حیف...!
که روزنامه
جمعهها منتشر نمیشود
چه تیتری میشود
آمدنت...
زینب هاشمزاده
طوفان
آنقدرها که میگویند
ترس ندارد
گاهی
زیباترین بارانها
از سیاهترین ابرها میآید
زینب هاشمزاده
طوفان
آنقدرها که میگویند
ترس ندارد
گاهی
زیباترین بارانها
از سیاهترین ابرها میآید
یك رهگذر
حیف...!
که روزنامه
جمعهها منتشر نمیشود
چه تیتری میشود
آمدنت...
یك رهگذر
سرخط خبرها:
ـ دوستت دارم!
یك رهگذر
با سه ضربه
همه چیز رسمی میشود
متهم
نه مُعتاد است
و نه دست بزن دارد
فقط جیبهایش
پُر از کلماتی است
که بقالی محل
تخممرغ هم برایش خرد نمیکند!
یك رهگذر
آخرین برگ برندهات بود
چشمانت...
که دروازههای پاییز را گشودند
خشک یا تر، سبز یا زرد
فرقی نمیکند
بازندهها همیشه میریزند
مثل همین برگ
مثل همین سایه
زیر چشمانت!
یك رهگذر
جمهوری
با ما بازی میکند
پرچمهای سبز
با ما بازی میکنند
خاورمیانه
ایران و بیبیسی
با ما بازی میکنند
این روزها حتی
بهار هم
با ما بازی میکند
tabasom
برگرد
دوباره نگاهم کن
رنگهای هزارسالهٔ جهان
در چشمانت قشنگ میماند
یك رهگذر
طوفان
آنقدرها که میگویند
ترس ندارد
گاهی
زیباترین بارانها
از سیاهترین ابرها میآید
زینب هاشمزاده
عاشق روزهایی هستم
که نیستی
پیشبند میبندم و
با یک تکه موسیقی لایت
و چند قاشق قصهٔ عشق
تندترین املت جهان را
بار میگذارم
tabasom
با سه ضربه
همه چیز رسمی میشود
متهم
نه مُعتاد است
و نه دست بزن دارد
فقط جیبهایش
پُر از کلماتی است
که بقالی محل
تخممرغ هم برایش خرد نمیکند!
تق تق تق
tabasom
شاعر نیستم
شعر نمیگویم
مینویسم بهار
تا تمام خیابان را
باران نقاشی کنی
و بهانه امروز
برای سرودن
تنها تو باشی
تو
درست مثل بهار
tabasom