بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این مرگ، آرایش گر است | طاقچه
تصویر جلد کتاب این مرگ، آرایش گر است

بریده‌هایی از کتاب این مرگ، آرایش گر است

انتشارات:نشر سیفتال
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأی
۱٫۰
(۱)
(طغیانِ فقر) همان پیرمردِ ژاکت‌پوشِ کلاهِ تیره بر سری‌ست که پیاده‌رو و شعاعِ ده فوتی‌اش را جارو می‌زند و به دستِ باد می‌دهد و به دلِ شهر می‌سپارد
Ali
بر گِردِ ‫گوری تازه ‫مدفون ‫زیرِ مشتی برگ ‫جمعی، ‫شاد و خندانند ‫و قَدرِ شاه‌راهی تازه را ‫با عیش، می‌دانند ‫همان راهی ‫که روزی ‫پیرمردی قَدخمیده ‫لاغر و فرتوت ـ ‫در پِی اندک طعامی ‫از برای گله‌اش می‌بود
حنا
‫پس اگر به‌جز نعشِ خودتان ‫چیزی نمی‌توانید به این‌جا بیاورید ‫ همان بهتر که نیایید
حنا

حجم

۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

حجم

۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد