بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب | طاقچه
کتاب هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب اثر جلیل صفربیگی

بریده‌هایی از کتاب هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب

۳٫۸
(۶)
او مادر ماهیان بسیاری بود عمری تر و خشک کرد دریا‌ها را
پناه
در حیرتم از این همه تعجیل شما از این همه صبر و طول و تفصیل شما
سیّد جواد
بغض آمده و بسته گلوی ما را در ما خفه کرده های و هوی ما را یک چیز به‌دردخور در این خانه نبود دزد آمد و برد آبروی ما را
سیّد جواد
ما را چه شده؟چرا همه خاموشیم؟ با آل یزید دست در آغوشیم حالا که نمی‌رویم همراه حسین شمشیر به دشمنان او نفروشیم
f_altaha
من سر به تنم زیاد بود از اول شالوده‌ام از تضاد بود از اول ابعاد مرا عشق به هم ریخته بود روحم به تنم گشاد بود از اول
f_altaha
روزی من و تو به هم... خدا می‌داند شاید، شاید، شاید، شاید برسیم
یك رهگذر
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد تو نام مرا چه زود بردی از یاد من حبه قند کوچکی بودم که از دست تو در پیاله چای افتاد
یك رهگذر
من بی تو... مگر... مگر منی بی تو هست از زندگی بدون تو شستم دست
یك رهگذر
مانند دهان سنگی یک مرده انگار هزار سال خوابش برده دندان من اعصاب ندارد دیگر از فرط گرسنگی خودش را خورده
f_altaha
راهم راهم راهم راهم راهم گم گم گم گم گم گم گم در راهم من آبروی رباعی‌ات را بردم خیام! من از تو معذرت می‌خواهم
f_altaha

حجم

۹۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۹۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد