بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صحن علنی | طاقچه
تصویر جلد کتاب صحن علنی

بریده‌هایی از کتاب صحن علنی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
 حیف...!  که روزنامه  جمعه‌ها منتشر نمی‌شود  چه تیتری می‌شود  آمدنت...
زینب هاشم‌زاده
طوفان آن‌قدرها که می‌گویند ترس ندارد گاهی زیباترین باران‌ها از سیاه‌ترین ابرها می‌آید
زینب هاشم‌زاده
طوفان آن‌قدرها که می‌گویند ترس ندارد گاهی زیباترین باران‌ها از سیاه‌ترین ابرها می‌آید
یك رهگذر
 حیف...!  که روزنامه  جمعه‌ها منتشر نمی‌شود  چه تیتری می‌شود  آمدنت...
یك رهگذر
سرخط خبرها: ـ  دوستت دارم!
یك رهگذر
با سه ضربه همه چیز رسمی می‌شود متهم نه مُعتاد است و نه دست بزن دارد فقط جیب‌هایش پُر از کلماتی است که بقالی محل تخم‌مرغ هم برایش خرد نمی‌کند!
یك رهگذر
آخرین برگ برنده‌ات بود چشمانت... که دروازه‌های پاییز را گشودند خشک یا تر، سبز یا زرد فرقی نمی‌کند بازنده‌ها همیشه می‌ریزند مثل همین برگ مثل همین سایه زیر چشمانت!
یك رهگذر
جمهوری با ما بازی می‌کند پرچم‌های سبز با ما بازی می‌کنند خاورمیانه ایران و بی‌بی‌سی با ما بازی می‌کنند این روزها حتی بهار هم با ما بازی می‌کند
tabasom
برگرد دوباره نگاهم کن رنگ‌های هزارسالهٔ جهان در چشمانت قشنگ می‌ماند
یك رهگذر
طوفان آن‌قدرها که می‌گویند ترس ندارد گاهی زیباترین باران‌ها از سیاه‌ترین ابرها می‌آید
زینب هاشم‌زاده
عاشق روزهایی هستم که نیستی پیش‌بند می‌بندم و با یک تکه موسیقی لایت و چند قاشق قصهٔ عشق تندترین املت جهان را بار می‌گذارم
tabasom
با سه ضربه همه چیز رسمی می‌شود متهم نه مُعتاد است و نه دست بزن دارد فقط جیب‌هایش پُر از کلماتی است که بقالی محل تخم‌مرغ هم برایش خرد نمی‌کند! تق تق تق
tabasom
شاعر نیستم شعر نمی‌گویم می‌نویسم بهار تا تمام خیابان را باران نقاشی کنی و بهانه امروز برای سرودن تنها تو باشی تو درست مثل بهار
tabasom

حجم

۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد