او مادر ماهیان بسیاری بود
عمری تر و خشک کرد دریاها را
پناه
در حیرتم از این همه تعجیل شما
از این همه صبر و طول و تفصیل شما
سیّد جواد
بغض آمده و بسته گلوی ما را
در ما خفه کرده های و هوی ما را
یک چیز بهدردخور در این خانه نبود
دزد آمد و برد آبروی ما را
سیّد جواد
ما را چه شده؟چرا همه خاموشیم؟
با آل یزید دست در آغوشیم
حالا که نمیرویم همراه حسین
شمشیر به دشمنان او نفروشیم
f_altaha
من سر به تنم زیاد بود از اول
شالودهام از تضاد بود از اول
ابعاد مرا عشق به هم ریخته بود
روحم به تنم گشاد بود از اول
f_altaha
روزی من و تو به هم... خدا میداند
شاید، شاید، شاید، شاید برسیم
یك رهگذر
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد
من حبه قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله چای افتاد
یك رهگذر
من بی تو... مگر... مگر منی بی تو هست
از زندگی بدون تو شستم دست
یك رهگذر
مانند دهان سنگی یک مرده
انگار هزار سال خوابش برده
دندان من اعصاب ندارد دیگر
از فرط گرسنگی خودش را خورده
f_altaha
راهم راهم راهم راهم راهم
گم گم گم گم گم گم گم در راهم
من آبروی رباعیات را بردم
خیام! من از تو معذرت میخواهم
f_altaha