بریده‌هایی از کتاب ما در برابر شما

مشکل رؤیا همین است: به قله آرزوهایت که می‌رسی، تازه می‌فهمی ترس از ارتفاع داری!

پدرها گرفتارند اما پسرها برای بزرگ شدن صبر نمی‌کنند. پسرها توجه پدرشان را می‌خواهند، اما لحظه‌ای هست که دقیقاً در آن لحظه ماجرا برعکس می‌شود و پس از آن دیگر این پدرها هستند که توجه پسرشان را می‌طلبند

وقتی که واقعیت سوقمان می‌دهد به سمت جهنم آن‌وقت است که نیازمند افسانه‌ایم، چون افسانه‌ها این امکان را به ما می‌دهند که حس کنیم تنها کافی است همه تلاشمان را بکنیم و بهترین شویم، و آن‌وقت دنیا خودبه‌خود درست می‌شود.

بدترین چیزی که ما درباره شما می‌دانیم این است که به شما وابسته‌ایم. که کارهای شما روی زندگی ما تأثیر می‌گذارد؛ نه‌فقط کارهای کسانی که ما انتخابشان می‌کنیم، نه‌فقط کارهای آن‌ها که دوستشان می‌داریم، بلکه حتی کارهای شما آدم‌های بی‌شعور.

در وال‌استریت به نرخ‌های صعودی در دوره‌های خوش‌بینانه می‌گویند «گاو» و حرکت‌های آهسته بازار در فصل رکود معروف‌اند به «خرس». نظر بر این است که وجود هر دوی آن‌ها ضروری است، که از کشمکش آن‌ها است که اقتصاد در تعادل باقی می‌ماند.

مردم یک دروغ ساده را ترجیح می‌دهند به یک راست پیچیده، چون دروغ مزیتی دارد که شکست‌ناپذیرش می‌کند: حقیقت باید بتواند تمام جزئیات یک حادثه را باز کند وشرح دهد، اما دروغ فقط کافی است باورکردنی باشد.