دشمن هم نمیتواند عمل و عکسالعمل مناسب و هماهنگ داشته باشد. حزب به همین معنی اس
کاربر ۴۲۵۵۷۹۵
حجم
۵۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
حجم
۵۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰۵۰%
تومان