بریدههایی از کتاب سلطنت ترس
نویسنده:مارتا نوسباوم
مترجم:حامد قدیری
انتشارات:انتشارات ترجمان علوم انسانی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۱از ۲۲ رأی
۳٫۱
(۲۲)
وقتی آدمها از یکدیگر و نیز از آیندهٔ نامعلومشان هراس دارند، همین ترس میتواند بهسادگی باعث شود که بیشتر دنبال مقصر بگردند و خیالاتی دربارهٔ انتقامگرفتن از آنها در سرشان بپرورانند و نسبت به خوشاقبالانِ جامعه حسادت بورزند (این خوشاقبالان ممکن است افراد پیروز در انتخابات باشند یا آنهایی که، بهلحاظ اجتماعی یا اقتصادی، اسم و رسمی دارند).
احسان رضاپور
پادشاهی پادشاهان بر ترس زیردستیها استوار است. ترس از تنبیه و مجازاتِ پادشاه ضامن فرمانبرداری زیردستیهاست. همچنین ترس از تهدیدات خارجی ضامن بندگیِ داوطلبانهٔ رعیت است، چراکه مردمِ بیمناکْ حفاظت و مراقبت میخواهند. آنها بهخاطر دریافت چنین مراقبتی به حاکمان مستبد و قوی روی میآورند. در مقابل، در دمکراسی ما باید از موضع یکسان و همتراز با یکدیگر روبهرو شویم.
tarannom
شما نمیتوانید سگانِ وحشی را در قفس آماده نگه دارید و داعیهٔ برپایی عدالت داشته باشید.
FerFerism
کینگ همیشه میگفت که خشم ثمرهٔ محدودی دارد و فقط به این درد میخورد که مردم را بهجای آنکه زانوی غم بغل بگیرند به جنبش اعتراضی ما بیاورد. اما وقتی آمدند، خشمشان باید «تصفیه» و «هدایت» شود. (۲۱) منظور او این بود که مردم باید از میل به تاوانخواهی دست بکشند و روحِ اعتراض موجه را حفظ کنند. آنها بهجای تلافیجویی به امید و ایمان به امکان برقراری عدالت نیاز دارند.
FerFerism
روایت ما از ترس به ما میگوید که ممکن است امور بسیار ناگواری بهسادگی اتفاق بیفتند. ممکن است شهروندان نسبت به حقیقت بیتفاوت بشوند و آرامش عضویت در گروهی را بپذیرند که از پیرامونش بریده و اعضای آن مدام اکاذیب خودشان را تکرار میکنند. ممکن است آنها از اعتراض و انتقاد علنی بترسند و ترجیح بدهند ذیل بیرق رهبری باشند که به آنها حس امنیتِ جنین در رحم مادر را بدهد. و نهایتاً ممکن است که نسبت به دیگریها پرخاشگر شوند و آنان را بهخاطر دردِ ترس سرزنش کنند. ما حالا به این رابطهٔ پویای میان ترس و سرزنش روی آوردهایم.
FerFerism
ترس از تنبیه و مجازاتِ پادشاه ضامن فرمانبرداری زیردستیهاست. همچنین ترس از تهدیدات خارجی ضامن بندگیِ داوطلبانهٔ رعیت است، چراکه مردمِ بیمناکْ حفاظت و مراقبت میخواهند. آنها بهخاطر دریافت چنین مراقبتی به حاکمان مستبد و قوی روی میآورند.
احسان رضاپور
آدمها در همهٔ جوامعْ با افراد دارای معلولیتهای شدید جسمی و ذهنی مثل چیزهای مشمئزکننده مواجهه داشته و از آنها اجتناب میکردند، طوری که انگار پرهیز از این نمونههای معلولیت و ناتوانیْ آنها را در برابر ناتوانیهای خودشان بیمه میکند. در همین راستا، غالباً از بدنهای سالخورده و کهنسال بهشکل ویژهای منزجر میشوند، زیرا بهوضوح میدانند که اگر اسیر مرگ نابهنگام نشوند، دیریازود خودشان به این سرنوشت دچار خواهند شد. با فاصلهگرفتن از این بدنهای پرچینوچروک و رعشهگرفته احساس بهتری به آدمها دست میدهد، طوری که انگار انگچسباندن به دیگران و طرد آنها اکسیر ناگزیرِ زندگی است.
