بریدههایی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نویسنده:مت هیگ
مترجم:محمدصالح نورانیزاده
ویراستار:نگین موزرمنیا
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۵۰۷۰ رأی
۴٫۳
(۵۰۷۰)
جهان میل به آشوب و آنتروپی داشت. این از اصول اولیهٔ ترمودینامیک بود.
Fereshteh Radmanesh
آنقدر در فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم مطالعه کرده بود که تنهایی را بخشی بنیادین از صِرف انسان بودن در جهانی اصولاً بیمعنا بداند.
Fereshteh Radmanesh
بیایید با آدمهایی که در این زندگی با ما شریکند مهربان باشیم. بیایید گهگاهی سرمان را بالا بیاوریم، چون هرکجا که باشیم، آسمان بالای سرمان بیانتهاست.
Bahar Abdalvand
سارتر زمانی نوشت: «زندگی در ورای نومیدی آغاز میشود.»
Bahar Abdalvand
آنچه در نظر انسان تله بهنظر میرسد، درواقع فقط حقهٔ ذهن است.
Bahar Abdalvand
میتوانی در بهترین رستورانها غذا بخوری، هر کار لذتبخشی را تجربه کنی، در سائوپائولو جلوی بیستهزار نفر آهنگ بخوانی، هزاران نفر تشویقت کنند، به آن سر زمین سفر کنی، میلیونها نفر در اینترنت دنبالت کنند، حتی در المپیک مدال ببری، اما تمام اینها بدون عشق کوچکترین معنایی ندارد.
Bahar Abdalvand
هرگز نباید به کسی که مشتاقانه با کارگران خدماتی کمدرآمد بدرفتاری میکند اعتماد کنی
Z.B
هرگز اهمیت زیاد چیزهای کوچیک رو نادیده نگیر
Z.B
اونی که معمولیترین چیز دنیا بهنظر میرسه، ممکنه درنهایت همون چیزی باشه که تو رو به موفقیت میرسونه. باید به پیشروی ادامه بدی.
Z.B
خانم الم گفت: «اگه میخوای بالاخره زمانی توی شطرنج موفق بشی، باید یه چیزی رو درک کنی.» انگار نورا هیچ کار مهمتری نداشت. «چیزی که باید درکش کنی اینه: بازی ادامه داره تا وقتی که واقعاً تموم بشه. حتی اگه یه مهرهٔ سرباز روی صفحه باشه، هنوز بازی تموم نشده. اگه یکی از بازیکنها فقط یه سرباز و شاه داشته باشه و بازیکن دوم تمام مهرههاش رو داشته باشه، باز هم بازی هنوز ادامه داره. حتی اگه تو اون سرباز باشی ـ که همهمون همینیم باید این رو بهخاطر بسپری که مهرهٔ سرباز جادوییترین مهرهٔ شطرنجه. ممکنه کوچیک و معمولی بهنظر برسه، اما اینطور نیست؛ چون یه سرباز هیچوقت فقط سرباز نیست، مهرهایه که میتونه وزیر بشه. تنها کاری که باید بکنی اینه که به راهت ادامه بدی و بری جلو. خونهبهخونه. وقتی هم بهسمت دیگه برسی، هر قدرتی که بخوای بهدست میآری.»
Z.B
حتی تجربههای بد هم فایده و هدفی دارن
Z.B
اگه میفهمیدیم هیچ شیوهٔ زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همهچیز خیلی سادهتر میشد.
Z.B
همهٔ وقتمون رو هم صرف آرزوی داشتنِ یه زندگی متفاوت یا مقایسهٔ خودمون با بقیه و همینطور نمونههای دیگهٔ خودمون توی زندگیهای دیگه میکنیم، درحالیکه هر زندگیای شامل حدی از خوبی و حدی از بدیه
Z.B
«ما فقط چیزهایی رو میدونیم که درک میکنیم. هرچیزی که تجربه میکنیم در اصل فقط درک و تعبیر خودمون از اون چیزه. آنچه که نگاهش میکنی اهمیتی ندارد؛ آن چیزی مهم است که میبینی.»
Bahar Abdalvand
«مشکل اینجاست که اصلاً زندگی رو درک نمیکنم.»
«لازم نیست درکش کنی. فقط باید اون رو زندگی کنی.»
Bahar Abdalvand
انگار نورا به درکی از زندگی رسیده بود و میدانست اگر هم تجربهٔ ناخوشایندی پیش بیاید، قرار نیست همیشه اینطور باشد.
Bahar Abdalvand
برای تجربه کردن زندگیهای مختلف لازم نیست از تمام جنبههای مختلف آن زندگیها لذت برد. فقط کافی است هرگز از این فکر ناامید نشود که سرانجام جایی زندگیای هست که میتوان از آن لذت برد.
Bahar Abdalvand
آرتور شوپنهاورِ فیلسوف در یکی از دورههای آرام و پرلطافت زندگیاش نوشته بود: «ترحم و دلسوزی پایهٔ اصول اخلاقی است.» شاید پایهٔ زندگی هم همین بود.
Bahar Abdalvand
«زندگی الگوهای متفاوتی داره. ریتم داره. وقتی توی یه زندگی گیر افتاده باشیم، خیلی راحت ممکنه توی خیالاتمون تصور کنیم که زمانهای غمانگیز یا ناراحتکننده یا شکست یا ترسمون نتیجهٔ بودن توی اون زندگی خاصه، که فکر کنیم همهٔ اتفاقات نتیجهٔ اون شیوهٔ خاص زندگی کردنه، نه نتیجهٔ صرفاً زندگی کردن. منظورم اینه که اگه میفهمیدیم هیچ شیوهٔ زندگیای نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه، همهچیز خیلی سادهتر میشد. فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از ذاتِ شادیه. نمیشه شادی رو داشت و غم رو نداشت. البته هر دوی اینها برای خودشون حد و اندازهای دارن، اما هیچ زندگیای وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگیای وجود داره، فقط باعث میشه توی زندگی فعلیمون بیشتر احساس غم کنیم.»
Bahar Abdalvand
میتونی همهچیز داشته باشی و هیچچیز رو حس نکنی.
Bahar Abdalvand
حجم
۲۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۸۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۲,۰۰۰۳۰%
تومان