بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همبستر با رودخانه ها | طاقچه
کتاب همبستر با رودخانه ها اثر عبدالحسین انصاری

بریده‌هایی از کتاب همبستر با رودخانه ها

۲٫۰
(۱)
وقتی تویی مخاطب این شعر، بی‌گمان باید دوباره گیر کند در گلو «سلام»
سیّد جواد
از روسری آن صورت ماه آمده بیرون انگارکه ماه از دل چاه آمده بیرون
سیّد جواد
بیا بگذار سر بر شانه‌های خسته‌ام یک‌بار اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی‌دارد
سیّد جواد
یک ثانیه غافل شدن از فکر تو؟ هیهات صد حور اگر دور و برم ریخته باشد
سیّد جواد
سرنوشت ما مترسک‌های جالیزی، همین است تا خدا در دست مشتی بی‌خبر افتاده باشد
محمدرضا
به ساقه‌های تو دستم نمی‌رسد، رفته است انار سرخ تو با نرخ زعفران بالا
.ً..
به جرم سادگی این روزها ما را نمی‌بینند و می‌سازند بعد از مرگمان افسانه‌ای از ما
.ً..
عشق وقتی نیمه‌جان باشد، تنفر بهتر است
.ً..
گفتم دلم قصری درندشت است، راحت باش! گفتی ولی دلتنگ بودی، جا کم آوردم
িមተєကє .నមժមተ
خوب می‌داند چه حالی دارد از جنگل بریدن هر سپیداری که در پای تبر افتاده باشد
িមተєကє .నមժមተ

حجم

۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد