بریدههایی از کتاب بر جاده های آبی سرخ
۴٫۳
(۱۱۴)
شما که مسلمانید و مؤمن، بدانید که ایمانِ شما در گِروِ ایرانِ شماست، و تا اَبَد نیز چنین خواهد بود.
blogofski
اعتقاد بهرهبری، دیدنِ شخص رهبر نیست، بلْکه دیدنِ نتایجِ اعمالِ اوست؛ شرط پیوستن بهیک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزهٔ افراد آن نهضت است
blogofski
سیاست، تمام لطافتِ زن را از میان میبَرَد. مردان، در میدان سیاست، قهرمان میشوند، زنان، هیولا.
جواد
کم عقلان را عقل باید بخشید نه اطلاع، که اطلاع مغز پوک را پُر نمیکند بَل میخراشد و میتراشد.
جواد
میرمَهنا میگفت: قرنهاست که ما، ملّتِ فردا هستیم. در زندگی غمانگیزمان، امروزْ نداریم، و همه چیزمان شده: انشاءاللّه دُرُست خواهد شد، برادر!
جواد
یک حکومتِ خوب در آسیا، یعنی یک ضربهٔ مُهلکْ برای اروپا؛ و همانطور که لُرد ویلینگتُن گفته: «یکپارچگی و اتّحادْ در ایران، مساویست با پراکندگی و تفرقه در اروپا».
blogofski
چون عمر به سر رسد چه بغداد چه بلخ
پیمانه چو پُر شود چه شیرین و چه تلخ
مِی نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سَلخ به قُرّه آید از قُرّه به سلـخ
blogofski
ملوکالطوایفیست: خانْ خانی. لُرد ویلینگْتُن، سخن بسیار لطیفی دارد: زمانی اروپا در اوجِ اقتدارْ خواهد بود که در ایران و هند، فَرد علیه فَرد باشد، خانواده علیه خانواده، قبیله علیه قبیله، دین علیه دین، حکومتْ علیه حکومت، و ملّتْ شاکی از حکومت...
ام باقر
رُخصتِ توفان بودنمان بِدِه...
یککهکشآن-
دستمزدِ حاکم و یارانش، در مقابلِ خدمتی که بهمردم میکنند، باید آنقدر باشد که جوابِ خوراک و پوشاک و سرپناهِ ایشان را بدهد. آیندهٔ حکّامِ شریف و فرزندانِ ایشان را ملّت تأمین میکند نه سرقت، و هرگونه گردآوری ثروت در دورهٔ حکومت، صدارت و وزارت، سرقت است. فرمانْرَوایی، بهمعنای سوءاستفاده از امکانات و موقعیتهای خاص برای وَرَم کردن از همهسو نیست، بلکه فقط و فقط بهمعنای خدمت کردن بهمردم است و لذّت بردن از این خدمت و اندوختن گنجی برای آخرت. کیسهها را پُر کردن و مردم بینوا را چپاوُل کردن و فرزندان و اقوامِ خرابِ خویش را بهکارهای خوشْ درآمد گماشتن و بهحجمِ هزار سال عیاشانه زیستنِ ناجوانمردانه و اندوختن، کارِ حکّام و رییسان و مملکتداران نیست، حرفهٔ مُفسدان است
❤ محمد حسین ❤
ما باید کاری کنیم که کردها علیه آذریها، آذریها علیه فارسها، فارسها علیه خراسانیها، خراسانیها علیه ترکمنها، و ترکمنها علیه مازندرانیها باشند. بهاین ترتیب، هرگز، هیچ قبیلهیی بهتنهایی، فرصتِ آن را نخواهد یافت که بهتکامل و ترقی برسد، هرقبیله هم برای سرکوب قبائل دیگر، محتاج اسلحه و مهماتِ ما خواهد بود.
ما حتی میتوانیم بهجای مذاهب بزرگ و قدیمی ایرانی __ که مردم را بهوحدت دعوت میکنند __ چندین خردهمذهب یا شبهمذهب بسازیم و تحویل گروههای سادهدلی بدهیم که دارای دانش و فرهنگ متعالی نیستند، و کاری کنیم که تعصّبهایشان متوجه این شبهمذاهب بشود و دائم برسر مسائلی ناچیز درگیر شوند. این تجربه را در هندوستان داشتهییم، بسیار هم موفقیتآمیز بودهاست.
