تنها عقلی که با معرفت و عبادت خدا میتواند موجب رستگاری شود، همین عقل است؛ نه عقلی که جهانشناس است (آنچنان که یونانیان و رومیان باور داشتند). بنابراین، جامعهٔ دینی مسیحی بر اساس عقل دینی و وحی (تا آنجا که تحریف نشده) تکوین یافت. فیلیپ شرارد، این جامعه و بینش و تفکر غالب بر آن را که حاصل عقل لاهوتی بود، چنین وصف میکند: «جامعه قرون وسطایی جامعهای ارگانیک و وحدانی بود. نوعی نظم مقدس از سوی خداوند روی زمین ایجاد شده بود که در آن هر چیزی، نه فقط انسان، بلکه اشکال مختلف حیات مثل گیاه، پرنده، جانور، خورشید، ماه و ستارگان و آبها و کوهها به عنوان نشانههایی از اشیاء مقدس، تصور میشدند. اینها بیانکنندهٔ جهانشناسی الهی و رمزها و علاماتی بودند که جهان وسطایی خود را وقف غایتهایی کرده بود که به صورت نهایی به ماورای جهان خاکی و زمان و بالاخره، ماورای محدودیتهای این عالم تعلق داشتند.
esrafil aslani