FerFerism
این باور که درد با درد التیام و تشفی پیدا میکند، هرچقدر هم که فراگیر باشد، باز هم فقط وهمی فریبنده است. کشتنِ قاتلْ مرده را به زندگی بازنمیگرداند، هرچند که خیلی از خانوادههای قربانیان طوری طالب اجرای مجازات اعداماند که گویی با اجرای آن همهچیز مثل روز اول میشود. درد در برابر درد ایدهٔ سادهای است و حتی نوزادان بلوم هم این ایده را دارند. اما دام فریبندهای است که، بهجای اصلاح معضل، منجر به درد و رنج بیشتر میشود. از قول گاندی نقل میکنند که «چشم در برابر چشم کلِ جهان را کور میکند».
FerFerism
اگر خانوادهها گرسنه باشند، اگر از خدمات پزشکی محروم باشند، اگر بچهها به مدارس خوب دسترسی نداشته باشند و اگر محیطی ایمن در اختیارشان نباشد، هرگز نمیتوانند بچهها را طوری متعادل و قابلاعتماد بار بیاورند که تاب ایستادن در برابر یورشهای ترس را داشته باشند
FerFerism
ارسطو به خطیبان سیاسی میگوید زمانی میتوانند ترسِ مردم را برانگیزانند که (الف) رخداد قریبالوقوعی را به تصویر بکشند که اهمیت بسزایی برای بقا و سعادت مخاطبان دارد، (ب) مردم را قانع کنند که این رخداد بسیار نزدیک و در شرف وقوع است و، علاوهبرآن، (ج) کاری کنند که مردم حس کنند مهار اوضاع از دستشان خارج شده و نمیتوانند بهراحتی و با تکیه به خودشان از این شرایط ناخوشایند رهایی یابند. علاوهبراین، ارسطو اضافه میکند که مردم باید به خطیب اعتماد داشته باشند، بنابراین خطیب باید با ظاهر و مَنشی نزد آنان حاضر شود که معتمد به نظر آید.
FerFerism
تبعیض جنسیتی (که، طبق تعریف من، عبارت است از مجموعهای از دیدگاههایی که معتقدند زنان فرودستتر از مرداناند) و زنستیزی (که، طبق تعریف من، یک استراتژی تحمیلی و نوعی نفرت و رفتار نفرتآلودِ خصمانه با هدف «سر جای خود نشاندن» زنان است) را تحلیل میکنم. زنستیزی معمولاً متکی بر باورهای برآمده از تبعیض جنسیتی است اما لزوماً اینطور نیست. من استدلال خواهم کرد که زنستیزی نوعاً میوهٔ زهرآلود خشم تنبیهطلب، انزجار جسمانی (که البته با میل جنسی ناسازگار نیست) و حسادت نسبت به موفقیتهای روزافزون و رقابتی زنان است.
FerFerism
فلسفه رشتهای شریف است. فلسفه با آدمها در کمال احترام نسبت به انسانیتشان روبهرو میشود و، بدینترتیب، نوعی عشق و محبت است. شاید کسانی بارها بهصراحت گفته باشند که «چنین موضعی غلط است و دوستداشتن این شکلی نیست». اما بههرحال فلسفه هیچکسی را از اتاق بیرون نمیاندازد؛ باورهای غلط و کنشهای بد را محکوم میکند اما همیشه با آدمها با توجه و احترام رفتار میکند.
احسان رضاپور
غالباً ترس حس عصبانیت و اعتراض را میقاپد و آن را به میلی زهرآگین به تاوانخواهی تبدیل میکند. همچنین ترسْ حس انزجار نسبت به میرایی و بدنمندی را القا میکند و برای طرد و بهانقیادکشاندنِ دیگران استراتژیهایی ارائه میدهد. حالا باید به این ملغمهٔ زهرآلودْ احساس دیگری را هم اضافه کنیم: حسادت.