❤ محمد حسین ❤
اینها فرهنگشان نوع خاصیست. از همهٔ گُلهای یک باغ بزرگ، فقط یک شاخه، خوبترین شاخهٔ گل را میکنند و در گلدان میگذارند. از همهٔ دینهای دنیا خوبترین بخشهای هردین را برمیگزینند و مَدِّنظر قرار میدهند. در جهان، هیچ مذهبی، و اعتقادی، وجود ندارد که قسمتهای شیرین و آموزنده و پرتحرکش بهایرانیها نرسیده باشد... شما در صورتی میتوانید اینجا، در ایران، آسوده زندگی کنید و هرآنچه را که میخواهید بردارید و ببرید و صدای هیچکس هم در نیاید، که قبل از هرچیز، فرهنگ این مردم را __ از ریشه __ تغییر بدهید... ایرانیها فوقالعاده زیرک و موذی هستند. آنچنان آرام و آسوده سرتان را زیر آب میکنند که خیال میکنید خودتان، بهارادهٔ خودتان، دارید آبْبازی میکنید اما بعد میفهمید __ البته خیلی دیر __ که دیگر خلاص شدنی در کار نیست. این شما نبودهیید که سرتان را مدّتِ بیشتری زیرِ آب نگهداشتید تا مسابقهیی را بَرَنده شوید، بلکه این مردم سر و پا برهنه بودهاند که سرتان را زیرِ آب نگهداشتهاند تا جانْ کندنتان را ببینند و لذت ببرند...
blogofski
«فرصتهای گرانبهای تنها ماندن را از دست ندهید! از خویشتن نگریزید تا خود را در جمع مستحیل کنید!
blogofski
در خاندانِ قصّابها، اگر قصّاب نباشی، قصّابیات میکنند.
blogofski
خداوندا!
اگر داشتنِ همین تَنپوشِ کُهنه، ذلیلِ داشتنم میکند، ندارم کُن!
اگر کاشتنْ اسیرِ چیدنم میکند، بیکارم کُن!
اگر اندیشهٔ خیانت بهیارانْ بر سرم افتاد، بر سَرِ دارم کُن!
اگر بهلحظهٔ غفلتی درافتادم، پیش از سقوط، هُشیارم کُن!
اگر رنجِ بیماران، دقیقهیی از دلم بیرون رفت، سخت و بیتَرَحُّم، بیمارم کُن!
اگر مهرِ خُردسالان از قلبِ مغلوبم گریخت، بهعذابِ اَلیم گرفتارم کُن!
خداوندا!
خوارم کُن امّا مردُمْ آزارم مکن!
blogofski
درد آنجاست که گوشِ تاریخ، سنگین است و خوابِ حُکّامِ بد، شیرین.
blogofski
این حکّامْ نیستند که بهملّتها خیانت میکنند، این اَمربرانِ حکّام هستند که از ملّتاند و پشت کرده بهملّت
blogofski
و آدمهای پُرحرف، خطرناکاند؛
جواد
دیگر از مغولهایی که بهسرزمین ما هجوم آوردند، چیزی نگویید. مغولها در برابر اروپاییها، واقعاً آقا بودند و نجیب. مغولها، هیچ چیز را نَبُردند؛ سهل است که بسیاری چیزها هم ساختند وافزودند. مغولها در سرزمین ما، حل شدند، آب شدند، فرو رفتند و برنیامدند؛ اما هلندیها چطور؟ انگلیسیها، فرانسویها، پرتغالیها؟.... اینها، غارت کردند.... غارت.... میدانید که چقدر سکّهٔ طلا و نقرهٔ قدیمی را، گونیگونی، از سرزمین ما بار زدند و بردند؟
blogofski
این فرشهای عظیم را که در کف تالارها و اتاقهای قصرهای سلطنتی و اشرافی کشورهای اروپایی افتاده، مابهآنها نفروختیم. تمامش را دزدیدند، یا مُفتِمفت بار کردند و بردند، یا با تهدید و قتل....
blogofski
حجم
۷۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
حجم
۷۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
قیمت:
۳۰۰,۰۰۰
تومان