FerFerism
وقتی آدمها با حس ناامنی شدید دستبهگریباناند، تمایل دارند که امور آسیبپذیر را سرزنش کرده و آنها را سپرِ بلای خود کنند. حالا میتوانیم این را هم اضافه کنیم که هرچقدر ترس آنها نسبت به آسیبپذیری و میرایی بدنی افزایش پیدا کند، تمایل آنها برای ابراز چنین انزجاری نیز افزایش خواهد یافت. انزجار همواره حسی مشخص و معین است که با افکار ترسآلود مشخصی ترکیب شده است. بدینترتیب، این بصیرت که انزجار با ترس سروکار دارد و بهدنبال حضور مجموعهای از ترسهای مشخص و معین حاصل میشود ما را قانع میکند که اگر همهٔ شرایط یکسان بماند اما حس ناامنیِ فراگیری به جان مردم بیفتد، ناگزیر نیاز به یک گروه منفور و ابراز نفرت شدید نسبت به آنها نیز افزایش خواهد یافت.
FerFerism
بسیاری از اقلیتها مجبور بودند در عرصهٔ عمومی فقط آن وجوهی از خودشان را عیان کنند که با قواعد گروه غالب و حاکم در جامعه متناسب است. بدینترتیب، در طیف گستردهای از موارد، انزجارِ برونافکن باعث پنهانشدن و انزوای آدمها میشد.
در سایر موارد، گروه غالبْ گروه منفور را کارآمد میدید، به همین خاطر، مایل نبود که بهکلی از شر آنها خلاص شود و آنها را از جامعه بیرون بیندازد. پس آیینهای دقیق و پرجزئیاتی برای نظارت بر تعاملات و نیز جلوگیری از آلودهشدنِ جامعه به آنها تعبیه شد. سلسلهمراتب کاستی هند، مواجههٔ آمریکاییها با آمریکاییهای آفریقاییتبار و برخورد مردان با زنان تماماً به این رده از مواجهات تعلق دارد. آنها در تکتک لحظات زیر نظر گرفته میشوند تا کارهای مفیدشان را انجام دهند اما تدابیر و مناسبات تعبیهشده مانع از این میشود که آلودگی و پلیدی خودشان را به جامعه سرایت دهند.
FerFerism
نفرت و انزجار از بدنِ زنان (یعنی ترشحات جنسی و خون قاعدگی) بهشکل منحصربهفردی با ترس و هوس پیوند خورده
FerFerism
انزجار برونافکن را «برونافکن» نامیدهام چون با گفتن «آنها هستند که حیوانصفت و متعفناند» آن ویژگیهای انزجارآور را از خود منتزع کرده و به آدمهای دیگر منتقل میکند. اما آیا پرداختن به آن ویژگیهای انزجارآوری که به دیگران نسبت میدهیم باعث نمیشود که توجه «ما» (گروه غالب) به خودمان معطوف شود و «ما» را ملتفت کند که همان چیزی که به دیگران میچسبانیم در هویتِ ما نیز موجود است؟
FerFerism
جامعه در کلیتش باید به چه شکل باشد تا بتواند «محیطی تسهیلکننده» برای پرورش افراد و روابط انسانیشان باشد؟
او (در بحبوحهٔ جنگ سرد) گمان میکرد که چنین جامعهای باید حاوی دمکراسیِ حافظِ آزادی باشد، زیرا تنها این نوع جامعه است که به ظرفیتهای همهٔ افراد برای رشد و ایفای نقش و کنش و اظهارِ خود به یک اندازه پروبال میدهد. (۳۱) او بارها دمکراسی را به سلامت روانی مرتبط میکرد: آدمها، برای اینکه بتوانند در کنار یکدیگر برحسب وابستگی متقابل و برابری زندگی کنند، باید از آن وضعیت خودشیفتگی، که زندگیمان را با آن شروع کردهایم، عبور کنند. ما باید از میل به بردهگرفتنِ دیگران دست بکشیم و دغدغهورزی، ارادهٔ نیک و پذیرش محدودیتها را جایگزین پرخاشگریهای کودکانه کنیم.
FerFerism
«راستش اگر فقط عاقل باشیم، بیچاره میشویم». (۱۸)
کاربر ۵۲۱۶۵۶۲
ترس مردم را وامیدارد که در تمنای آرامش و آسایشی باشند که ذیل سایهٔ یک رهبر یا یک گروه همگن ایجاد میشود تا، بدینترتیب، پوششی برای خود بیابند. در مقابل، سینجیمکردن و پرسشگری حس عریانی و تنهایی را برای آنها تداعی میکند.
tarannom
حجم
۳۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۳۱۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰۵۰%
تومان